جنگ برسر چیفتن‌ها

آیت وکیلیان| دادگاه عالی بریتانیا در پرونده فروش تانک‌های چیفتن به ایران، ‏‏(برخلاف احکام صادر شده قبلی) به نفع انگلیس رأی داد. این دادگاه با صدور ‏حکمی به نفع یک شرکت تسلیحاتی انگلیسی ‏IMS، اعلام کرد که این شرکت ‏نباید «همه سود» ناشی از مبلغی را که بابت فروش تانک به ایران دریافت ‏کرده، به تهران پرداخت کند‎.‎‏ صدور این حکم، قرارداد بین دو کشور را وارد ‏مرحله تازه‌ای کرده است. چراکه  باید رقمی که طرف بریتانیایی به‌عنوان ضرر و ‏زیان به ایران بدهکار است، دوباره محاسبه شود. ناگفته نماند که بدعهدی ‏ بریتانیا در مسأله ارسال تانک‌های چیفتن به ایران، با وجود ‏دریافت کامل مبلغ همه موارد پیش فروش شده، در چند مرحله انجام شده ‏است؛ لغو بخشی از این قرارداد به‌طور ناگهانی و با سفر «ارتشبد حسن ‏طوفانیان» در دوران کوتاه نخست‌وزیری «شاپور بختیار» صورت گرفت. ‏سپس در دوران یک‌سال نخست پس از پیروزی انقلاب (دولت موقت بازرگان) ‏بخش‌هایی از قراردادهای نظامی با ایران به صورت دوجانبه یا یک‌جانبه از ‏سوی بریتانیا ملغی شد. سپس نوبت به اعمال تحریم‌های ضدایرانی به دلیل ‏انقلاب، اشغال سفارت آمریکا در تهران و آغاز جنگ و تجاوز عراق علیه ایران ‏رسید.
در آبان ماه‌سال ۹۶ بار دیگر بحث پرداخت بدهی معوق دولت انگلیس به ایران ‏بر سر زبان‌ها افتاد. بدهی‌ای که در نتیجه احکام دیوان داوری لاهه طی سال‌های ‏‏۲۰۰۱ و ۲۰۰۹ قطعی شده، اما سران لندن به بهانه‌های مختلف تاکنون از ‏اجرای آن سرباز زده‌اند‎.‎‏ طرح تازه این موضوع اما به روز جمعه ۴ مرداد می‌‏رسد که دادگاهی در انگلیس اعلام کرد شرکت سازنده تانک «چیفتن» از ‏پرداخت سود غرامت به ایران معاف است‎.‎‏ صدور این حکم واکنش «حمید ‏بعیدی‌نژاد»، سفیر ایران در لندن را به همراه داشت که در صفحه شخصی ‏توییتر خود در این مورد نوشت: «جمهوری اسلامی ایران با رأی دادگاه انگلیس ‏نسبت به عدم الزام شرکت انگلیسی به پرداخت بخشی از سود بدهی خود در ‏سال‌های تحریم مخالف بوده و اقدام حقوقی لازم را اتخاذ خواهد کرد‎.‎‏» بنا به ‏تصریح بعیدی‌نژاد این رأی هیچ‌گونه تاثیری بر الزام شرکت انگلیسی به پرداخت ‏کل مبلغ چند صد‌میلیون پوند بدهی و سود بیش از ۳۰‌سال آن ندارد‎.‎
پیوند زدن پرونده تسلیحاتی
 به پرونده امنیتی


هر بار که این موضوع در سال‌های اخیر مطرح شده و انگلیسی‌ها به بهانه‌های مختلف از پرداخت آن سرباز زده و ممانعت کرده‌اند، اما در ‏اتفاقی بی‌سابقه و در اواخر آبان ماه ۹۶، رویترز طی گزارشی اعلام کرد که ‏‏«بوریس جانسون»، وزیر خارجه وقت و «فیلیپ‌هاموند»، وزیر خزانه‌داری ‏وقت انگلیس با پرداخت بدهی ایران به‌واسطه قرارداد تسلیحاتی لندن و رژیم سابق ‏این کشور موافقت کرده‌اند. اگرچه این رسانه انگلیسی تلاش کرد این موضوع ‏را به پرونده یک مجرم امنیتی پیوند بزند، اما اطلاعات و اظهارات بعدی ‏مسئولان و دیپلمات‌های ایران به اثبات رساند که گردن نهادن انگلیسی‌ها به ‏پرداخت بدهی‌شان به تهران صرفا در نتیجه فعل و انفعالات رخ داده در دوران برجام و جبر قوانین ناظر بر حقوق بین‌الملل بوده است‎. ۲۵‏‎ ‎آبان ۹۶، ‏‏«بهرام قاسمی»، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه به خبرسازی رسانه‌های ‏انگلیسی در این مورد واکنش نشان داد. ‏
محتوای قرارداد چیفتن ‏
این پرونده مربوط به مطالبات ایران از یک شرکت نظامی انگلیسی با نام ‏اختصاری‎ IMS ‎است و سابقه بسیار طولانی دارد و به دو قراردادی که ایران ‏در زمان رژیم پهلوی با این شرکت انگلیسی در سال‌های ۱۹۷۴ و ۱۹۷۶ یعنی بیش از ۴۰‌سال پیش از این برای خرید تانک‌های چیفتن و تعدادی ‏خودرو‌ی نظامی امضا کرده است، برمی‌گردد. براساس یکی از قرارداد‌ها ‏قرار بود که تعداد ۱۵۰۰ «تانک چیفتن»، «تانک اسکورپیون» و «ناوبالگرد ‏خارک» به ارتش ایران تحویل شود که تا‌سال پیروزی انقلاب تنها حدود ۱۸۵ ‏تانک تحویل ایران شد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم طرف انگلیسی به عمده ‏تعهدات خود در قرارداد عمل نکرد و تعداد زیادی از تانک‌های چیفتن باقیمانده ‏به ایران تحویل نشد و بدین ترتیب اجرای آن قرارداد‌ها از سوی انگلیس نقض ‏شد‎. اما خیانت انگلیسی‌ها در ماجرای قرارداد فروش تجهیزات نظامی به ایران ‏صرفا به نقض عهد منحصر نمی‌شود، بلکه فروش همان تجهیزات به رژیم صدام ‏در جریان جنگ تحمیلی خیانتی مضاعف محسوب می‌شود.‏ لجاجت پنهان و تأثیر یک پرونده امنیتی |  فریدون مجلسی  |   دیپلمات سابق و کارشناس مسائل بین الملل|
‏ نقض یا لغو بخشی از قرارداد مربوط به تانک چیفتن برای نخستین بار در دوران ‏کوتاه نخست‌وزیری «شاپور بختیار» و فاز دوم آن به دوران دولت موقت ‏بازرگان برمی‌گردد. انگلیس به دنبال بهانه تراشی است؛ یکی سود قرارداد ‏چیفتن بعد از گذشت این همه‌سال و دومی هزینه توسعه تانک چلنجر که به ‏ایران تحویل داده نشد. مبلغ قرارداد دوم برای بهسازی تانک چیفتن، ۸۷۵ ‏میلیون پوند بوده که مشخص نیست پرداخت شد یا نه. بنابراین در این دو مورد ‏چند ابهام وجود دارد؛ یکی این‌که دقیقا در آن سال‌ها چه میزان پولی در قرارداد ‏اول به بریتانیا پرداخت شده و دوم این‌که آیا برای قرارداد دوم پولی به بریتانیا ‏پرداخت شده است یا خیر؟ مبالغی که بعیدی‌نژاد سفیر کشورمان در بریتانیا ‏مطرح کرده (بدهی ۱۰۰‌میلیون پوندی که با احتساب سود آن مجموعا به ۴۵۰ ‏میلیون پوند رسیده است)، آیا فقط شامل قرارداد اول می‌شود؟ از آن‌جا که دادگاه ‏لاهه بریتانیا را به تعیین رقم نهایی بدهی با سود و فرع آن کرده بود، آیا منظور ‏ایشان از بدهی ۱۰۰ میلیونی اولیه همان حکم دادگاه لاهه در ۲۰۰۱ میلادی و ‏منظورشان از ۴۵۰ میلیون، حکم دادگاه عالی بریتانیا است؟ اگر قرار است ‏‏۴۵۰‌میلیون پوند واریز شود، مابه‌التفاوت آن یعنی ۱۵۰‌میلیون پوند به چه ‏مسأله‌ای ارتباط دارد؟ در کنار اینها گفته می‌شود به جز این دعوای حقوقی، حدود ‏یک‌میلیارد پوند دیگر از دارایی ایرانی‌ها در بریتانیا بلوکه است. البته قرارداد ‏مربوط به فروش تانک چیفتن الان با وجود پرونده نازنین زاغری بیشتر به یک ‏لجاجت پنهان از سوی بریتانیایی‌ها تبدیل شده است؛ به این معنا که دو کشور نمی‌توانند به‌طور ‏رسمی آن را در مجامع بین‌المللی مطرح کنند، اما به‌طور خصوصی میان خود ‏می توانند مسأله را فیصله دهند. ‏