کار دیپلماسی استفاده از فرصت‌هاست

ديدار دکتر ظريف وزير خارجه ايران با مورفي سناتور آمريکايي از چند جهت قابل بررسي است. يکي، ديدگاه طرفين و ديگر اينکه اين ديدار با توجه به تنش در مناسبات ايران و آمريکا چه تاثيري در روابط ايران و آمريکا مي‌تواند داشته باشد و اصلا با چه هدف و انگيزه‌هايي اين ديدار صورت گرفته است. واکنش ترامپ به ديدار دکتر ظريف و مورفي واکنشي تقريبا منفعلانه است. ترامپ در شرايط سختي در رقابت‌هاي انتخاباتي رياست جمهوري آمريکا قرار دارد و از هر سوژه‌اي سعي مي‌کند حداکثر استفاده را براي انتقاد به دموکرات‌ها بکند و ديدار مورفي هم در اين چارچوب مي‌گنجد. به هر حال ترامپ همواره به ديدارهاي نمايندگان کنگره آمريکا به‌خصوص سناتورها با دکتر ظريف انتقاد داشته، البته منظور بيشتر سناتورهاي دموکرات است، چون چندي پيش که دکتر ظريف با يکي از سناتورهاي جمهوريخواه در نيويورک ديدار کرد هيچ بازخورد و بازتاب منفي در سطح رياست جمهوري آمريکا نداشت چراکه سناتوري جمهوريخواه بوده و به ترامپ هم بسيار نزديک. اينکه ترامپ مي‌گويد ديدار دکتر ظريف با مورفي در چارچوب قانون لوگن قرار مي‌گيرد و مي‌تواند مستوجب جريمه و زندان براي مورفي باشد، حرفي تناقض‌آميز است چون وقتي ظريف با جمهوريخواهان ديدار مي‌کند مشکلي وجود ندارد. اينکه ديدار دموکرات‌هايي مثل کري و مورفي با دکتر ظريف يکي از دلايل مستحکم عدم مذاکره دولت ايران با دولت آمريکا محسوب مي‌شود، بيشتر به بهانه‌جويي شبيه است. به هر حال ايران شروط خود را براي مذاکره با آمريکا منتشر کرده که چنانچه آمريکا تحريم‌ها را لغو کند و پشت ميز مذاکرات گروه 1+5 برگردد، ايران هم در آن مذاکرات به‌عنوان يک طرف اصلي در برجام حضور دارد. اما ديدارهايي که ميان دکتر ظريف با سناتورهاي آمريکايي صورت مي‌گيرد، با چه هدفي است؟ درواقع اين ديدارها مسبوق به سابقه است. ديدارهايي که معمولا در سطح نمايندگان پارلمان‌ها صورت مي‌گيرد، يک سطح پايين‌تر از ملاقات‌هاي رسمي ميان کشورهاست و همه کشورها در سطوح مختلف اين کار را انجام مي‌دهند حتي کشورهايي که با هم روابط تيره و دشمني دارند افراد پارلمانشان سعي مي‌کنند پلي بزنند تا اطلاعات و پيام‌هايشان را مبادله کنند. ديپلماسي عمومي ما بايد فعال‌تر باشد، چون ما نمي‌خواهيم مسير رويارويي را در پيش بگيريم. ما دنبال مسيري هستيم که با ايستادگي و مقاومت و در عين حال گفت‌وگو و مذاکره نه فقط با آمريکايي‌ها با همه طرف‌ها از فرصت‌هاي پديد آمده استفاده کنيم؛ ديپلماسي همين است. مسير ديپلماسي بايد از تمام فرصت‌ها و راه‌هاي نفوذي که مي‌تواند ايجاد شود، استفاده کند تا اهداف خود را دنبال و در عين حال سياست‌هاي ترامپ را خنثي کنيم. ترامپ تصور مي‌کرد ترور سردار سليماني مي‌تواند برايش برگ برنده يا کارت بازي جديد و موثر باشد و از آن در جهت اعمال سياست‌هايش استفاده کند. ولي عملا به هيچ‌کدام از اهدافش نرسيد. نه در سطح منطقه و جهان توانست اين جنايت خودش را توجيه کند و نه در سطح داخل آمريکا با وجود تمام تلاش‌هايي که ترامپ کرد تا ترور سردار سليماني را اجتناب ناپذير اعلام کند ولي هشت سناتور جمهوريخواه به قطعنامه‌اي که اعلان جنگ با ايران را براي ترامپ محدود مي‌کند، راي مثبت مي‌دهند. يعني حتي ترامپ در ميان جمهوريخواهان نيز در صدور دستور ترور سردار سليماني ناکام باقي‌مانده است. قطعا اين موضوع مي‌تواند يک نقطه ضعف در بُعد سياست خارجي و امنيتي ترامپ تلقي شود و قطعا دموکرات‌ها تلاش خواهند کرد از اين موضوع حداکثر بهره‌برداري سياسي و تبليغاتي بکنند و هم اختيارات ترامپ در هرگونه تصميم نظامي عليه ايران را محدود کنند و گام‌هايي هم در اين جهت برداشته‌اند و انتظار مي‌رود طي ماه‌هاي آينده دموکرات‌ها بيش از اين در عرصه سياست خارجي و امنيتي در کنگره ورود پيدا کنند و ترامپ را تحت فشار و تنگنا بگذارند.