روزنامه آفتاب یزد
1397/10/03
مردم به اظهارات اصولگرایان و اصلاح طلبان توجهی ندارند
آفتاب یزد- امید کاجیان : دو نگاه و از دو زاویه کاملا متفاوت. مقابل هم مینشینیم. فکرها با هم نمیخواند اما شاید بشود یک جایی به دنبال زبانی مشترک گشت در جست و جوی چرایی شرایط امروز ایران .با هم پیشتر قول و قرارهایی گذاشته بودیم برای این مصاحبه . روز گفتگو که رسید گفت اظهاراتش راجع به حسن روحانی را تمام و کمال بیاوریم . اما پاسخ به برخی سوالات دیگرمان را موکول کرد به شاید وقتی دیگر .
وعده مان مجلس بود. جایی که در پارلمان هفتم و هشتم نماینده اش بود و عضو هیئت رئیسه فراکسیون اصولگرایان. از قرار معلوم اگرچه دیگر نه معاون پارلمانی دولت است و نه نماینده مجلس اما همچنان به عنوان نمانیده ادوار به آنجا سر میزند و امور مجلس را پیگیر است .
محمدرضا میرتاج الدینی معاون پارلمانی دولت احمدی نژاد و نماینده سالهای نه چندان دور ، آدمهای این سرزمین را به دو بخش انقلابی و غیر انقلابی تقسیم میکند. راهکار گذر از مراحل سخت و دشوار را انقلابی بودن میداند و اصولگرایان را سرشار از چنین شوری. با آنکه میداند خیلی جاها مثل او نمیاندیشیم اما استقبالش گرم است و دوستانه . گفتگوی آفتاب یزد با این روحانی فرهنگی اصولگرا را در ادامه میخوانید.
آقای میرتاج الدینی امیدوارم تایید بفرمایید که بخشی از مشکلات داخلی امروز ناشی از نهادهای فرادولتی، افراد و بخشهایی است که بعضا با موفقیت دولت مخالفند، خود حسن روحانی نیز اخیرا در همین رابطه اعلام داشته است: «آنهایی که شعار میدهید اکنون هزینههای آن را نیز بپردازید» میپذیرید که نهادهای فرادولتی و گروههایی که اصطلاحا آنها را تندرو مینامیم عامل بسیاری از مسائل و مشکلات امروزند؟
دولت اعتدال و اصلاحطلب آقای روحانی...
یعنی این دولت را کاملا اصلاحطلب میدانید؟
بله ! هم دولت اعتدال و هم اصلاحطلب است آقای روحانی در دیداری که با دکتر عارف و نمایندگان اصلاحطلب داشتند، صریحا گفته اند اصلاحطلبان نه تنها حامی، بلکه شریک ما نیز هستند، بنابراین ما این دولت را دولت اعتدال اصلاحطلب میشناسیم، بی تردید اگر اصلاحطلبان نبودند، روحانی رئیسجمهور نمیشد. برای همین هم، اکنون که دولت با مشکل روبه رو شده است، جریان اصلاح طلب نباید خود را از روحانی جدا کند، بلکه مسئولیت اتفاقات امروز و مشارکتی را که در مدیریتهای کشور داشته بپذیرد.
برگردیم به سوال.
در پاسخ به سوال اصلی شما باید ببینیم که با چه رویکردی میخواهیم به این موضوع نگاه کنیم. آیا با منطق خود آقای روحانی وارد شویم؟ منطقی که گذشتگان را صرفا تخریب کرد و هیچ نقطه مثبتی برای آن نبود یا منطق دیگر؟! من از همان سال 92 از روحانی و اظهاراتش تعجب میکردم او به گونهای حرف میزد که اهل فن متوجه میشدند اظهاراتش کارشناسانه نیست. از یک مدیر اجرایی چنین نگاههایی بعید است. اکنون نیز که گاهی اوقات سخن میگوید به همین سبک عمل میکند، در حالی که یک شخص اجرایی باید به گونهای دیگر اظهار نظر کند. من نمیخواهم با نگاهی که ایشان نسبت به کارهای انجام شده در کشور دارد، نظر بدهم، یا یک طرفه به قاضی بروم. بلکه برعکس آقای روحانی که فقط از دولت گذشته انتقاد میکرد و بد میگفت، نگاه من این است که دولت او تا امروز کارهای مثبت هم انجام داده است و باید آنها را لحاظ کنیم ولی اگر در جایی اشکالاتی نیز دارد، باید آنها را نیز بیان کنیم. بعد از 5-6 سال، دیگر آقای روحانی نمیتواند فرافکنی کند، چون هر کاری که میخواست در کشور برای رسیدن به هدفش انجام دهد را انجام داد. اکنون اگر دیده که به اهدافش نرسیده، نمیتواند مسئولیت کار خودش را نپذیرد. دست آقای روحانی باز بود. اینکه الان انتظار داشته باشد کسی نباید نسبت به کارهای او انتقاد کند، این رفتار درستی نیست. خود او مدام از بقیه انتقاد میکرد و نمیتواند اکنون از انتقادها گلایه داشته باشد. او در برنامههای تبلیغاتیاش میگفت: «به خدا پناه میبرم از اینکه دهان کسی را ببندم» پس حالا هم نباید از این بابت ناراحت شود و توقع داشته باشد منتقدانش دهانها را ببندند. بلکه باید در عمل از این نقدها استقبال کند اینکه اکنون فرافکنی کند و مدام بگوید مخالفان نمیگذارند کار کنیم، این بستن دهن انتقادکنندگان است، آقای روحانی یا هر مسئولی که مسئولیت اجرایی، تقنینی یا قضایی دارد، یکی از شاخصهایش باید سعه صدر و شنیدن انتقادهای جریانها و گروههای سیاسی باشد، از شنیدن انتقادها نلرزد، ناامید نشود، بلکه از انتقادها استقبال کند، اگر انتقادی درست است از در اصلاح اشتباه برآید، اگر انتقادها نادرست است، آنها را پاسخ دهد. روحانی باید بشنود و از اینکه غضبناک و ناراحت شود و بگوید «بروید به جهنم!» یا مخالفانش را جاهل، نادان و افراطی معرفی کند، دوری گزیند. آقای روحانی و دوستان اصلاحطلبش همه نوع اختیاری داشتند. مثلا باید یادآوری کنیم که بحث مذاکرات هستهای در دولت نهم و دهم نه در اختیار وزارت خارجه بلکه در اختیار شورای عالی امنیت ملی بود، اما زمانی که حسن روحانی رئیسجمهور شد، مسئولیت این پرونده را برعهده گرفت.
البته قبلا هم خود شما و هم اشخاص دیگر در مورد عدم دخالت محمود احمدینژاد درباره مذاکرات هستهای سخن میگفتند، ولی این اظهارتان بدین معناست که اساسا دولت نهم و دهم نقشی در مذاکرات نداشته است؟
همان طور که در دولت روحانی اختیار مذاکرات در دست دولت بود، در زمان دولت سابق بیرون از دولت بود.
به هر حال دولت باید سهمی میداشت؟
در برخی مراحل در مذاکرات، دولت سابق نقش داشت اما اواخر مذاکرات به کلی دست شورایعالی امنیت بود.
اواخر یعنی چه زمانی؟
دو، سه سال آخر دولت دهم. اما این بدان معنا نیست که رئیسجمهور وقت اصلاً اطلاعی نداشت به هر صورت او رئیس شورای امنیت بود، ولی ایشان مثل آقای روحانی که پرونده را در درون دولت بررسی کردند، اختیار نداشت. در زمان آقای روحانی رسما پرونده وارد دولت شده و وزیر امور خارجه مسئول پرونده شد. از طرفی مجلس، حتی مجلس اصولگرا نیز در مجموع با دولت روحانی همراهی میکرد، در مجلس جدید هم که فراکسیون امید و اعتدال به همراه رئیس مجلس از دولت حمایت میکند و از این زاویه نیز روحانی مشکل ندارد. در این سالها همه نوع امکان برای پیشبرد اهداف دولت بود ولی وعدههایی که آقای روحانی میداد تحقق پیدا نکرد، عمدتا هم در بحث مسائل اقتصادی ناکام ماند. او همه مسائل را به امور خارجی و هستهای پیوند داد، همانگونه که وی اکنون درباره FATF میگوید اگر FATF تصویب نشود، 20 درصد افزایش قیمت کالا داریم یا میگوید اگر تصویب شود قیمت کالاها 20 درصد کاهش مییابد(!) درباره برجام نیز مشابه همین اظهارات را بیان کرده بود، مگر او درباره برجام نگفته بود که اگر میخواهید اشتغال، محیط زیست، بحث آب و... حل شود باید برجام به نتیجه برسد؟ برجام تصویب شد، پیش رفت، ایران هم به همه تعهداتش یکجانبه عمل کرد، اما باز هم به عقب بازگشتیم و همه تحریمها برگشت و اکنون فکر دولت این است که چگونه این تحریمها را دور بزند؟ در حالی که ما قبل از برجام،اگرچه در تحریم بودیم ولی اقتدار داشتیم ولی الان در این دولت هم تحریمها را داریم، هم قدرت انرژی هستهای کاهش داشته است. اکنون در این شرایط دوباره به مقابله با تحریمها برخاستهایم. آقای روحانی دیگر آقای روحانی سال اول ریاست جمهوری نیست! او در ششمین سال ریاست جمهوری است، حرفهایی که او میزند دیگر نباید گفتار درمانی باشد. اما او همچنان گفتار درمانی میکند و میخواهد مشکلات جامعه را با حرف زدن درمان کند، انتظار جامعه این است که او عمل کند.
میخواهم بگویم یکسری حوادث در زمانی رخ میدهد که بسیاری از اتفاقات خوب را تحت الشعاع میگذارد، انگار برخی که خارج از دولت هستند، نمیخواهند مشکلات حل شود و تلاش دارند اوضاع را برآشفته کنند.
شما خودتان قبول دارید که در تصویب برجام همه چیز به نفع دولت بود. اگر چه مجلس 9 شرط برای به تصویب رساندن برجام مطرح کرد و مجمع تشخیص و مقام معظم رهبری اجرای برجام را با 18 قید و شرط اعلام کرد اما دولت به صورت مطلق به برجام عمل کرد . از سویی نمیتوان توقع داشت که مجلس، دربست، اظهارات دولت را قبول کند، چنین موضوعی ضد مشروطیت و بیانگر حرکت قهقرایی و تندروی است. در زمان مجلس اول و دوم شورای ملی (مشروطیت) هم، مجلس در برابر دولت میایستاد، زمانی که حسن وثوق اولتیماتوم دولت روس را برای مجلس آورد، مجلس در برابر آن ایستاد و اعلام داشت، این اولتیماتوم را قبول نداریم، آن موقع هم دولت بیان میکرد که اگر میخواهید مشکلات مملکت حل شود و ما آرامش داشته باشیم، باید اولتیماتوم روس را بپذیرید.
با این حال در زمینه برجام شاهد بودیم اگرچه مجلس ایراداتی به برجام وارد کرد اما در نهایت برجام تصویب شد، بنابراین شما هم با من هم عقیده هستید که در برجام کسی نتوانست مانعی جدی برای دولت ایجاد کند.
* شما صرفا به رفتار مجلس اشاره میکنید نه باقی جاها. یکی از اظهاراتی که آقای علی مطهری در این باره میگوید عکس مطلب شماست. او میگوید اگر عدهای در داخل به مفاد برجام پایبند بودند و در آن خللی ایجاد نمیکردند و یکسری کارشکنیهایی در ایران نمیشد اکنون این اتفاقات برای برجام نمیافتاد.
حرف آقای مطهری حرف خیلی غلطی است! وقتی مخالفین اعتراف میکنند که ایران به تعهدات خودش عمل کرده واقعا نمیدانم آقای مطهری با چه تحلیلی چنین حرفی میزند. این اظهارنظر بر ضد عزت داخلی است. از نایب رئیس مجلس این انتظار نبود که چنین سخنی بگوید، حتی برخی در خارج از ایران هم از این اظهار نظر آقای مطهری تعجب کردند، همه چیز خیلی روشن است، سازمان انرژی هسته ای و اتحادیه اروپا بارها اعتراف کردند که ایران به همه تعهداتش عمل کرده است. در این میان هر حرف حاشیهای دیگری مانند اظهارنظر آقای مطهری ضربه زدن به خودی است در حالی که همه در ایران باید بگویند ما که به تعهدات عمل کردیم پس شما (اروپا و آمریکا) هم عمل کنید، هر صدایی که خارج از این مسئله مطرح شود گل به خودی است. اکنون که آمریکا به عنوان دشمن ما بدون هیچ بهانهای از برجام خارج شده است، وقتی یکی در داخل مثلا بگوید چون ما موشک آزمایش کردیم، آنها خارج شدند، این موضوع کار دشمن را توجیه کردن است. ایران بحث برجام را از موشک جدا کرده و اگر کسی بخواهد بحث برجام را با موشک یکی کند این همان کاری است که دشمن میخواهد.
دشمن بعد از هستهای میخواهد قدرت موشکی را نیز از ما بگیرد، حرف ما روشن است. ما در برجام باید درباره مسائل هستهای مذاکره میکردیم همه توافقات نیز درباره هستهای بوده است. هر چند که به زودی تاریخ درباره همه مذاکره کنندگان قضاوت خواهد کرد، آیندگان خواهند گفت که چرا همه تعهدات طرف مذاکره را تدریجی و به صورت نسیه پذیرفتید ،حتی آمریکا تحریم را به صورت 4 ماهه تعلیق کرد که با تمدید آن و امضای رئیس جمهور آمریکا، این تحریمها متوقف بود. ولی تعهدات کشور ما را نقدی و یکجا پذیرفتید به طوری که وقتی آمریکا نقض عهد کرد و یکجانبه از برجام خارج شد و تحریمها را برگرداند، همه تعهدات را شما عمل کرده بودید. اگر تعهدات ایران را به عنوان مثال در انتقال
12 تن اورانیوم غنی شده به صورت تدریجی قرار میدادند آمریکا به این آسانی نمیتوانست از برجام خارج شود. این موضوع یک ضعف آشکار راهبردی است، تاریخ در مورد دولت آقای روحانی و تیم مذاکره کننده قضاوت خوبی نخواهد کرد.
بنابراین اینگونه از اظهارات شما میتوان استنباط کرد که در بحث مقصران داخـلی مشکلات فعـلی صرفا دولت را مقصر میدانید؟
صرفا نمیگویم اما عمده مشکلات از عدم تدبیر درست دولت است ، اما اینکه شما بیایید اینگونه بگویید که چون عدهای خارج از دولت و در حاشیه کارهایی انجام داده اند که باعث شده دولت با مشکل روبهرو شود چنین مسئلهای را قبول ندارم. دولت، هم در برنامهریزی، هم در مصوبات و هم در اجرا دستش باز بوده است. بنابراین بهتر است مشکلات را به گردن دیگران نیندازد و نگوید که نگذاشتند ما کار کنیم.
*نظرتان راجع به این عبارت روحانی که اخیرا بیان داشت: «شما که شعار میدهید هزینههای آن را نیز قبول کنید»، چیست؟
ایشان خودشان هزینه شعارهایی که داده است را قبول میکند؟ ایشان شعار داده بود اگر برجام را حل کند همه مشکلات اقتصادی، اشتغال، آب و... حل میشود. اگر ما هم به عنوان مخالف حرف میزنیم، راه درست را به دولت میگوییم. ما میگوییم که آقای روحانی در همین 6-5 ماه گذشته چندین تصمیم اشتباه گرفتند، یکی درباره توزیع ارز که 18 میلیارد دلار را بدون تدبیر و بدون مدیریت صحیح در کشور توزیع و مشکلات زیادی ایجاد کرد. تصمیم بعدی اینکه آنها با کارشان جلو واردات را گرفتند، چند ماه، مواد اولیه به کشور نیامد، صادرات کشور را هم دچار مشکل کردند. البته اخیرا تصمیمات خود را کمیاصلاح کردند تا توانستند نرخ ارز را در مقادیر پایین تر تثبیت کنند، از این موفقیت هم خوشحالیم، هر چه
نرخ ارز بالاتر رود، مشکلات اقتصادی ما
بیشتر خواهد شد.
چقدر این نظر را قبول دارید که بالا بردن نرخ ارز کار خود دولت برای تامین بودجه اش در پساتحریم بوده است؟
من این حرف را قبول ندارم، این یک اظهارنظر تندروانه است، مدیریت ارز به این معنا نیست که بخواهیم ارز را گران کنیم.
* آقای روحانی اشاره داشتند که خروج ترامپ از برجام از ماجرای دی ماه 96 شروع شد، تجمعاتی که عدهای خاص باعث و بانیاش بودند.
این اظهارنظر نیز غیرمنطقی و نوعی فرافکنی است، برای آقای روحانی فرافکنی قبول نیست. البته منتسب کردن این تجمعات به اصولگرایان هم درست نبود. نیروی انقلابی خودش برای کشور معضل درست نمیکند.
آیا میتوان گفت تا حدودی منشاء تجمعات با تم اصولگرایی در یکی از شهرها بود؟
آنها یک تجمع سالم انجام دادندکه بلافاصله آن را هم جمع کردند. این موضوع را نمیتوان به تجمعات بعدی ارتباط داد. تجمعات خارج از چارچوب هم که دیدیم جمع شد. این موضوع اما ربطی به تصمیم ترامپ ندارد. ترامپ بارها قبل دی 96 میگفت که میخواهم از برجام خارج شوم.
قطعا دی ماه این فرصت را به ترامپ داد؟
ترامپ به دنبال بهانه بود اما زمانی از برجام خارج شد که کاملا تجمعات دی ماه جمع شده بود. بحث آن تظاهرات داخلی خیلی طولانی نشد و از سویی تبدیل به نمایش اقتدار نظام هم شد. بنابراین این مسئله باز هم یک فرافکنی است و ربطی به این مسئله ندارد.
اخیرا آیت الله رئیسی به کنایه گفته است که «خدا را شکر من رئیسجمهور نشدم که دلار 5 هزار تومان شود.» همسر او نیز بیان داشته که اگر رئیسی، رئیسجمهور بود ایران وضعیت بهتری داشت. صادقانه بگویید از دیدگاه شما اگر اکنون که ترامپ از برجام
خارج شده یک دولت اصولگرا مثل دولت رئیسی بر سر کار بود وضعیت بهتر ی داشتیم؟
اولا آقای رئیسی بعد از یکسال و نیم اینقدر حق دارد که چنین جملهای بگوید. اگر اکنون نیروهای اصولگرایی و انقلابی در راس کار بودند، وضعیت چنین نبود و ما را در بحث برجام به گوشه رینگ نمیبردند.
من راجع به انتخابات 96 صحبت میکنم. اینکه با همین شرایط اگر دولت اصولگرا بر سر کار بود چه وضعی داشتیم؟
سال 96 به سالهای قبل آن وابسته است ما یک سیر طولانی را طی کرده ایم ما پیش از این از یک قدرت انرژی هستهای برخوردار بودیم که میتوانست باعث شود تا مذاکرات پایاپای و قوی ای داشته باشیم زمانی ما 19 هزار سانتریفیوژ داشتیم، از 12 تن اورانیوم غنی شده بهرهمند بودیم. راکتور اتمیاراک مشغول به کار بود، سوخت 20 درصد میتوانستیم تولید کنیم، اما ناگهان در اراک بتن ریختیم، 12 تن اورانیوم غنی شده تبدیل به 200 تا 300 کیلو شد! دولت روحانی را به ضعف بردند به نوعی که دیگر از این قدرت فناوری هستهای نتوانیم به سود خود استفاده کنیم. تصمیمات غلط گرفته و تمام وعدهها نیز بر زمین ماند. معلوم است که وضعیت تغییر کرده است.
مشخصا میخواهم بدانم اگر در انتخابات 96 دولت رئیسی (اصولگرا) پیروز میشد، در شرایطی که ترامپ ایران را تحریم کرده است، آیا واقعا تصور میکنید ایران وضعیتش بهتر بود یا فاجعه بارتر؟
برجام به نحوی است که دولت روحانی آن را ایجاد کرده است بنابراین باید تبعات آن را نیز بپذیرد اگر رئیسی رئیس جمهور شده بود و ترامپ از برجام خارج میشد آن موقع همه چیز را به گردن رئیسی میانداختند و میگفتند اگر رئیسی رئیس جمهور نبود ترامپ از برجام خارج نمیشد. بنابراین مسبب بسیاری از مشکلات، خود دولت روحانی است. اما در عین حال در شرایط بحرانی این چند ماهه نیز دولت روحانی تصمیماتی گرفت که اگر یک دولت انقلابی و اصولگرا بر سر کار بود، این تصمیمات را نمیگرفت. بلکه با اقتدار و تدبیر درست عمل میکرد درحالی که با محدودیت منابع ارزی روبهرو میشدیم 18 میلیارد دلار را با حساب و کتاب توزیع نمیکرد ، ارز دولتی 4200 را به کالاهای غیر ضروری نمیداد و این همه رانت ایجاد نمیکرد و این همه مشکلات اقتصادی شکل نمیگرفت.
یعنی وضع کشور حتی با خروج ترامپ بهتر میشد؟
بله. معتقدم که با خروج ترامپ، دولت اصولگرا میتوانست وضع را بهتر از این کنترل کند.
اما آن موقع فضای کشور تندتر میشد و ممکن بود رابطه ما حتی با اروپا نیز تحتالشعاع قرار بگیرد.
در تاریخ انقلاب این موضوع ثابت شده که هر زمانی که ما محکمتر ایستادیم طرف مقابل عقبنشینی کرده است، هر کجا ما کوتاه آمدیم آنها جلو آمدهاند، نشانههایش در بحث برجام است، یک نشانه تاریخی دیگر در زمانی است که روحانی دبیر شورای عالی امنیت بود و سه ماهه و شش ماهه تعلیق فعالیتهای هسته ای را تمدید میکردند. معتقدم اگر جریان انقلابی و مدیریت جهادی چه در بحثهای اقتصادی و چه در مسائل سیاسی حضور داشته باشد موفقیت ما هم در عرصه اقتصادی و هم در ایجاد امنیت بیشتر میشود و در رفع مشکلات مردم موفق تر عمل میشد.
مثلا این دولت مگر در مورد عربستان نرمتر عمل نکرد؟ اما قطع رابطه عربستان در زمان کدام دولت اتفاق افتاد؟ در همین دولت.
خب! معلوم است این قطع رابطه باز هم ناشی از حمله تندروهای مخالف دولت به سفارت عربستان بود.
آن حرکت را همه محکوم کردند.
وقتی میگویم تمام رشتههای دولت هر بار که به سمت بهبود میرفتیم ، با چنین اقداماتی از سوی تندروهای اصولگرا پنبه میشود برای همین است . این یک واقعیت است.
این حاشیهها همیشه هست. اما آن را به پای جریان انقلابی اصولگرا نگذارید، جریان اصولگرا آن را محکوم کرد.
البته بعدها مشخص شد که رهبر این حرکت در ستاد یک اصولگرا فعالیت داشته است. اگر این سنگاندازیها در دولت نبود وضعیت بهتری داشتیم .
روشن است این نوع کارهای حاشیه ای از طرف کلیت جریان اصولگرا نبود اگر فردی در ستاد یک اصولگرا بود نمیشود همه کارهای قبلی و بعدی او را به حساب ایشان گذاشت. شما نمیتوانید زمین ماندن وعدههای فراوان دولت آقای روحانی را به حساب مخالفتها بگذارید . مخالفتها و انتقادها در هر دولتی بوده است مردم این بهانهها را نمیپذیرند آنها انتظار داشتند و دارند که آقای روحانی به وعدههای خودش عمل کند .
مطمئنا اگر یک دولت اصولگرا بر سر کار بود حمله به سفارت نمیشد یا برخی تحرکات که ممکن است به برجام آسیب بزند انجام نمیپذیرفت، این موضوع را قبول کنید.
خیر! حاشیهها همیشه هست. برخی کارها انجام میشود که مربوط به گروه خاصی نیست. قبل از حمله به سفارت عربستان ، شرایط را ببینند، جنایاتی که در عربستان انجام گرفت ، عواطف مردم تحریک شده بود ، اینجا یک دولت قوی باید وارد عمل میشد، وزارت کشور باید به موقع عمل میکرد و مانع ورود تظاهرکنندگان به سفارت میشد، باید آنها را کنترل میکرد. ولی در هر صورت این حادثه از سوی کلیت جریان اصولگرا هدایت نشده بود و آن را محکوم کردند و قوه قضاییه هم عاملین آن را محاکمه کرد.
قطعا نسبت به سایر نهادها در کشور، دولت طاقت انتقادپذیری اش بیش از بقیه است، حتی ما به عنوان یک روزنامه حامیدولت از آنجایی که نمیتوانیم از سایر نهادها یا برخی اشخاص انتقاد کنیم و خط قرمزهای مطبوعاتی الی ماشاالله وجود دارند، دست آخر تنها میتوانیم به دولت حملهور شویم(!) چون دیوار آنها کوتاهتر از بقیه است، بنابراین مطمئنا در شرایط فعلی دولتیها از سایر مسئولان انتقادپذیرتر هستند.
البته انتقادهای روزنامه آفتاب یزد را هم از دولت میبینم . مقصود من این است که نباید انتقادها را سنگاندازی حساب کرد.
اما اتفاقاتی مثل حمله به سفارت یا برخی تحرکات بعد از برجام یا مسائل مربوط به CFT، سنگاندازی است، از همین رو میگویم اگر دولت اصولگرا موفقیت هم به دست بیاورد برای این است که از این سنگ اندازیها در یک دولت اصولگرا پیش نمیآید.
شما غیر از حادثه سفارت عربستان ، مسئله ای ندارید که به آن استناد کنید، این حق مجلس است که بررسی کند اگر بررسی مجلس و مخالفت عده ای از نمایندگان را سنگ اندازی تلقی میکنید این یک قضاوت غیر منصفانه است . اگر مجلس هر آنچه را که دولت میآورد بدون بحث و بررسی قبول کند آن در واقع مجلس نیست، در این صورت خاصیت خودش را از دست داده است . ثانیا اینکه گفتید اگر دولت اصولگرا بود از این این سنگ اندازیها نبود ، باید بگویم در دولت اصولگرا هم ، اصلاح طلبان و اعتدالیون با همه وجود مخالفت و انتقاد میکردند ولی جریان اصولگرا مولفههایی دارد که بحرانها را با اقتدار خوب مدیریت میکند .
دولت اصولگرا شاخصههایی دارد ، حرکت مردمی، انقلابی، جهادی، ولایتپذیری در کنار تعهد و کار کارشناسانه شاخصههای ما هستند. نمونه آن را میتوانیم در کارهای اجرایی ببینیم. قالیباف 12 سال شهردار تهران بود، توسعهای که در این مدت در تهران شد را مردم به عینه دیدند، این نمونه مدیریت جهادی است. وزیر جهادی و انقلابی مانند علی نیکزاد چند سالی که وزارت راه و شهرسازی در اختیارش بود، توانست چندین میلیون نفر را صاحب سرپناه کند، این کار بزرگی است. پس چرا این دولت نتوانست؟ از این نمونه کارها زیاد داریم، مدیریت جهادی و انقلابی در کنار مقاومت، شاخصههای اصولگرایی است . شما یک حادثه را مرتب تکرار میکنید و آن هم مسئله سفارت عربستان است. تاثیر آن در کارنامه و عملکرد دولت اصلا قابل ذکر نیست . عربستان این همه جنایت در یمن انجام داده است. هزاران کودک یمنی زیر بمبارانها و از قحطی و گرسنگی جان دادند . یا این جنایت اخیر عربستان در قتل خاشقچی ، دیگر آبرویی برای عربستان نمانده است . اینکه عربستان با ما رابطه داشته باشد یا نه چه اهمیتی دارد.
باز هم در اینکه چرا دولت یا
اصلاح طلبان برخی کارها را نمیتوانند انجام دهند، به محدودیتها و سنگاندازیها میرسیم، شما شهرداری تهران را مثال زدید، شاهد بودیم که اصلاح طلبان بر سر تعیین و انتخاب هر شهردار- موضوع تایید صلاحیتها و ... - هر بار با یک چالش و حاشیه روبهرو شده و در آخر، حواشی و فشارها نیز منجر به تغییر شهرداران میشد. در ارتباط با نجفی، افشانی و حتی حناچی این حاشیهها را دیدید.این هم ضعف اصلاح طلبان است.
من نام این را مظلومیت میگذارم نه ضعف!
اصلاحطلبان مدیرانی را بر سر کار میآورند که نمیتوانند آنها را نگه دارند. خود آقای کرباسچی هم اشاره کرد که با نجفی و افشانی به عنوان شهردار مخالف بوده است. اصلاح طلبان هم اتفاق نظر ندارند و هم مدیرانی روی کار میآورند که نمیتوانند بمانند.
البته بر سر انتخاب شهرداران اصلاح طلب شاهد بودیم نجفی و افشانی با 21 و 20 رای یعنی بالاترین آرا در شورای شهر رای آوردند برای همین بحث عدم اتفاق نظر در بین اصلاح طلبان در اینجا مطرح نیست .
آنچه مطرح میشود نظرات منفی برخی خارج از جریان اصلاح طلب، در پشت پردهها نسبت به شهرداران منتخب اصلاح طلبان خواهد بود.
به هر حال اگر این مدیران حائز تمامیشرایط بودند، این مشکلات برایشان پیش نمیآمد.
چرا قبول ندارید این مشکل ، ناشی از مظلومیت و تحت فشاربودن اصلاحات است .
نامش مظلومیت نیست، در شورای اول شهر هم چنین شد، اما چرا شوراهای اصولگرا راحتتر میتوانستند کار کنند. آنها هم انتخاب مدیرانشان بهتر است و هم وحدت بیشتری دارند.
احتمالا اگر اکنون از انتخابات 1400 بپرسیم، شما خواهید گفت خیلی زود است تا درباره آن بگوییم . اما آن طور که از گفتههای اصولگرایان پیداست آنها تلاش دارند تا یک چهره نظامیرا برای ریاست جمهوری معرفی کنند.
خیر! چنین بحثی در داخل اصولگرایان مطرح نیست و صحبتی هم درباره چهره نظامینشده است، چهرههایی که در بین اصولگرایان مطرح است همان چهرههایی است که در میان سخنرانیهای دانشگاه در آذرماه نیز داشتیم . ما چهرههای علمی، فرهنگی، مدیر اجرایی، دیپلمات و سیاسی داریم. آقای ضرغامی، رئیسی، قالیباف و جلیلی اکنون بیشتر در صحنه هستند.
بنابراین این چهار چهره همچنان کاندیدای بالقوه اصولگرایان هستند؟
اینها نماد هستند. اما اصولگرایان در آینده راجع به انتخابات 1400 تصمیم خواهند گرفت، صحبتی درباره چهرهها به ویژه چهره نظامینشده است.
سوال این است که چهرههایی که نام بردید یا چهرههای قبلی اصولگرایان همچنان میتوانند نامزد اصولگرایان باشند؟
ما در حال حاضر روی مجلس اولویت داریم. قبلا هم چهرههای شاخص اصولگرا و آنهایی که نام بردم در جریان انتخابات فعالیت داشتند. در انتخابات قبلی اصولگرایان به این نتیجه رسیدند که آنها میتوانند روی یک چهره به توافق برسند منتها با توجه به شرایط آینده در این باره تصمیم میگیریم. اما در حال حاضر روی هیچ کسی نظر خاصی نیست.
بنابراین چهرههای قدیمیهم هستند.
چهرههای جدید را هم در نظرمیگیریم، برخی از چهرههای قدیمینیز هستند.
تا چه میزان مکانیزم جمنا را قبول داشتید؟ دارید و چه قدر سازو کار آن را برای انتخابات 98 یا 1400 موفق میدانید؟
جبهه مردمینیروهای انقلاب (جمنا)یک حرکت درکنار تشکلهای اصولگرا بود هدف و انگیزه اصلی این جریان، ایجاد انسجام و وحدت بین احزاب و تشکلهای اصولگرا و هم نیروهای بدنه انقلابی که در تشکلها نیستند بود. من نمیگویم آنها به طور صددرصد موفق بودند اما به طور نسبی موفق شدند. از همین رو جمنا همین عملکرد را در رویدادهای بعدی انتخابات نیز تکرار خواهد کرد.
بنابراین جمنا همچنان در انتخابات 98 و 1400 نقشآفرینی میکند؟
بله!ولی ممکن است مکانیزم جدیدی هم داشته باشیم ، که نسبت به گذشته کاملتر باشد و بعضی از جریانهای طیف اصولگرا که در جمنا وارد شده بودند آنها را هم شامل میشود . طبعا شورای هماهنگی و راهبردی اصولگرایان که همه چهرهها و شخصیتهای اصولگرا در آن حضور دارند دراین خصوص تصمیم خواهند گرفت.
خود شما پایداری محسوب میشوید یا نه! و نظرتان راجع به پایداریها چیست؟
من در تشکیلات پایداریها نبودم ولی پایداریها را نیروهای انقلاب و ولایی میدانم . من در جریان انقلابی و اصولگرا هستم و هرکدام از طیفهای اصولگرا را یک ظرفیت میدانم که در مواقع لزوم همه اینها دورهم جمع میشوند کما اینکه در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم نشان دادند .
عدهای میگویند که برای حفظ نظام باید در انتخابات بعدی بازهم بین اصلاح طلب و اصولگرا ائتلاف شود،حتی شخصیتهایی مثل بهزاد نبوی اصلاح طلب اظهار کردند که باید بار دیگر با اصولگرایان میانه برای جلوگیری از عدم حضور تندروها چنین ائتلافی شکل بگیرد تاحدی که ممکن است گزینههای اصلاح طلبان کسانی مثل لاریجانی یا ناطق نوری از آب در بیایند.
تاریخ 40 ساله انقلاب نشان داده است که اصلاح طلبان هیچگاه نمیآیند با اصولگرایان ائتلاف کنند.
پس انتخابات 94 مجلس یا 92 چه بود؟ خود حسن روحانی سابقه اصولگرایی اش شهره آفاق است .
حسن روحانی از جریان اصولگرا خارج شد و با تشکیل جریان سومیبه نام اعتدال به سمت اصلاحطلبان آمد و در عمل هم با اصلاحطلبان ادغام شد، بحث ائتلاف نبود.
حتی لاریجانی هم در لیست امید برای سال 94 ظاهر شد.
مقصود من این است که جریانات سیاسی باید هویت خودشان را حفظ کنند اینکه جریانات سیاسی بخواهند با تغییر هویت خودشان به قدرت برسند، امر پسندیدهای نیست. کما اینکه افراد نیز باید هویت خودشان را حفظ کنند، اینکه یک عدهای خودشان را یک زمان اصلاحطلب، یک زمان اصولگرا بنامند تا بتوانند رای مردم را اینگونه به دست آورند این کار درستی نیست. هم چهرهها و هم جناحها باید هویت خودشان را شفاف در اختیار مردم بگذارند برای اصل نظام یکسری مشترکات بین همه جریانات سیاسی داخل نظام هست، خدای نکرده اگر این نظام مورد تهدید نظامیقرار بگیرد، همه آنهایی که دلسوز انقلاب و نظامند چه اصولگرا چه اصلاحطلب در جبههها از انقلاب دفاع میکنند. اما در بحث ریاست جمهوریها و مجلسها مسائل متفاوت و ریزتر میشود و هر جریان سیاسی باید هویت خودش را حفظ کند و به مردم، اهداف و برنامههایش را معرفی کند، اگر مردم آنها را پسندیدند رای میآورند اما ادغام این گروهها با یکدیگر باعث میشود که دیگر هیچ جریانی پاسخگو نباشد. از آقای بهزاد نبوی که یک سیاسی کهنهکار است بعید میدانستم که چنین سخنی بگوید.
ما اکنون در کنار هم راجع به اصولگرا و اصلاح طلب سخن میگوییم از جمنا و شورای عالی اصلاح طلبان بارها در روزنامههاورسانهها سخن گفتیم، اما واقعا برای مردم، حرفهای ما و اینکه اصلاحطلبان و اصولگرایان که هستند و چه میکنند اهمیتی دارد؟
حقیقت این است که قاطبه مردم به اظهارنظرهای شخصیتهای سیاسی اصلاحطلب و اصولگرایان توجه نمیکنند، مخصوصا در شرایط فعلی. آنها به اینکه فلانی اصلاح طلب یا اصولگراست کاری ندارند حتی در مقام رای نیز بیشتر نگاهشان خود شخص است نه جناح و حزب او. آنها به دنبال کسی هستند که مشکلات جامعه را حل کند، بقیه چیزها فرقی برایشان ندارد.
تا چه اندازه مردم را ناامیدتر از آن میبینید که دیگر بتوان به آینده خوشبین بود؟
متاسفانه شعارهای آقای روحانی به عنوان رئیسجمهور و عملکرد او به این ناامیدی دامن زد. مردم با یک امید بالای 23 میلیون رای به ایشان دادند و انتظار داشتند وعدهها و شعارهایی که حسن روحانی میدهد تحقق پیدا کند، اما از آنجا که اکثریت این شعارها زمین ماند، این موج ایجاد شد. بنابراین پیشنهاد من به همه گروههای سیاسی این است که کاری نکنند که منجر به این اتفاق شود.
سایر اخبار این روزنامه
خدا کند دروغ باشد!
رویکرد همسایگی در سیاست خارجی ایران
آنچه باعث حواشی امروز نمایندگان شده است
نهادهای تبلیغاتی پاسخگو باشند!
مردم به اظهارات اصولگرایان و اصلاح طلبان توجهی ندارند
کماکان روح مقامات از انتصاب نزدیکانشان بیخبر است!
با حذف سود روزشمار بانکها چه اتفاقی خواهد افتاد؟
تخریب مصدق و آیتالله
حضور بانوان در ورزشگاهها با 2 شرط ممکن است
آقای روحانی! آیا میدانید استان یزد، استاندار و شهر یزد، شهردار و فرماندار ندارد؟!
آقای جهرمی! مشاوران خود را به رئیسجمهور قرض دهید
کاری کنید که نیروی انتظامیدر چشم مردم مقتدر، عادل و هوشیار باشد