کجا سر خورده‌ایم!؟

می‌گویند با یک دست دو هندوانه را نمی‌توان برداشت! آنها که چنین می‌گویند درست نمی‌گویند، زیرا انصافا نگارنده از آنهایی است که حتی از حمل و نقل دو سطل ماست توسط دو دست عاجز بوده و هنگامی که به انجام این مهم اقدام می‌نماید دسته گل‌های حسابی آب می‌دهد. جایتان پر! چند روز پیش که با دو دست دو سطل ماست را در اختیار گرفته و به اتفاق آنها راهی اتاق تلویزیون‌دار شده بودم، افکار مزاحم مرا مشمول عنایات خویش قرار داده و روح و روانم را کلا از کاری که باید می‌کردم منحرف نمودند. به این ترتیب بود که به نحو احسن عامل واژگونی یکی از سطل‌ها و خالی شدن نیمی از محتویات آن بر قالی تازه از قالیشویی بیرون آمده گشتم. به دنبال این اتفاق «حواست کجاست؟» و «تازه از قالیشویی گرفته‌ایم» بر سر زبان همسر گرامی آمد و «تقصیر توست که فقط رویه ماست را می‌خوری و ماست قدیمی را سهم من می‌سازی» در دل من ماند! احتمالا خوانندگان گرامی حق را به همسر گرامی داده و بر حواس پرتی نگارنده خرده وارد می‌سازند.با این حال بعید نیست که برخی از مطالعه کنندگان این سطور با اعتقاد به «اتفاق است و ممکن است برای دیگران هم بیفتد» از حالا خود را آماده اینکه در هنگام ضرورت کمک حال و یار و یاور داشته باشند، نمایند. متاسفانه باید پذیرفت که هر دو گروه اشتباه می‌کنند و اتفاق از جایی که کمتر کسی فکرش را می‌کند نشات گرفته است.همه ما خوب می‌دانیم که در منازل مدرن و امروزه اتاقی به نام نشیمن وجود دارد که در آن تلویزیون
قرار داشته و اوقات سرگرم کننده یا گریه آور خوبی را برای بینندگان عزیز رقم می‌زند. از سوی دیگر، اتاقی به نام غذاخوری موجود است که در آن زن و شوهر و فرزندان عزیز به تناول غذا
مشغول بوده و برای آنکه لقمه در گلویشان گیر نکند در سکوت و بی‌خبری کامل سراغی از نوشیدنی‌ها و خوردنی‌ها می‌گیرند. مشکل از آنجا آغاز می‌شود که کاربری‌ها تغییر کرده و غذا در عوض غذاخوری در نشیمن سرو می‌شود، زیرا در حالی که زیرساخت‌های محل خوردن غذا بر حسب ایده «غذا است و هر آن ممکن است بریزد» تهیه و تنظیم شده است، وسایل و تجهیزات اتاق نشیمن بر اساس توجه به «چیز ریختنی که واردش نخواهد شد!» آماده سازی گشته است. جالب اینجاست که در بروز حوادث اینچنینی بسیاری از ما خود را از
تک و تا نینداخته و در عوض بیان حرف حساب
و منطقی «اینجا که جای غذاخوری نیست»، «جای قالی اینجاست!؟» را بر زبان می‌آوریم. می‌گویند در هنگام افتادن نباید به محل افتادن نگاه کرد، بلکه باید توجه خود را معطوف محل سر خوردن نمود.نگاهی دقیق و عمیق به مشکلات و مسائل حل نشده جامعه امروز ما و اینکه با درس نگرفتن از اتفاقات گوناگون، آنها را بارها و بارها تکرار شده می‌بینیم حکایت از آن دارد که بیشتر ما محل افتادن خود را به حساب آورده و از تعیین محل سر خوردنمان کاملا عاجز و ناتوان هستیم.