روزنامه آرمان ملی
1399/01/17
ویروس راستیآزما: حکومتها بر سر دو راهی، انسان یا سرمایه؟
يکم؛ واقعيات ترسناک و خشن نيمه دوم قرن شانزدهم در انگلستان، همچون تجاوز و حمله آناباپتيستها، اين اشرار اسپانيايي و پاپيگري افراطيشان و بحرانهاي سياسي - مذهبي دوران توماس هابز، او را به تاملي عميق براي چگونگي عبور از بحران سوق داد. هابز در توصيف بحرانهاي دهشتناک عصر خود نويسد: «مادر عزيزم همزمان دوقلويي به دنيا آورد، يکي من بودم و ديگري ترس». وي ترس را نه رذيلت، که سرچشمه بزرگترين فضائل ميداند، چون ريشه در عواطفي دارد که خرد و علم را به حرکت وا ميدارد، دو امري که براي تامين صلح و رونق و تداوم آنها ضرورياند. ترس از مرگ فجيع که ترسي همگاني است و عبور از وضعيت طبيعي که در آن، انسان گرگ انسان است، هابز را به تدوين نظريه سياسي اش رهنمون ميسازد. وي لوياتان يا خداي ميرا را براي تامين امنيت و صلح، لازم ميداند. به عبارتي تامين امنيت و صلح، نقطه عزيمت هابز در تدوين نظريه دولت مطلقهاي است که در عرصه نظر بنيان ميگذارد. هابز انحراف و رذيلت بزرگ انسانها که خشونت و جنگ از آن بيرون ميآيد را تکبر ميداند. لوياتان هابز بهعنوان پادشاه متکبران، وظيفهاي بزرگ براي مهار و محدود کردن اين تکبر مخاطره انگيز بر عهده دارد. انسانها براي حفظ جان و منافع شان، بايد از لوياتان پيروي کنند. يعني در ازاي مراقبت و محافظتي که دولت (لوياتان) به همگان ارائه ميکند، شهروندان بايد فرمانبري کنند. اين محافظت شامل مقابله با هر چيزي ميشد که جان و امنيت شهروندان را به مخاطره ميافکند، همچون بيماريهاي همهگير و مقابله با دشمن خارجي. براي فرمان گذاران، تاثير اين امر مثبت بود، چراکه ترس از دشمن و بيماري، اقدامات ويژه براي به کرسي نشاندن نظم و انضباط را هم توجيه ميکرد. اين ديدگاه بعدها توسط جان لاک، مورد نقادي قرار گرفت. لاک معتقد بود که لوياتان چون خود بر مبناي حفظ جان و امنيت شهروندان شکل گرفته است، نميتواند اختياري آنچنان گسترده داشته باشد که صاحب اختياري مطلقالعنان بر جان انسانها باشد. اگر هابز از نقطه عزيمت امنيت و حفظ جان شهروندان براي عبور از وضعيت طبيعي به لوياتان يا دولت مطلقه هابزي، رسيد که در نهايت اختيار جان انسانها را نيز به بهانه حفظ صلح و امنيت داشت، جان لاک، دولت مشروطه خود را بر پايه و از نقطه عزيمت مالکيت ساماندهي کرد. لاک هرچند مالکيت را مفهومي براي عبور از وضعيت طبيعي به وضعيت مدني قرار داده بود، اما نقد اساسياش بر هابز آن بود که در دولت مطلقه هابزي، حفظ جان انسانها و شهروندان در اولويت نيست. از اين رو هابز را تئوريسين اقتدارگرايي و لاک را پدر ليبراليسم ميشناسند.دوم ؛پس از شيوع گسترده کرونا در جهان، نوع مواجهه کشورهاي مختلف با آن، از دو رويکرد قرنطينهاي و ايمني گلهاي پيروي ميکند. بديهي است، علاوه بر مقدورات، توانمنديها و الزامات مقابله با کرونا، انديشه و چارچوب نظري حاکمان و دستاندرکاران، واجد اهميت و بر مديريت بحران، موثر است. کشورهايي که ايجاد ايمني گلهاي را بهعنوان اولويت راهبردي خود برگزيدهاند، مدعياند اپيدمي ديگر قابل مهار نيست و همواره موج جديدي از آن ميتواند ايجاد شود. به جاي قرنطينه و تعطيل کردن کل کشور، فقط افراد در معرضخطر بايد قرنطينه شوند و اپيدمي به حال خود رها شود. با وجود اين، بهنظر بسياري از متخصصان اپيدمي و انسانشناسي پزشکي، اين راهبرد پرخطر و غيرعلمي بوده و احتمال دارد نرخ مرگومير را بسيار بالا ببرد. به وضوح ميتوان اولويت پول و سرمايه بر جان انسانها را در کشورهايي که راهبرد ايمني گلهاي را برگزيدهاند، مشاهده کرد، هرچند فشار افکار عمومي، نخبگان و متخصصان، سياستورزان را به تجديد نظر وادار کرده است.
ادامه صفحه 7
سایر اخبار این روزنامه
شیب صعودی بورس - رکود بازار خودرو
اصلاح رفتار نه تغيير رهبری اصلاحات
بسته جديد توافق هستهاي دو سناتور آمريكايي
نامه ۱۴۳ چهره سیاسی برای رفع حصر
تصور عبور از شرایط فعلی بدون هزینه غیرممکن است
دولت سريع عمل نمیكند؛ تنش ها را كنار بگذاريم
تهران در آستانه ورود موج جدید کرونا
فرار اتباع افغانستان از دست كرونا
ویروس راستیآزما: حکومتها بر سر دو راهی، انسان یا سرمایه؟
آرزوی بودجه بدون توجه به فروش نفت
لزوم پرهیز از سایه شوم جنگ
ضرورت همکاری متقابل مردم و دولت در شرایط بحرانی
وزیر ارتباطات: برای حل مشکل اینترنت صداوسیما باید فرکانس را پس بدهد
تامين مايحتاج عمومي كار بزرگ دولت بود
گامهای کرونایی اروپا به کجا ختم میشود؟