آخر زمان«آپوکالیپتو»

زهره نبی زاده ‪-‬ آپوکالیپتو «آخرزمان» نام فیلمی‌به کارگردانی مل گیبسون محصول سال 2006 از آمریکا می‌باشد. در دل جنگل‌های استوایی آمریکا اقوام سرخ پوست در دهکده ای کوچک زندگی می‌کنند که با شکار و استفاده از منابع جنگلی امرار معاش می‌نمایند. به علت خشکسالی و در نتیجه بروز امراض بازار خرافات داغ و جادوگران امپراطوری - که در نزدیکی همان دهکده واقع شده - خدایی می‌کنند. بر اساس همین اعتقادات و خرافات جنگجویان این امپراطوری دست به شکار جنگل نشینان می‌زنند تا مراسم قربانی به جا آورند و رضایت خدایان را جلب نمایند. از جمله افرادی که اسیر شده و برای قربانی کردن به معبد بزرگ شهر آورده می‌شوند «جگوار پاو» (رودی یانگ بلاد) شخصیت اصلی داستان و هم قبیله ای‌های او هستند، «جگوار» پیش از اسارت از فرصتی کوتاهی که به دست می‌آورد استفاده کرده و زن و فرزند خود را در چاهی مخفی می‌نماید تا از اسارت و مرگ در امان باشند. در میانه راه انتقال اسرا دختر بچه ای پیشگویی‌هایی می‌کند، از این به بعد داستان بر اساس همین پیشگویی پیش می‌رود.
«آپوکالیپتو» ابتدا با نوشته ای (کپشن) از ویل دورانت محتوای خود را روشن می‌کند - هیچ تمدنی از بیرون مغلوب نخواهد شد مگر آن که از درون نابود شده باشد - بنابراین مل گیبسون قصد دارد چگونگی فروپاشی تمدن‌ها را بیان کند. او برای سادگی در ساخت و همچنین درک مخاطب دست به بازسازی تمدنی که شواهد تاریخی بر وجود آن نیز موجود است، می‌زند. در این فیلم محور اصلی فروپاشی بر اثر جهالت و در پی آن خرافات و ظلم و بی عدالتی نسبت به رعایای تحت سیطره است و البته این موضوعات در فیلم مصداق‌های عینی هم پیدا می‌کند، جادوگران مصداق جهالت و پرورش اوهام و خرافه و واگویی این خرافات می‌باشند، امپراطور و خانواده او نشانه چیرگی زور، جنگجویان و سربازان مظهر خشونت،
بی رحمی‌و کشتار ظالمانه، مردم
شهر بازی خوردگان و فریفتگان امپراطور ،


بردگان و قربانیان مظهر مظلومان که تمدن‌های بزرگ برگرده آنها ساخته می‌شود.
در ضمن این فیلم نشان می‌دهد که اجتماعات اولیه و کوچک چگونه با طبیعت سازگارند و با توقعات کم و فقط به جهت رفع نیازهای اولیه تلاش می‌کنند، اما از سویی دیگر هر چه اجتماعات بزرگ تر و یا به عبارتی متمدن تر می‌شوند با زیاده خواهی، قدرت طلبی، تجاوز، زورگویی و سلاح‌های مرگبارتر وارد صحنه می‌شوند تا آنجا که تمدنهای بزرگتری - اسپانیایی‌ها - از آن سوی اقیانوس با لشکر کشی تمدن بومی‌آن سرزمین را متلاشی می‌کند و ثروت آنها را به یغما برده و مردمانشان را برده خود می‌کنند. لازم به ذکر است با وجود این که فیلم تلاش می‌کند که خرافات را محکوم نموده و زشتی‌های آن را نمایان کند و در این زمینه نیز با به تصویر کشیدن صحنه‌های متعدد کاملا موفق بوده است، اما خود در چند جای فیلم از خواب نما شدن یا پیشگویی دخترکی بیمار استفاده نموده و فیلم را پیش می‌برد و این شاید خود نقض غرض باشد و محتوای فیلم را به نوعی به قبول و ترویج خرافه باز می‌گرداند.
فیلم از لحاظ ساختار زمان و مکان پیوستگی دارد و مل گیبسون در این فیلم به خوبی توانسته است از ابتدای فیلم بیننده را درگیر حوادث کند، به هیجان بیاورد، در مواقعی آرامش دهد و فرصتی برای فکر کردن به آن چه پیام فیلم است، بدهد. ماجرا از لحاظ مکان در دو محل به وقوع می‌پیوندد. در ابتدای فیلم اتفاقات در جنگل محل دهکده رخ می‌دهد و سپس با عبور از جنگل و رودخانه به مکان بعدی حوادث یعنی شهر مقدس بومیان انتفال می‌یابد و سپس بعد از آزادی (فرار) «جگوار» مسیر داستان جهت عکس می‌گیرد. او از رودخانه و جنگل عبور می‌کند و به محل واقع در اطراف دهکده باز می‌گردد. بنابراین فیلم از لحاظ موقعیت مکانی پراکندگی ندارد و کاملا پیوسته و منسجم است. همچنین از لحاظ زمانی این پیوستگی رعایت شده است. تمام ماجرای فیلم در سه روز و دو شب آغاز و پایان می‌یابد. بنابراین فیلم از لحاظ ساختار مکانی و زمانی بسیار منسجم است و از هم گسیختگی ندارد.
این فیلم بر اساس یک فیلمنامه کلاسیک (سید فیلدی) ساخته شده و تمامی‌مشخصات آن را دارد، در این فیلم 130 دقیقه ای که به سه پرده تقسیم شده است، می‌توان دو نقطه عطف، میانه و دو مفصل را به راحتی تشخیص داد.