استراماچونی، رئیس بعدی مجلس!

در حالی که کمتر از دو ماه به آغاز انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی‌باقی است، هنوز هیچ خبر یا تحلیل خاصی درباره ترکیب گرایش جناحی مجلس، گمانه زنی درباره ریاست مجلس یا رایزنی‌های پشت پرده که تغییر آن قطعی خواهد بود نیست. رسانه‌ها و در راس آن صداوسیما با زیرنویس، خبر 20:30، شبکه خبر، وزارت امورخارجه، وزارت ورزش، رئیس کل بانک مرکزی، وزارت کشور و... همه درگیر بازگشت جناب استراماچونی سرمربی استقلال هستند.پیگیری بازگشت آقای استراماچونی کل فضای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، ورزشی کشور علی الخصوص انتخابات را در برگرفته است که گویی وی ریاست مجلس شورای اسلامی‌را چندماه دیگر برعهده خواهد داشت.
اینکه مردم در میانه همچنان در سرما به سر می‌برند، در سیستان و بلوچستان در به در دنبال چند کپسول گاز هستند که آخرش نیز داد خواهند زد گاز را هم گران کنید، ولی بدستمان برسانید، مردم خوزستان با نعمت‌های آسمانی به دلیل بی‌تدبیری مسئولان نمی‌دانند چه کار کنند خیلی مورد توجه نیست. چرا که با بازگشت استراماچونی تمام این مشکلات حل خواهد شد.
دلیل اینکه یک اتفاق ساده در حوزه ورزش باید کل فضای کشور را در برگیرد چیست؟ چرا باید چندین وزارتخانه و مسئول درگیر بازگشت مربی یک تیم ورزشی شوند، آنهم درحالی که یک قرارداد 2 ساله منعقد شده.سرمربی که مشخص نیست نهایتا یک جام برای این تیم کسب کند یا نه چگونه است که در میانه راه خواهان تعدیل آن به یکسال هست؟
چرا باید دولت در این حد در ورزش دخالت کند و هنگامی‌که قهرمانی‌های دو تیم استقلال و پرسپولیس زیر سوال می‌رود موضع می‌گیرند که دخالت مسئولین دولتی نقشی در این قهرمانی‌ها ندارد. دخالت از این بالاتر که هر دو تیم در یک شرایط نابرابر دارای ردیف بودجه دولتی هستند و هر وقت به بن بست می‌خورند تمامی‌تلاش‌ها برای سروسامان گرفتن آنها صورت می‌پذیرد؟ چرا چنین موضع‌گیری‌ها در مورد باشگاه شاهین شهرداری بوشهر یا پارس جنوبی جم صورت نگرفت؟ دلیل آن این است که طرفداران آن کمتر هستند؟ آقای زنوزی که مالک یک باشگاه پرطرفدار، تراکتورسازی هست اعلام کردند که قصد بازگرداندن تیم را دارند و احتملا این امر نیز در حوزه ورزش و فوتبال یک بحران ایجاد خواهد کرد اما چرا دچار بایکوت رسانه ای قرار گرفته است؟
ورزش تا جایی خوب است که در حوزه ورزش بماند و مسولین سیاسی بیشتر دنبال حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم باشند. بهتر است به جای تصمیم‌های شبانه و سپس ادعای بی خبری از این سیاستها در میان مردم گشت و مشکلات را نه از پشت شیشه ماشین و چهره مردم بلکه رودرو با مردم نظرسنجی نمود. چرا دغدغه و مشکلات مردم با اموری این چنینی مورد سخره قرار می‌گیرند و بر زخم‌های آنها نمک پاشیده می‌شود. چگونه است که به بحران آلودگی هوا با یک تصمیم ساده یعنی تعطیلی مدارس حکم داد می‌شود و حتی دستگاه‌های مسئول نیز پاسخگو نمی‌باشند. صدها خانواده کارمندی که دوماه هست درگیر آلودگی هوا و تعطیلی مهدکودک و مدارس هستند و بالاجبار برای بودن در کنار بچه‌های خود مجبور هستند از مرخصی‌های مکرر اجباری استفاده نمایند و در عین حال فشارهای سیستم اداری خود را پاسخگو باشند، کجای این قانون تعطیلی مهدکودک و مدارس مورد بحث کارشناسی قرار گرفته اند؟