جناحی عمل كردن نقطه ضعف صداوسيماست

رسانه‌ها و بالاخص تلويزيون در عصر حاضر در چه جايگاهي قرار دارند؟
در عصر حاضر رسانه‌ها به شکل‌هاي مختلف گسترش پيدا کرده‌اند و از تک بعدي‌بودن خارج شده‌اند و عملا به امري جدايي ناپذير از زندگي مردم تبديل شده‌اند که در تمامي فراز و نشيب‌هاي جامعه و زندگي مردم تاثير بسزا و بي‌همتايي دارند. مردم با رسانه‌ها زندگي مي‌کنند، به وسيله آنها درآمد کسب مي‌کنند و به وسيله آنها با يکديگر ارتباط برقرار مي‌کنند. يکي از القاب عصر امروز عصر رسانه‌ها است. به اين ميزان رسانه فراگير شده است و همه جوانب را دربر گرفته است.
تاثيرگذاري تلويزيون و رسانه‌ها در اين سال‌ها چه ميزان بوده است؟
با نگاهي به تاريخ رسانه‌ها و سيستم‌هاي اطلاع‌رساني شاهد هستيم که در ابتدا از طريق شنيداري بوده است. افراد فرهيخته و با سواد اطلاعات خود را در اختيار کساني قرار مي‌دادند که از خواندن و نوشتن عاجز بودند. اين روند تا دوران قاجار نيز ادامه داشته است. به مرور در اين برهه زماني رسانه‌هاي مکتوب توسعه يافتند و سپس اينها نيز جاي خود را به راديو و تلويزيون دادند. امروز نيز اين تحول با سرعت فراواني در حال رقم خوردن است و شاهد هستيم که رسانه‌هاي ديجيتال يک سر و گردن از ساير رسانه‌ها بالاتر رفته‌اند و جايگاه خود را نيز تثبيت کرده‌اند. امري که رسانه‌هاي ديجيتال را محبوب کرده است دسترسي آسان عموم مردم و ترکيب صوت، تصوير و نوشتار است. مقوله‌اي که آگاهي را به افراد بي‌سواد نيز رسانده است. با وجود اينکه رسانه‌هاي ديجيتال به يکه‌تازي خود ادامه مي‌دهند، اما همچنان راديو و تلويزيون ميزان نفوذ خود را در مردم حفظ کرده‌اند و مخاطبان مختص خود را دارند. اين تحولات پيش‌بيني اينکه به‌زودي کاغذ از جمع رسانه‌ها برچيده مي‌شود را راحت‌تر کرده است و اين رخدادي است که در پي گسترش‌ آي‌تي به‌وجود آمد و به مرور رسانه‌هاي کاغذي را به حاشيه راند. تمامي فعاليت‌ها و نه فقط رسانه‌ها اين روند را در پيش خواهند گرفت. تحولات در حوزه رسانه، به قدري سريع رخ داده است که در دورترين نقاط مرزي کشور نيز ارتباطات به‌صورت مجازي برقرار مي‌شود. البته دامنه استعداد و توانايي فضاي مجازي به‌گونه‌اي است که حتي سخنراني‌ها و برنامه‌هاي راديو و تلويزيون را نيز در خود جاي داده و عملا بي‌رقيب شده است.


تاثير رسانه‌ها بر اتفاقات مهم سياسي سال‌هاي اخير چه بوده است؟
با يک بحران در فضاي مجازي و رسانه‌ها روبه‌رو هستيم و آن سخت‌بودن راستي‌آزمايي است. اعتماد براي فهميدن صحت و سقم يک خبر و يا يک پديده که شکل گرفته است، تا حد بسيار زيادي دشوار شده است. در کشور ما راديو در کودتاي 28 مرداد به‌عنوان يکي از مهم‌ترين وقايع صد سال اخير ايران نقشي اساسي ايفا کرد. کودتاگران در آن حادثه يکي از ابزارهايي که از آن بهره جستند تا کودتا را به سرانجام برسانند راديو بود، هرچند ساير رسانه‌ها نيز به‌نحوي در سياه‌نمايي آن دوران نقش داشتند. تلويزيون حدود 60 سال پيش وارد ايران شد. تلويزيون در ابتدا به‌صورت خصوصي در کشور ما راه‌اندازي شد. حبيب ثابت مديريت اين رسانه خصوصي را به عهده داشت که فردي ثروتمند و صاحب قدرت بود. حدود پنج سال پس از ايجاد تلويزيون خصوصي در ايران رسانه ملي تاسيس شد. بعدها در انقلاب اسلامي نيز رسانه‌ها نقشي اساسي ايجاد کردند به شکلي که تمامي پيام‌ها از طريق نوار و کاست منتشر مي‌شد و انقلابيون را در جريان اتفاقات قرار مي‌داد. در برهه‌اي از زمان نيز که انقلابيون در ادارات نفوذ کرده بودند، مردم از طريق تلفن پيام‌هاي امام خميني(ره) را دريافت مي‌کردند. آنچه که مشخص است هم در شکل دهي اتفاقات و حوادث سياسي معاصر رسانه‌ها نقش بسيار مهم و بعضا اصلي را ايفا کرده‌اند. از سوي ديگر در سرکوب صداي مردم نيز تلويزيون و رسانه‌ها توانسته بودند نقش‌آفريني کنند. اين امر از طريق رسانه‌هاي تک‌صدايي بيشتر رقم مي‌خورد. متاسفانه امروزه رسانه ملي ما نيز در حال رفتن به اين سمت است و اين نمي‌تواند رخداد خوبي براي کشور ما باشد و قطعا تبعات ناگواري در پي خواهد داشت. مردم از طريق رسانه ملي متوجه نمي‌شوند که در کشور چه خبر است. اين آفت بسيار بزرگي است و عرصه جنگ رسانه‌اي را بسيار گسترش مي‌دهد. عملا مردم از جزئيات اتفاقات عراق، سوريه و لبنان از طريق رسانه ملي خبري نمي‌گيرند. رسانه ملي به سمتي رفته است که سليقه‌اي عمل مي‌کند و اخبار را طبق سليقه خود نشر مي‌دهد.
رسانه ملي را چه آفت‌هايي تهديد مي‌کند؟
رسانه ملي براي جلب اعتماد مردم راه طولاني در پيش دارد. هنگامي که يک رسانه نتواند اعتماد مردم را جلب کند به رسانه‌اي تنش‌زا تبديل شده و رسالت اصلي خود را فراموش خواهد کرد. از جمله آفت‌هاي مهم تلويزيون بزرگنمايي، حذف و يا بد نشان دادن يک رخداد و يا يک حرکت است. حتي شاهد هستيم رسانه‌ها يک رخداد خوب را تغيير ماهيت مي‌دهند و به امري شوم تبديل مي‌کنند. اينها از جمله مهم‌ترين ضايعاتي است که رسانه‌هاي تک‌صدايي مسبب آنها هستند.
رسانه ملي براي اينکه صرفا به بلندگوي يک جريان خاص تبديل نشود، چه اقداماتي بايد انجام دهد؟
من اميدي به اصلاح رسانه ملي ندارم؛ به علت اينکه رسانه ملي در اختيار يک جناح قرار دارد که فقط ديدگاه يک جريان را پوشش مي‌دهد و بر اين کار اصرار نشان مي‌دهد. با تمام اين وجود يک راه‌حل وجود دارد که مي‌تواند در راستاي اصلاح رسانه ملي مثبت باشد. بايد در مورد رسانه ملي به قانون اساسي رجوع کنيم. يک ماده‌اي در قانون اساسي وجود دارد که مربوط به رسانه ملي و تلويزيون است. طبق اين ماده صداوسيما بايد زير نظر سه قوه باشد. هيچ‌کجاي اين ماده ذکر نشده است که نمي‌توان رسانه مستقل و خصوصي داشت اما تفسير مضيق از اين قانون اجازه تاسيس تلويزيون خصوصي را نمي‌دهد. در صورتي که هيچ‌حقوقدان و صاحب‌نظري چنين استنباطي از ماده 175 قانون اساسي ندارد. در ده سال نخست پس از پيروزي انقلاب اسلامي صداوسيما زير نظر شوراي سرپرستي بود و همين شوراي سرپرستي مدير آن را انتخاب مي‌کرد. بعد از بازنگري قانون اساسي انتخاب رئيس صداوسيما به عهده رهبري گذاشته شد. در قانون بازنگري شده فقط مي‌گويد رئيس صداوسيما به وسيله مقام رهبري انتخاب شود و زير نظر سران سه قوه باشد. اگر بنا به فرض يک روزنامه چنين شرايطي مي‌داشت، آيا به اين معنا مي‌بود که هيچ‌روزنامه ديگري نبايد حق انتشار داشته باشد؟ در اولين گام براي اصلاح اين روند بايد تفسير اخير تغيير کند تا ساير احزاب و تشکل‌ها نيز صاحب تلويزيون و شبکه شوند. همانطور که هر جرياني مي‌تواند نشريه و روزنامه داشته باشد به آن مجوز مي‌دهند بايد اجازه دهيم تا ديگران نيز براي تاسيس شبکه دستشان باز باشد. متاسفانه امروزه شاهديم که يک قدم به عقب رفته و شبکه‌هاي اينترنتي را نيز زيرمجموعه خود کرده‌اند و هرکسي مي‌خواهد يک شبکه اينترنتي محدود تاسيس کند، بايد زير نظر صداوسيما باشد. همه اينها به خاطر همان تفسير مضيق از قانون است. اگر اين اختيار به سايرين داده شود تا شبکه تاسيس کنند در وهله اول رقابت ايجاد مي‌شود و سپس مردم متوجه مي‌شوند که کدام رسانه حقيقت را مي‌گويد و کدام يک نمي‌گويد. اين امر سبب مي‌شود تا معاندين نيز نتوانند از فضاي ملتهب سوءاستفاده کنند. اينکه هر روز تعداد شبکه‌هاي تلويزيون بيشتر مي‌شود، تاثيري در اصل قضيه ندارد و اعتماد مردم را به رسانه ملي ارتقا نمي‌دهد.
مردم چه نگاهي به رسانه ملي دارند؟
متاسفانه امروزه رسانه‌هاي خارجي نفوذ بسيار گسترده‌اي يافته‌اند که بخشي از آن در نتيجه رويکرد رسانه ملي است. 60‌درصد مردم به رسانه‌هاي خارجي از طريق گيرنده‌ها دسترسي دارند. مردم اولين کاري که در اين مواجهه انجام مي‌دهند، مقايسه است. هنگامي که مردم مي‌بينند فلان رسانه خارجي خبري منتشر مي‌کند اما رسانه‌هاي داخلي عکس آن را انتشار مي‌دهند، به‌دليل از بين رفتن اعتماد اوليه حرف رسانه خارجي را قبول و به سمت آن رسانه خارجي گرايش پيدا مي‌کنند و بعد از آن ديگر علاقه‌اي به رسانه ملي نشان نمي‌دهند. متاسفانه از سوي ديگر رسانه ملي در عرصه سريال و فيلم‌سازي نيز بد عمل کرده و تاريخ را به درستي بازگو نمي‌کند. وقتي که مردم پس از مطالعه به اصل قضايا پي ببرند عموم نگاه‌ها برمي‌گردد و چنين است که محبوبيت صداوسيما در بين مردم کاهش مي‌يابد.
آيا مسئولان از رسانه ملي در امر سهميه‌بندي بنزين به خوبي استفاده کردند؟
رسانه ملي مدعي است که نقش خود را به خوبي ايفا کرده است ولي اگر خوب عمل کرده بود چيزي از مردم مخفي نمي‌کرد. از لحظه‌اي که در جريان بودند بايد به مردم خبر مي‌دادند و اگر مخفي کرده‌اند که عملا رسالت خود را انجام نداده‌اند و به مردم آگاهي نداده‌اند. اگر هم اطلاع نداشته‌اند که باز هم يک ايراد بزرگ است. اينکه برخي مي‌گويند ما خبر نداشته‌ايم حرف درستي نيست. اينکه مردم شب خوابيدند و بدون اينکه کسي به آنها اطلاع بدهد و از قبل آنها را آماده کند، صبح ناگهان متوجه شوند که قيمت بنزين افزايش يافته، از نظر روحي و رواني تاثير بسيار بدي دارد و اين تاثير رواني بر مردمي که تمام زندگي خود را با مسافرکشي مي‌چرخانده‌اند بسيار مخرب بوده و چه بسا زندگي آنها را به بن‌بست مي‌رساند. صداوسيما بايد از حداقل ده روز قبل اطلاع‌رساني مي‌کرد. اينکه رسانه ملي مي‌گويد من تصميم‌گير نيستم و خود را تبرئه مي‌کند بسيار اشتباه است. رسانه صادق بايد به محض شنيدن يک خبر، آن را در اختيار مردم قرار دهد. رسانه ملي بايد کارشناساني را دعوت مي‌کرد و پيرامون اين مساله بحث مي‌کرد نه اينکه آن را از مردم مخفي کند. شايد با عملکرد درست رسانه ملي اتفاقات ناگوار آبان‌ماه رخ نمي‌داد و مردم آسان‌تر و سريع‌تر با قضيه کنار مي‌آمدند و محاسن و معايب آن را مي‌فهميدند. رسانه ملي بايد با برنامه‌هاي خود نقاط ضعف گران شدن بنزين را به مسئولان گوشزد مي‌کرد اما متاسفانه اين کار را نيز انجام نداد. رسانه ملي بايد بهتر معترضين اين عرصه را از اغتشاشگران جدا مي‌کرد. در ايلام هيچ‌اتفاق بدي نيفتاد و مردم به آرامي اعتراض کردند اما رسانه ملي آن را پوشش نداد.