آشفتگی های هنری و وارونگی فرهنگی

از نگاه رفتارشناسی اجتماعی گاه حوادثی در جامعه رخ می دهد که بیانگر وارونگی در آن محور می‌باشد. وقتی که فرزند به والدین احترام نگذارد و در خانواده جایگاه هر فرد مشخص نباشد گفته می شود وارونگی خانوادگی رخ داده است. وقتی در جامعه به کودکان مهربانی نشود و به سالمندان احترام گذاشته نشود می‌گویم که وارونگی اجتماعی در جامعه اتفاق افتاده است؛ یعنی نوجوانان و جوانان از خانواده خود توقع دارند که به آنها احترام بگذارند؛ هرچند احترام متقابل والدین به فرزندان و فرزندان به والدین باید انجام بگیرد تا برای همه نسل‌های بعدی به یک الگوی رفتاری تبدیل گردد.
متاسفانه الگوهای رفتاری در جامعه ما رشد و تکامل را به صورت منفی انتقال می دهند چراکه انتقال آموزه‌های رفتاری از طریق الگوهای رفتاری در بستر جامعه اتفاق می افتد. چند نمونه از این وارونگی ها و آشفتگی‌های اجتماعی را در عرصه هنری عرض می‌کنم. اخیرا شاهد بودیم که برخی از صاحبان نظران در رشته‌ها و حرفه‌ها به رشته‌های دیگر وارد شده و با توجه به اینکه در آن رشته‌ها افراد متعهد و متخصص وجود دارند به دلایل مختلفی از جمله رانت های فامیلی و وابستگی و همچنین رد و بدل نمودن برخی از مسائل وارد صحنه می‌گردند. مثلا از عرصه ورزش به سینما وارد می شوند و گاه به دلیل داشتن استعداد مناسبی بسیار معروف می‌گردند و به قول معروف فیلم‌شان گیشه‌ای می‌شود.
این موضوع دلیل نمی شود که ورزشکاری از رشته خود به رشته دیگری وارد شود چراکه در هر زمینه امروز بعد از 40 سال که از انقلاب اسلامی می‌گذرد متخصص و صاحب نظر وجود دارد، حال چه در زمینه هنر و چه در زمینه اجرای برنامه‌های تلویزیونی . ما در محورهای مختلف دارای جوانان متخصص و خوش ذوق و با استعدادی هستیم و نیاز به استفاده از یک نفر در چند رشته مختلف نداریم. وقتی یک ورزشکار مجری می شود چون به قواعد و ضوابط این شغل آشنا نیست ممکن است که با رفتار و گفتار خود باعث به وجود آمدن مشکلات اجتماعی و فرهنگی در جامعه شود و حتی در روابط بین‌الملل هم ایجاد مشکل کند، آنچنان که ما شاهد بودیم چند وقت پیش این اتفاق افتاد و بین کشور ما و یکی از همسایگان خود اختلاف به وجود آمد. از اینکه بگذریم چه لزومی دارد وقتی صدا و سیما تعداد زیادی جوان بااستعداد و مجری توانمند دارد از رشته های دیگر کمک بگیرد و مجری وارد صدا و سیما کند.
گفته می شود بخاطر جذب مخاطب و افزایش بینندگان برنامه دست به این عمل می زنند، باید به این موضوع منطقی نگاه کنیم. آوردن یک سوپراستار هرچند ممکن است تعداد مخاطبان را افزایش دهد اما نشان دهنده ضعف مدیریت و اجرایی است چراکه ما الان مجریانی داریم که در مراکز وابسته به صدا و سیما و غیره دوره کارشناسی و ارشد خود را در یک رشته ویژه تلویزیونی گذرانده‌اند و جذب مخاطب دلیل نمی‌شود که ما دست به کارهایی بزنیم که خلاف رویه معمول و منطقی است .


در کشورهای دیگر هم وضع به اینگونه است و ممکن است در یک یا دو برنامه تلویزیونی چهره ای ورزشی ویا هنری وارد عرصه مجری‌گری شود اما این مربوط به زمان محدود و شرایط خاص است. حالا در کشور ما ملاحظه کنید که در همین زمینه‌ها چه اتفاقاتی افتاده است؟ چرا باید اینگونه باشد؟ مثلا در زمینه موضوع هایی مثل نقد فیلم و کارهای هنری باید از افراد زبده و متخصص دعوت به عمل آید نه اینکه هرکس با هرکس غرض ورزی دارد او را برای کوبیدن دشمنانش به برنامه دعوت کند .الان چند وقت است که یکی از چهره های محبوب تفسیر ورزشی از تلویزیون غائب است و فضای مجازی مملو از شایعات رنگارنگ پیرامون این مسئله است. بسیاری از جوانان و ورزش‌دوستان علاقه‌مند به ایشان هستند و باید یا دلیل غیبت ایشان گفته شود و یا این مسئله برطرف شود. اینگونه بلاتکلیف گذاشتن مخاطبان که گاه تعدادشان به میلیون‌ها نفر می‌رسد توهین به شخصیت و خواسته‌های آنها است .
وقتی در مرکز قانونگذاری کشورمان درگیری لفظی و فیزیکی اتفاق بیفتد چون این گروه از اصلی ترین گروه‌های الگوی رفتاری هستند ما نمی توانیم به جوانان خود بگوئیم آنها را نادیده بگیرند. از یک طرف دیگر در میدان ورزشی در مقابل چشمان هزاران بیگانه که بسیاری از آنها با ما از در دشمنی وارد شده اند نباید ایجاد درگیری با ورزشکاران و داوران بنمایند. اینگونه ورزشکاران اگر میلیاردها درآمد و فایده برای کشور داشته باشند در زمانی که تبلیغات کشور ما را خشن و منفی معرفی می‌کند و بهانه‌ای به دست دشمنان قسم خورده ما داده است،....
باید نهادهای ورزشی قبل از تمرینات به ورزشکاران عزیز ما روانشناختی و رفتار درست در مجامع بین المللی
را یاد بدهند و مهارت کنترل خشم را به آنها بیاموزند تا شاهد اینگونه رفتارها نباشیم. با وجود یک رفتار اینگونه اگر قهرمانی جام ملت آسیا را هم به دست بیاوریم بازهم ارزشی نخواهد داشت.
در این رابطه باید عرض کنم که وقتی در مجلس درگیری فیزیکی پیش می آید در میادین جهانی از سوی یکی دیگر از الگوهای رفتاری جامعه که ورزشکاران و چهرهای محبوب ورزشی هستند همین اتفاق بیفتد چه محلی برای آموزش و تربیت اجتماعی جوانان باقی می‌ماند. از این جهت اینجانب به عنوان فردی که سالها عمر خود را در زمینه رفتار فردی و اجتماعی سپری کرده‌ام خدمت مدیران ورزشی عرض می کنم که باید برای ورزشکاران کلاس‌های تربیتی بگذارند. چه لزومی دارد که هرکس که رشته خود را ترک کرده و در زمان بازنشستگی به رشته‌های دیگر انتقال یابد .اینگونه جابه جایی ها شاید به دلیل استعداد شخصی به نقش ها و چهره‌های محبوب هنری تبدیل شوند اما در حقیقت رشد افراد غیر متخصص در رشته های مختلف را نشان می دهد. چه ورزشکارکه هنرمند شود و چه هنرمندی که به صورت حرفه ای بخواهد وارد ورزش شود.
بنابراین مدیران هنری و فرهنگی باید برای جلوگیری از وارونگی فرهنگی و آشفتگی های هنری سریعا وارد میدان شده و دست به کار شوند. ممکن است در یک برنامه از متخصصان یک رشته دیگر استفاده شود اما اگر این کار به یک رفتار معمول تبدیل شود و عرف قرار گیرد در جامعه وارونگی بیشتر اتفاق
می افتد.خواهش بنده این است که اگر قرار است یک ورزشکار وارد تلویزیون شود باید رفتارهای اولیه به او یاد داده شود و برعکس. این آشفتگی ها و وارونگی ها ناشی از ضعف مدیریت و سازماندهی است و باید این رفتارها به هر شکل جبران و اصلاح گردد.