بغداد و بیروت، اصلاح مقدم بر تغییر

احسان اقبال سعید ‪-‬ اعتراض، اغتشاش، یا هر واژه و توصیفی که بر ناآرامی‌ها در دو کشور مهم و با قدمت خاورمیانه، یعنی عراق و لبنان بگذاریم، ماهیت مهیب و احتمالا محتوم و مختوم آنان را تغییر نمی‌دهد. شاید برای بسیاری از ناظران و دنبال‌کنندگان سیاست سیر مسری اعتراض در سرزمین‌های عربی خاورمیانه و فرجام مخدوش آن حرکت‌ها که روزگاری امید یا بذر تردید می‌کاشتند، پرسش‌های فراوانی را به بار بیاورد. در دور قبل حرکت‌های اعتراضی در خاورمیانه عربی که به صفت بهار هم موصوف شد، بیشتر پایتخت‌های عربی ناآرام شدند، در لیبی، یمن با خشونت بی‌اندازه دیکتاتورهای قدیمی که نوعی از سنت و خشونت را توامان برای کنترل امور گروه‌های مختلف اجتماعی به کار می‌بردند، به فراموشی و دیار عدم فرستاده شدند، در تونس و مصر البته با ملایمت بیشتری تغییرات سیاسی صورت گرفت، اما اکنون که دقیق‌تر به پشت سر و آنچه بر این سرزمین‌ها رفته است، نظر بیافکنیم، مگر حسرت و زمین سوخته، خون ریخته و کینه انباشته کمتر بهبودی می‌بینیم و دوران پس از دیکتاتور شاید بدون سایه و نفس شوم امثال بن‌علی و مبارک و صالح باشد، اما دستاورد‌های ملموس و معنوی اندکی داشته و گاه حتی امن و امان را هم از میان برده و و به‌طور نمونه در لیبی کشور را جایگاه تاخت و تاز انواع گروه‌های مسلح و مافیا گردانیده و شده مصداق «از طلا گشتن پشیمان باشند، بخواهند که مرحمت کنند همان مس باشند!» در عراق به سبب سال‌ها استیلای مشت آهنین دیکتاتوری خونریز نظامی تنها چند سالی از تجربه یک حکومت نامتمرکز و کم اثر می‌گذرد و لبنان هم به سبب پراکندگی قومی –اعتقادی حاکم هیچ گاه یک دولت احاطه‌گر که بتواند دیکتاتوری دهشتناک مشابه صدام و قذافی را برپا سازد ممکن نبوده است و اساسا حکومت و دولت حضور چندان پررنگی در زندگی اهالی عروس خاورمیانه نداشته و ندارد. دولت بیروت درتمام این سال‌ها نه منابع نفتی –مالی آنچنانی در اختیار داشته و نه یک قوه قاهره اثرگذار که بتواند چیزی مشابه برخی نمونه‌های منطقه‌ای برپا سازد ،به همین دلیل هم چندان محل اعتنا و اعتراض عمومی قرار نمی‌گرفت، چراکه برپایی همین دولت نیم‌بند هم پس از مدت‌ها خون‌دل و مذاکرات و میانجی‌گری‌های مدیدی ممکن می‌شد. اعتراضات اخیر اما چند نکته بدیع و البته یک مشابهت تاریخی با اتفاقی‌ست که نزدیک یک قرن قبل در ایران و تهران اتفاق افتاده است. اول این که این بار در عراق و لبنان اعتراض به چیرگی و جراری حکومت نیست که به احتکار منابع و بی‌عملی حاکمان است و جادوی سیاست چنان دراین سال‌ها از میان رفته که دیگر اهل سیاست حالت اپوزیسیون و نجات‌دهنده‌وارگی خود بعد از زدگی مردم از یک شخص یا جریان را ندارند و مردم نیکو دریافته‌اند که بسیاری از دعواها برای چیست، به همین دلیل با اعتراضات و جنبش‌های بدون لیدر مواجه هستیم که البته شاید در ابتدا به سبب حضور جوانان و اقدامات همدلی‌برانگیز، جالب و نویدبخش به نظر بیایید، اما قطعا به جایی نخواهد رسید، چراکه در پایان اعتراض و برکندن چیزی یا اصلاح آن باید آدمیانی جایگزین رفتگان شوند و سیستم را به حرکت درآورند و این آدم‌ها فرشتگان و پاکدستانی از عالم دیگر نیستند و از جنس همین سیاسیون مستقرند و البته همین نسل فعلی و قبلی دولتمداران در این کشورها هم از سیاره‌ای دیگر نیامده‌اند و امثال قذافی و همین سعد الحریری روزگاری با تهنیت و مشتاقی مردم راه به قدرت هموار کرده‌اند. احساس درماندگی و نابرخورداری اقتصادی بخش بزرگی از معترضان امروز بغداد و بیروت قابل فهم و همدردی است، اما اینکه خواهان اسقاط همه نظام و رفتن همه هستند نه منطقی است و نه ممکن! آیا قرار است یک سیستم جدیدی چون یک ماشین یا کارخانه وارد یا ساخته شود و آدمیانی از جایی دیگر وارد شوند و با فشردن یک دکمه فساد و تبعیض را برای همیشه نابودکنند؟ این نگاه نه در زمین سخت واقعیت جایگاهی ندارد و به فرض جاکن کردن سیستم هم پس از چندی که امور با کمی تغییر به روال سابق برگردد، جز یاس عمیق و مستمر به بار نخواهد آورد. در سال‌های پس از مشروطه که به‌واسطه ملوک الطوایفی و دخالت‌های روسیه تزاری و بریتانیا و شروع جنگ جهانی اول اوضاع ایران به شدت آشفته و پریشان بود، قحطی در پیوند نامبارکش با فساد و دخالت اجنبی از تاریک‌ترین ادوار مردمان ایران را رقم زده بود، هر گروه به طریقی در پی رفع مشکل بودند.گروهی در کمیته مجازات با ترور برخی از ابواب‌جمعی فاسد حکومت چون رئیس غله تهران و چند سیاستمدار ناخوشنام دیگر قصد تحول داشتند و گروهی هم با چشم امید دوختن به دولت سوم یعنی آلمان و نهایتا این تمایل در پیوند با خواست شوم خارجی تبدیل به کودتای سوم حوت سید ضیاءالدین طباطبایی و رضاخان میرپنج شد که گفتند آمده‌اند تا همه چیز را دگرگون کنند و هیچ کس سوال نکرد خود شما که از اجزای رده بالای همین سیستم بودید و در خوب و بدش شریک، پس این ماهیگیری از آب گل‌آلود چیست و چنان بر سر ملت آوردند که آرزوی همان روزگار قبل از کودتا را می‌کردند. حالا شاید بتوان به فلسفه سخنان دبیرکل مقاومت اسلامی در لبنان پی برد که با وجود عدم وثوق به شخصیتی چون حریری و وقوف به کاستی‌های شدید سیستم بر حفظ دولت و نظم تاکید داشتند؛ چون نیک می‌دانستند رسیدن به همین توافق و دولت چه مشقاتی داشته و پس از فروپاشی شرایط بهتری در کار نخواهد بود. اگر معترضان در این جنبش‌های بی‌لیدر به نسبی بودن سیاست و سیاسیون ایمان بیاورند و بر چند خواست مشخص و ملموس اقتصادی پای بفشرند و اصلاح را بر تغییر مقدم بدارند، شانس موفقیت البته از نوع نسبی آن بالاتر هم خواهد بود.
سایر اخبار این روزنامه
یک فعال سیاسی در گفت‌وگو با «همدلی» احتمالا نورچشمی‌ها برای انتخابات نقشه بکشند کنترل قیمت دلار در کنار واردات ایمن‌آبادی: خواب ‌‌اصول‌گرایان برای مجلس یازدهم تعبیر نمی‌شود «همدلی» سیاست‌های بانک مرکزی درخصوص کنترل نرخ ارز را ارزیابی کرد تازیانه دلار بر تن تولید سید‌جواد میری در گفت‌وگو با همدلی اسطوره‌سازی در جامعه ایرانی را تبیین کرد: اسطوره‌‌ها شکل‌دهنده مجموعه‌ای از عواطف ملت‌ها همدلی تاثیر منفی نورچشمی‌‌‌ها را بر روند کنش‌‌‌های سیاسی و اجتماعی بررسی کرد بلای نوکیسه‌‌‌های سیاسی همدلی به بهانه حوادث ورزشگاه یادگار امام تبریز پیامد تلخ برخی رفتارهای ساختارشکنانه را بررسی کرد جعفر جعفری گلدیر عراق و آزمون سیاست ورزی ما «آشنا» و توییت‌هایش گزارشی از تلاطم اقتصادی یک تصمیم در انگلستان؛ ثروتمندان با آمدن برگزیت، لندن را ترک می‌کنند جعفر جعفری گلدیر عراق و آزمون سیاست ورزی ما مسیر‌های‌دشوار تهران در پیوستن به شانگهای بغداد و بیروت، اصلاح مقدم بر تغییر