جوان گرایی خام جوان گرایی پخته

در ماه‌های اخیر، «جوان گرایی» از مباحثی است که با بسامد بیشتر و پررنگ‌تر از همیشه در افکار عمومی ایران مطرح شده است؛ چه با جنجال‌هایی که بر سر قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان راه افتاد و چه با انگیزه‌هایی که بیانیه گام دوم رهبر انقلاب اسلامی در میان جوانان برانگیخت.جوان گرایی خودبه‌خود تصویری مثبت به ذهن ما متبادر می‌کند ولی اگر برای این موج جدید سازوکارهایی بایسته و شدنی در نظر گرفته نشود، حرکت عمومی کشور را در مسیر کارآمدی جهت و جهش نخواهد داد. پس در مقام تفسیر و در موضع تدبیر چه باید کرد؟به نظر می‌رسد بیش از شتابدهی انگیزشی به موج جوان گرایی یا دست‌کم همزمان و با بهره‌گیری از همین اراده‌های برانگیخته، باید بدون فوت وقت به این سوالات جواب‌های روشنِ درخوری داد و برای اقدام موثر، آستین‌ها را بالا زد.یافتن نقطه تعادل در موضوع جوان‌گرایی؛ کجا و چگونه باید به روی نیروهای جوان دانا و کاردان آغوش گشود و کجا و چرا باید سررشته را به دست نخبگان کارآزموده‌تر سپرد؟ چگونه باید از بازنمایی نادرست رسانه‌ای در این زمینه که ما را به دو سوی افراط و تفریط می‌کشند، پرهیز کرد؟ چگونه می‌توان مختصات جوان گرایی را با توجه به هر قلمرو مدیریتی تعیین کرد؟ آیا جوان گرایی در عرصه‌های تقنینی یا اجرایی یا قضایی به یک شکل است؟ در حیطه‌های نظامی یا رسانه یا علم چطور؟ و در نهایت باید به این پرسش کلیدی پاسخ داد که برای انتقال تجربه حکمرانی به جوانان یا پرورش مدیرانی باانگیزه و کارآزموده، چه سازوکارهای روشنی داریم؟ آیا می‌توان به پویایی‌های جامعه علمی ـ حوزه و دانشگاه ـ بسنده کرد؟ یا می‌توان به کارویژه‌های احزاب در این باره دل بست؟