روزنامه آرمان ملی
1398/12/13
بحران روابط تركيه-روسيه با ميانجيگری ايـــران حل شود
مناقشه ادلب ميان ترکيه، روسيه و سوريه هر روز شدت مييابد. ريشههاي بروز و ظهور اين تخاصم در منطقه خاورميانه چيست؟مساله اصلي در عدم پايبندي ترکيه به توافق سوچي نهفته است. يعني توافقي که ميان آنکارا و مسکو صورت گرفته بود تا ترکيه به مرور زمان گروههاي معارض سوري را خلع سلاح کند يا از منطقه ادلب خارج کند، از سوي مقامات ترکيه زير پا گذاشته شد و معتقدم مهمترين دليل بروز درگيري همين بود. ضمن اينکه در راهبرد کلي تر روسها تمايلشان بر اين اساس است که هر چه سريعتر مساله سوريه حل و فصل شده و ناامني، بيثباتي و درگيريهاي نظامي از اين منطقه رخت بر بندد. در واقع مسکو ميخواهد مساله سوريه بهطور کامل از فاز نظامي خارج شده و وارد فاز سياسي شود تا بار ديگر آتش جنگ و درگيري منطقه را در برنگيرد. در نتيجه با توجه به عدم پايبندي ترکيه به تعهدات خود در مورد ادلب و توافق سوچي، حيات و حضور نيروهاي معارض سوري در منطقه ادلب و همچنين اهميتي که اين منطقه براي کشور سوريه و ثبات در اين کشور دارد، روسيه ترجيح داده مستقيما در مساله دخالت کند. همين امر باعث روي دادن تحولات هفتههاي اخير شده و ترکيه و روسيه را روبهروي يک ديگر قرار داده است.
برخي ناظران معتقدند اتفاقات اخير و بهويژه هدف قرار گرفتن 34 سرباز ترکيه شرايط را به نوعي رقم زده است که تنشها ميان ترکيه و روسيه از سال 2016 و حادثه هدف قرار دادن جنگنده روسي فراتر رفته و احتمال وقوع درگيري وجود دارد. ارزيابي شما از اين مساله چيست؟
شرايط از يک لحاظ شبيه به همان برهه زماني است، يعني يک رويارويي مستقيم ميان طرفين اتفاق افتاده که به هيچوجه قابل انکار نيست. از سوي ديگر تفاوتهايي عمده نيز با حوادث سال 2016 دارد. در آن رويداد پدافند هوايي ترکيه يک جنگنده روسي را هدف قرار داد و ساقط کرد و به هر حال روسيه صحنه و اوضاع را بهنحوي مديريت کرد که به رويارويي نظامي بيشتر ميان طرفين منجر نشود. اين بار اما اين ترکيه است که بايد صحنه را مديريت کند. به هر حال در حملات هوايي تعدادي از سربازان ترکيه کشته شدند و بهنظر ميرسد که مديريت تنش در طرف ترکيه چندان مناسب نيست. کمااينکه تحولات روزهاي اخير و پاسخهايي که ارتش ترکيه تلاش کرده به کشته شدن سربازانش بدهد، بيانگر عملکرد هيجان زده اين کشور است. همين مساله ميتواند شرايط را در استان ادلب پيچيدهتر کند. اگرچه نيروهاي ارتش ترکيه بهصورت مستقيم به رويارويي با نظاميان روسيه نپرداختند و سعي کردند که صرفا نيروهاي ارتش سوريه و محور مقاومت از جمله حزبا... لبنان را هدف قرار دهند، اما به هر روي عمل آنها نشاندهنده آن است که اقداماتي تحريکآميز انجام ميدهند. اقدامات ترکيه ميتواند پاسخي متقابل را از طرف مقابل در پي داشته باشد و منطقه را به آتش بکشد. بنابراين ميتوان گفت وضعيت در حال حاضر به نسبت سال 2016 متفاوت تر از گذشته است؛ چراکه اين ترکيه است که بايد بحران را مديريت کند. آن زمان روسها به خوبي شرايط را هدايت کردند تا در نهايت اوضاع آرام شد اما ترکيه نتوانسته است اين مديريت مناسب را داشته باشد.
بهطور کلي آيا روسيه و ترکيه تمايلي به درگيري نظامي مستقيم دارند؟
نه ترکيه و نه روسيه در حال حاضر مايل نيستند که وارد يک درگيري نظامي مستقيم با يکديگر شوند. واقعيتهاي ميداني ميگويند ترکيه ظرفيت لازم را براي ايفاي نقش يک بازيگر موثر منطقهاي ندارد. اين مساله در طول ساليان گذشته بارها ثابت شده است. آنکارا بارها تلاش کرده بهعنوان رهبر يا بازيگر اول منطقه عمل کند اما هربار شکست خورده است. اين کشور نهتنها نتوانسته تنش با همسايگان خود را کم کند، بلکه وارد درگيريهايي شده که هيچمنفعتي براي ترکيه نداشته است. بهعنوان مثال ترکيه مرزهاي امن خود در جنوب را بهدليل دخالت در بحران سوريه به مرزهاي کاملا ناامن تبديل کرده است. در اين مناطق گروههاي تروريستي در مجاورت خاک ترکيه قرار دارند. طبيعتا اين وضعيت، روابط اقتصادي ترکيه با برخي کشورهاي عربي مانند سوريه را کاهش داده است.
برخي تحليلگران اين اصرار روسيه براي حضور در سوريه را بخشي از سياست خاورميانهاي اين کشور و نوعي توسعه طلبي ارزيابي ميکنند. به عقيده شما اين حضور نشانگر چيست؟
تعبير اين مساله به توسعهطلبي منطقهاي چندان نميتواند توصيفکننده وضعيت حال حاضر سياست خارجي روسيه باشد. عنوان دقيق تر براي اين حضور در سوريه، «رقابت ژئوپليتيک» است که در سطح بينالمللي در گذشته ميان شوروي و آمريکا وجود داشت. اگرچه در سالهاي دهه 90 که روسيه پس از فروپاشي شوروي وضعيت به ساماني نداشت، اين رقابت تا حد زيادي ميان مسکو و واشنگتن فروکش کرد اما دست کم در يک دهه اخير شاهد هستيم که حوزههاي ژئو پليتيک مورد اختلاف ميان مسکو و واشنگتن، بار ديگر فعال شده است. در شرق اروپا مشاهده ميکنيم که اوکراين به محل منازعه بدل گرديد، در آمريکاي لاتين بحران در ونزوئلا را شاهديم و در منطقه غرب آسيا نيز سوريه، نمود عيني اين اختلاف و رقابت ژئوپليتيک است. روسيه با توجه به راهبردهاي کلاني که در حوزه سياست خارجي خود دارد و با توجه به اهداف و منافعي که چه در سطح بينالمللي و چه در منطقه غرب آسيا دنبال ميکند، سوريه را مهره مهمي در بازي شطرنج خاورميانه به حساب ميآورد. به همين دليل براي مسکو اهميت دارد که نفوذ خود را در امتداد سواحل مديترانه حفظ کند. از اين حيث ميتوان تصريح کرد که اختلافات ژئوپليتيک ميان روسيه و آمريکا هنوز در منطقه جريان دارد.
با توجه به اينکه تل آويو سياستي برعکس روسيه را دنبال ميکند، تداوم اين سياست روسيه و تشديد اختلافات سياسي ميان مسکو و واشنگتن چه تاثيري بر روابط اين کشور با رژيم اسرائيل خواهد گذاشت؟
روسيه به هر حال از زماني که بحث حضور نظامي و مستقيم خود را در سوريه مطرح کرد، مساله اسرائيل را همواره بهعنوان يک موضوع مهم در دستور کار قرار داده بود؛ به اين معنا که توافقاتي ميان روسيه و اسرائيل صورت گرفت مبني بر اينکه از تصادم هوايي ميان جنگندههاي دو طرف اجتناب شود. در مراحل بعد نيز رايزنيهايي ميان طرفين جريان داشت و دو طرف سطح تنش را کنترل ميکردند. واقعيت آن است که روسيه در اسرائيل داراي منافعي است که نميشود اهداف و منافع آن را در منطقه ناديده گرفت. در عين حال مساله اسرائيل و رابطه با اسرائيل مانع از آن نشده است که روسيه بخواهد به ساير بازيگران بياعتنايي کند. همانطور که رابطه با ايران نيز سبب نشده است که مسکو، همکاري با اسرائيل را کاملا کنار بگذارد. روسيه تلاش ميکند منافع خود را در سوريه و در کل منطقه از طريق تعامل با بازيگران مهم منطقهاي حفظ کند و از همين رو از تعارض با کشورهاي منطقه اجتناب ميکند. روسيه تلاش دارد تا روابط خوب خود را با همه طرفها حفظ کند، بنابراين رويکرد اصلي اين کشور را بايد تعاملي دانست. به همين دليل اين کشور موفق شده است که تعارضهاي منطقهاي را از طريق تعامل حل و فصل کند. با توجه به اينکه اسرائيل نيز بازيگري تاثيرگذار در منطقه به حساب ميآيد، سياست مسکو در قبال تل آويو نيز بر همين اساس است. اين بيطرفي مثبت روسيه تاکنون براي منطقه خاورميانه نتايج مساعدي داشته است.
با توجه به اينکه ايران روابط مثبتي با روسيه و ترکيه دارد، ميانجيگري تهران ميتواند کاهشدهنده تنشهاي منطقه باشد؟
به دو دليل ميتوان ميانجيگري ايران را حائز اهميت و مؤثر دانست. در وهله اول نقش و موقعيت برجسته ايران در مساله سوريه ميتواند تعيينکننده باشد؛ چرا که ايران بهعنوان يک بازيگر مهم در بحران سوريه قابليتهاي زيادي دارد و همين مساله ميتواند اهميتي دو چندان به ميانجي گري ايران ببخشد. در وهله دوم، ايران هم با روسيه هم با ترکيه و هم با سوريه روابط نزديکي دارد و قاعدتا اين روابط ميتواند در اين مساله که ايران بهعنوان يک ميانجي مثبت وارد عمل شود، بسيار مؤثر خواهد بود. به هرروي پيشنهاد برگزاري نشست رؤساي جمهور سه کشور ايران، روسيه، ترکيه در تهران يا اصفهان يکي از محورهاي همين ديپلماسي ميانجي گرايانه ايران است و نشان ميدهد که در روزهاي آتي، علاوه بر اين نشست که در دستور کار است ميبايست وزارت امور خارجه بهويژه در حوزه ديپلماسي رويه فعالتري را در پيش گيرد. ايران اگر بتواند ديپلماسي خود را فعالتر کند ميتواند گامهاي قابل توجهي در راستاي کاهش سطح تنش در منطقه خاورميانه بردارد.
نقش سياست خارجي ترکيه را در تشديد اين تنشها چگونه ارزيابي ميکنيد؟
در حال حاضر ترکيه در مسير يک انتخاب استراتژيک قرار گرفته است. اين کشور يا بايد از سياست داخلي خود براي سياست خارجي هزينه کرده يا سياست خارجي جديدي را براي خود تعريف کند که در آن مسائل و مصالح داخلي نقشي نداشته باشند. اردوغان عادت کرده است که هر زمان در داخل ترکيه با بحران پيچيدهاي مواجه شد، آن بحران را با برجستهسازي يک موضوع در سياست خارجي رفع کند. اينبار اما اين برنامه جواب نميدهد زيرا تلفات بالاي نظاميان ترک روي افکارعمومي و احزاب مخالف اردوغان تاثيرگذار خواهد بود و به تعبير بهتر، اينبار سياست خارجي تبديل به بحران شده و در سياست داخلي اثرگذار خواهد بود. مشکل اساسي ديگر در ترکيه، مشخص نبودن تکليف سياست خارجي اين کشور است. ترکيه بهصورت سنتي بهعنوان عضوي از بلوک غرب شناخته ميشود اما در سالهاي گذشته، غرب حمايتي از ترکيه نکرده است. در مواقع حساس هم ناتو حاضر نشده از آنکارا حمايت کافي کند، به همين دليل ترکيه بايد مراقب باشد روسيه را نيز از دست ندهد. ترکيه براي خروج از وضعيت موجود بايد روابط خود را با قدرتهاي بزرگ بار ديگر تنظيم کرده و با قدرتها و کشورهاي منطقهاي نيز وارد همکاري شود.
همکاري ترکيه با شبه نظاميان معارض همواره مورد انتقاد بوده است. چرا آنکارا از اين روند دست نميکشد؟
دولت ترکيه براي ايفاي نقش در تحولات منطقه غرب آسيا راههاي گوناگوني را پيموده است از صدور الگوي مديريتي حزب عدالت و توسعه گرفته تا افزايش همکاريهاي اقتصادي يا پيشگيري رويه نو عثماني گري در سياست خارجي خود که سعي بر مداخله در امور سياسي کشورهاي منطقه کند. که نتيجه آن گرفتار شدن در بحرانهاي منطقه اي بهويژه بحران سوريه بوده است که از سال 2011 تاکنون بيش از 9 سال است که درگير اين موضوع است. مداخلهها حتي هيچدستاوردي براي ترکيه نداشته است و براي اين کار از روشهاي مختلفي مانند ايجاد گروههاي نيابتي در دو حوزه استفاده کرده است. نخست گروههاي ايدئولوژيکي که دولت ترکيه خواستار ارتباط با گروههاي اخواني در سوريه بوده اما بهدليل فعاليت گروههاي اخواني در حوزه مذهبي و ارتباطات مسالمت آميز ، ناگزير دولت ترکيه براي انجام اقدامات ميداني به سمت گروههاي تروريستي گرايش پيدا کرده است. در سالهاي گذشته نيز منابع غربي بر همکاري ترکيه با تروريستهاي داعش ، جبهه النصره و احرارالشام اذعان داشتهاند. امروزه نيز دولت ترکيه بهعنوان يکي از حاميان گروههاي تروريستي در ادلب سوريه حضور دارد و براي اينکه بتواند در تحولات منطقه بهويژه تحولات سوريه سهيم باشد از گروههاي تروريستي حمايت ميکند. اردوغان براي فشار بر اروپاييها و جلب حمايت آنها اقدام به بازگشايي مرزهاي خود براي عبور مهاجران به سمت کشورهاي غربي کرده است.
يکي ديگر از مسائل تعيينکننده در تنشهاي فعلي مساله مهاجران است. در اين زمينه بهنظر اقدام ترکيه در باز کردن مرزها چه تاثيري بر روند اتفاقات خواهد گذاشت؟
اقدام دولت ترکيه مبني بر باز کردن مرزهاي شمالي خود براي ورود مهاجران به اروپا درگذشته و در سالهاي 2015 و 2016 صورت گرفته بود. که باعث روانه شدن سيل عظيمي از مهاجران به کشورهاي اروپايي شد و آنها را با چالشي بزرگ مواجه کرد. هجوم مهاجران به اروپا اختلافات بسياري ميان اروپاييها نيز ايجاد کرد. اين اقدام اردوغان يک نوع باج گيري سياسي از کشورهاي غربي است. ترکيه اروپاييها را تهديد کرده است که اگر در مقابل روسيه از او حمايت نکنند مرزهاي خود را به روي مهاجران باز ميکند و اين کار را هم کرد. اگرچه اردوغان در سالهاي گذشته با استفاده از اين تهديد توانست توافقنامه اي با اتحاديه اروپا براي دريافت کمکهاي اقتصادي دريافت کند. اما در حال حاضر شرايط پيچيده تر از گذشته است و اروپاييها و حتي آمريکاييها تمايلي براي وارد جنگ شدن با روسيه را ندارند. از سوي ديگر اروپاييها با توجه به بحران ايجادشده قبلي ، آمادگي مقابله با چنين تهديد ترکيه را دارند. باج گيري اردوغان نميتواند خيلي کارساز باشد.
سياست منطقهاي ايالات متحده چه تاثيري در اين وضعيت ميتواند داشته باشد؟
بخشي از اين مهاجران که به آنها اشاره شد، همان تروريستهاي مستقر در سوريه هستند و ورود آنها به کشورهاي اروپايي امنيت غربيها را به خطر مياندازد و بهطورقطع اروپاييها بهطورجدي با ورود مهاجران مقابله خواهد کرد و اين موضوع روابط سياسي ترکيه با کشورهاي اروپايي را نيز وارد تنش خواهد کرد. آمريکا نيز در اين شرايط از اوضاع منطقه به نفع خودش استفاده خواهد کرد و هرچقدر اوضاع منطقه ملتهبتر باشد فرصت حضور نظامي آمريکا در منطقه بيشتر خواهد بود. تنشزا شدن روابط ترکيه و روسيه به نفع آمريکا بهطور خاص براي فروش تسليحات در منطقه است.
سایر اخبار این روزنامه
كاهش٧ تا ١٢ ميليونی قيمت خودرو
كرونا به پيش میتازد
سايه روشنهاي ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت
دستور قاطع عليه محتكران اقلام بهداشتي
برخورد قضائی با هنجارشکنان دینی
عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام درگذشت
اصلاحطلبان را براي ١٤٠٠ نمي شود حذف كرد
«نه» ايران به پيشنهاد کمک آمريکا
بحران روابط تركيه-روسيه با ميانجيگری ايـــران حل شود
تلاش ملی برای مهار کرونا
با کرونا علمی برخورد کنیم
درس میهن دوستی خیامیها
چهار سوال مردم از مسئولان درباره کرونا
ویروس کرونا قواره ها را به تصویر کشیده است!