روزنامه شهروند
1398/05/06
سبك زندگي و تلويزيون
عباس عبدی روزنامهنگار يكي از آقايان محترم در نقد برنامههاي صداوسيما از زاويه سبك زندگي اظهار داشتهاند كه «اساس مشکل ما در بحث حجاب صداوسیما است؛ زیرا وقتی رب گوجهفرنگی میخواهد تبلیغ کند یا با کسی میخواهد مصاحبه کند، خانم مجریای میآورد که لباس زرد و سرخ دارد و امثال اینها. همه اهل علم باید این انتقادها را مطرح کنند تا بلکه صداوسیما از خواب بیدار شود. صدا و سیماست که سبک زندگی مردم را شکل میدهد؛ اینکه همه ورزشهای دختران را صداوسیما نشان میدهد، اثر کار دیگران را خنثی میکند و آن وقت انتظار داریم که دختران محجبه شوند.»واقعيت احتمالا جز اين است. در امور طبيعي ميان علت و معلول تمايز روشني وجود دارد؛ مثلا جوشيدن آب به علت حرارتدادن به كتري است ولي در امور اجتماعي اين قضيه به اين راحتي نيست. براي نمونه فرهنگِ فقر عامل فقيرشدن افراد است يا فقر موجب شکلگیری فرهنگِ فقر يا فقر فرهنگي ميشود؟ اين چالشي است كه به اين سادگي حل نميشود. در اينجا بايد پرسيد، تلويزيون است كه اين سبك زندگي را رواج ميدهد يا اين خواست مردم و تحول در جامعه است كه تلويزيون را مجبور به نزديكشدن به سلیقههای خود كرده است؟ به چند دليل دومي درست است.
اول اينكه در رژيم گذشته و حتي در ساير كشورها تلويزيونها بسيار بيش از اين مروج اين نوع از سبك زندگي بودند و هستند، ولي مردم اين جوامع بهويژه ايرانيان پيش از انقلاب برخلاف ارزشهاي رسمي تلويزيون آن زمان حركت كردند، اتفاقا روحانيون آن رفتار را دستاورد عملكرد خود دانستند، حال چگونه بايد اين را به عهده تلويزيون گذاشت؟ برای نمونه کافی است تلویزیون مصر را در دوره سادات و مبارک و روند معکوس محجبهشدن دختران و زنان جامعه مصر را دید.
همچنین تلويزيون ايران بشدت مروج حجاب است و بسياري از افراد آن چادري هستند؛ پس چرا در جامعه چنين بازتابي نميبينيم؟ به علاوه چه كسی گفته که افراد چادري در جامعه، زنان چادري تلويزيون را الگوي خود قرار دادهاند؟ اتفاقا زنان چادري جامعه به صورت مستقل خودشان اين راه را انتخاب كردهاند. اصولا گرايش به امور ديني پيش از انقلاب و در اختيارگرفتن صداوسيما به وجود آمده است و نه بعد از آن. صداوسيما تبليغات و برنامههاي مذهبي ديگر هم زياد دارد؛ چرا آنها كارايي ندارند و موجب علاقه مردم نميشوند؟ از همه مهمتر اينكه اين استدلال كل مذهب و رفتارهاي آن را به يك امر تبليغي تقليل ميدهد، در حالي كه مذهب با انديشه و ايمان مردم سروكار دارد و متأثر از این نوع تبليغات مرسوم نيست. شايد گفته شود كه همه اينها درست، ولي چرا صداوسيما بايد اين سبك را ترويج دهد؟ پاسخ اين است كه رسانه اگر مطابق ميل مخاطب نباشد، كمكم مخاطب را از دست ميدهد. همين نصف و نيمه مخاطبي كه دارد به دليل همين برنامههايي است كه از سوي آقايان مورد نقد است. اکنون مردم مجبور به ديدن تلویزیون نيستند و امكان انتخاب دارند. بنابراين سيما براي از دست ندادن مخاطب مجبور است كه چنين برنامههايي داشته باشد والّا نتيجه بدتر از آنچه كه در ذهن منتقدان است، خواهد شد.
سایر اخبار این روزنامه
دیدار نزدیک با دادرسان آماده
فکر میکنند کنسرت مال پولدارهاست
یک بحران ایرانی به نام کبد چرب
شریفی چرا آمد چرا رفت؟
مشترکان قدیمی سهامدار همراه اول میشوند
یک ارتش سری احمق و حرصدرآر!
صفحه شهرونگ
روایتها از غرق شدن غمبار شباهنگ در خزر
میمونهای وحشی چگونه از سیاهکل سر درآوردند؟
جنگ برسر چیفتنها
اینشهرها میزبانی لیگ را از دست میدهند
خدمت سربازی کاربردیتر از همیشه
شوق دیدار با کامبوج در آزادی!
شرح پریشانی ما گوش کنید
سکانسهای دلخراش جنایت فجیع پایتخت
راهنمای بلاک ناامنها
خطکش را از این کوتاهتر نکنید
درباره شهید ادیبان، کلاه کلمنتیس، مزدک، ژدانف و باقی ماجرا
سبك زندگي و تلويزيون