بلبشوی انتشار اخبار!

طی روزهای گذشته و در جریان حوادث و رویدادهایی که کشور با آن مواجه شد، همچون گذشته با بلبشویی از انتشار اخبار درست وغلط روبه رو شدیم. گاهی بیش از خود آن رویداد، انتشار اخبار متفاوت به ویژه در فضای مجازی، جامعه را دچار التهاب، سردرگمی و گاهی پریشانی می کند.
اخبار مرتبط با حادثه تلخ جان باختن 10 نفر در «اتوبوس مرگ» در واحد علوم و تحقیقات، انتشار اخبار متناقض و دیرهنگام درخصوص وضعیت سلامت رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام و طی دو روز گذشته خبرهای کاملا متناقض استعفای وزیر بهداشت نمونه ای از یک آسیب و بیماری خبری و رسانه ای گسترده در نظام اطلاع رسانی کشور است که اگر در رویدادهای پیشین جست وجوی بیشتری کنیم، هر یک از ما نمونه های فراوان در خاطرمان داریم که احتمالا بابت نبود اخبار دقیق و درست، رنج کشیده ایم.
بررسی و تحلیل نظام اطلاع رسانی در کشور به ویژه با وجود سرعتی که فضای مجازی در انتشار اخبار به وجود آورده است، چند نکته را پیش روی ما می نهد که تامل بر آن شاید ما را به آینده ای بهتر رهنمون کند:
1 – نداشتن پروتکل اطلاع رسانی


به طور قطع اگر امروز در حوادث و رویدادها با انبوهی از منابع انتشار اخبار با آمارها و روایت های گوناگون مواجهیم، مهم ترین دلیل اش را باید در نبود «پروتکل جامع اطلاع رسانی» در دستگاه ها و نهادهای مرتبط با اخبار جست وجو کرد.
زلزله سال قبل کرمانشاه را به خاطر بیاورید؛ تقریبا تمام مردم ایران در زمانی کوتاه در یک شوک بزرگ فرو رفته و تشنه اطلاعات و اخبار دقیق از ابعاد حادثه بودند. مرور اخبار آن روزها حاکی از منابع، اخبار و آمار متعدد از تعداد جان باختگان و حواشی آن را پیش روی ما می گذارد. استانداری، هلال احمر، وزارت بهداشت، پزشکی قانونی، مسئولان محلی در شهرستان ها، وزارت کشور و ... هریک در مصاحبه های خود آمار متعددی را بیان کرده اند. این تشتت و تنوع منابع انتشار اخبار، هیچ گونه دلیل و بهانه ای جز نبود یک سازوکار و پروتکل اطلاع رسانی نظام مند ندارد، ضمن این که در چنین شرایطی مردم و مخاطبان رسانه ها و اخبار نیز همچون دستگاه های مسئول نمی دانند از کدام منبع مطمئن و معتبر به نیازهای خبری خود دست یابند.
2 – چالش رسانه های پرنفوذ
امروز در تمام دنیا، رقابت رسانه های پرنفوذ برای «اول بودن» در انتشار اخبار و رویدادها امری پذیرفته شده و مرسوم به شمار می آید. درواقع «اول بودن» در انتشار اخبار، خود از عوامل اساسی «برندسازی» رسانه و اقبال مخاطبان به آن است.
اما به  نظر می رسد اغلب رسانه های ما، حتی رسانه هایی که وابسته به برخی نهادها هستند، اساسا توجهی به صحت و سقم خبر ندارند و به نوعی اخلاق و رسالت
حرفه ای را قربانی سرعت و «اول بودن» می کنند.
چنین آسیب و وضعیتی را درباره یک هنرمند پیش کسوت که اکنون در بستر بیماری است، توسط همین رسانه ها دیده ایم که بارها با خبرهایشان او را به جهان باقی فرستاده اند و دیگران به تکاپو افتاده اند که این اخبار را تکذیب کنند. طبیعی است که در این فرایند، به ویژه در فضای مجازی بلبشویی از این خبرها پدیدار می شود.
3 – ضرورت ارتقای سواد رسانه ای جامعه
هنگامی که از نبود پروتکل های اطلاع رسانی و رفتارهای غیرمسئولانه برخی رسانه ها سخن می گوییم، بدین معناست که جامعه نیز به دلیل فقدان سواد رسانه ای کافی در تلاطم های خبری و رسانه ای، نمی تواند حاشیه امنی برای مدیریت افکار و احساسات خود بیابد.
از سوی دیگر ، گسترش سریع رسانه های جدید در جامعه ایرانی، به نوعی ما را به «تاخر فرهنگی» دچار کرده است. این آسیب البته، در دنیای کنونی متوجه تمامی جوامعی است که افکار، ارزش ها و هنجارهای فرهنگی و اجتماعی خود را نتوانسته اند همراه با نفوذ فناوری همگام کنند.
4 – خلأ قانونی
چرا با افراد و رسانه هایی که در کوران حوادث و رویدادها، جامعه را با اخبار غیرمسئولانه خود ناآرام می کنند، برخورد قانونی نشود؟
بالطبع بخشی از پاسخ این پرسش به خلأهای قانونی بازمی گردد که اگر در رویدادها، برای رسانه نگاران، جامعه و روابط عمومی ها در دستگاه های مسئول
 ساز و کارهای رسانه ای تعیین و تعریف شده باشد، هیچ گاه با بلبشوی انتشار اخبار مواجه نخواهیم بود.
و اما ...
همه این دغدغه ها برای این است که هریک از ما در این دنیای پرهیاهوی رسانه های جدید، بیش از هر زمان دیگری نیازمند آرامش و امنیت روانی هستیم.
همان طور که همه ما شنیده ایم که می گویند «احساس بی عدالتی از نبود عدالت» دردناک تر است، گاهی ناامنی روانی ناشی از تشتت و بلبشوی اخبار، می تواند از اصل خبر مخرب تر باشد.