حاضريم ورود افغان‌ها را تسهيل كنيم

گروه اجتماعي 
48.8 درصد از 125هزار گردشگر سلامتي كه در سال 1398 به ايران آمدند، اهل افغانستان بودند و حالا علي‌اصغر مونسان وزير وزارتخانه تازه‌تاسيس ميراث‌فرهنگي، صنايع‌دستي و گردشگري مي‌گويد: « در تلاشيم در رايزني با وزارت امور خارجه نرخ تعرفه براي بيماران افغانستاني را تعديل كنيم. ولي اين امر هم منوط به راستي‌آزمايي دقيق از سوي نهادهاي نظارتي است، چراكه تمايل به كار بدون مجوز در ايران مي‌تواند پيچيدگي‌هاي آن را بيشتر كند.» چيزي كه مديركل گردشگري سلامت وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي در وصف آن در گفت‌وگويي كه در همين شماره از او در «اعتماد» منتشر شده، مي‌گويد: «گردشگري سلامت افغانستاني‌ها دست واسطه‌هاست» و بخش عمده اين اتفاق به سبب محدوديت و موانعي است كه در صدور ويزا از سوي ايران وجود دارد. با اين وصف و در حالي كه ايران و افغانستان زبان، تاريخ، فرهنگ و دين مشترك دارند و روابط ميان دو كشور مي‌توانست خيلي بهتر از حال حاضر باشد اما در چند ماه اخير شاهد حوادثي بوده‌ايم كه اگر مديريت روابط بين دو كشور بهتر عمل كرده بود به خاطره تلخي تبديل نمي‌شد. يكي از مسوولاني كه مي‌تواند در اين عرصه ورود بيشتر و موثرتري داشته باشد، وزير وزارتخانه‌اي است كه مسووليت گردشگري با اوست. البته نخستين وزير وزارتخانه «ميراث‌فرهنگي، صنايع‌دستي و گردشگري» خيلي رابطه‌اي با خبرنگاران ندارد و ترجيح مي‌دهد پرسش‌ها را كتبي پاسخ دهد. اين وزير 50 ساله كه تحصيلاتش تا دكتراي عمران بوده، تاكيد مي‌كند: « نزديك به دو سال است كه افغانستان قول داده ميزبان ايران در كميته فني دو كشور باشد ولي شرايط در آن كشور هنوز فراهم نيست.»
او در مصاحبه‌اي كه پيش‌رو داريد همچنين اين نويد را مي‌دهد كه «در سال گذشته با وزارت امور خارجه در خصوص فرآيند صدور رواديد به بيماران افغاني از طريق دفاتر خدمات مسافرتي منتخب به توافق رسيديم.»
 


دي‌ماه 1398وحيد مجروح، مشاور امور بين‌الملل وزارت صحه عامه (بهداشت) افغانستان گفت: «ايران چشمانش را روي ۳۰۰ ميليون دلار بازار گردشگري سلامت افغانستان بسته است»؛ آيا چنين موضوعي صحت دارد؟
افغانستان همواره در زمره كشورهاي بازار هدف اصلي گردشگري جمهوري اسلامي ايران و متقاضي محصولات مختلف گردشگري از جمله زيارت، سلامت، تجارت و بازديد اقوام و خويشان بوده است. براي اينكه نشان دهيم بازار افغانستان براي ما اهميت دارد در كنار تدوين تحقيقات بازار و برنامه اقدام سالانه براي شناخت عميق‌تر از اين بازار، بر تعاملات دولتي نيز تاكيد داشته‌ايم. با افغانستان داراي توافقنامه‌هاي معتبر همكاري‌هاي مشترك گردشگري (MOU) و برنامه اجرايي هستيم. در اين بين ميزبان اولين كميته فني گردشگري با افغانستان بوده‌ايم كه در آن بخش‌هاي خصوصي دو كشور نيز حضور داشته‌اند. تعاملات استان‌هاي مرزي‌مان با اين كشور در سطح مناسبي است و بسياري از بيماران سلامت استان خراسان رضوي از اين كشور هستند. در همين راستا كشور افغانستان را در سه سال اخير به عنوان ميهمان ويژه در نمايشگاه گردشگري تهران دعوت كرديم و پذيراي هيات افغانستاني بوده‌ايم.
در حوزه گردشگري سلامت در سال 1398 بيش از 125 هزار بيمار خارجي بستري شده در ايران داشته‌‌ايم كه از اين بين 60هزار و 600 بيمار يعني 48.8 درصد افغانستاني بودند. نكته مهم اين است كه اين تعداد افراد بستري شده هستند و موضوعات تندرستي و مراجعات سرپايي را شامل نمي‌شود. علت مراجعه آنان نيز به ترتيب بيماري زنان، زايمان و ناباروري، جراحي چشم، قلب و ارتوپدي بوده است.
عمده بيماران افغانستاني از راه زميني و مرز هرات وارد مي‌شوند هرچند كه بيماران پروازي هم به ايران مي‌آيند. نكته مهم بحث درآمدزايي از گردشگران سلامت است. بيماران افغانستاني به شكل ميانگين 3-1 شب در بيمارستان‌هاي ايران بستري مي‌شوند و بين 2 تا 2هزار و 500 دلار هزينه صرفا پزشكي انجام مي‌دهند. اگر هزينه‌هاي خارج از بيمارستان همانند هتل، حمل و نقل و ... اضافه شود به نرم 3هزار دلار نزديك مي‌شود.
البته بايد به اين نكته توجه داشت كه براي انجام همكاري‌ها نياز به اقدامات دوسويه است. نزديك به دو سال است كه افغانستان قول داده ميزبان ايران در كميته فني دو كشور باشد ولي شرايط در آن كشور هنوز فراهم نيست. ايران به دليل اشتراكات فرهنگي و زباني مقصد مناسبي براي بيماران افغانستاني است و به اقرار خودشان بسيار بهتر از كشور هندوستان به گردشگران سلامت افغانستاني سرويس مي‌دهد. لذا افغانستان هم بازار مهم فعلي سلامت ماست و هم ما با برنامه‌هاي‌مان به دنبال توسعه در آن هستيم. تلاش داريم تا بسترها را در كشور افغانستان بيشتر فراهم كنيم.
گردشگري سلامت نيازي به ايجاد زيرساخت ندارد، زيرا عملا بسياري از امكانات آن در كشور فراهم است. به نظر مي‌رسد ايران چه در گردشگري سلامت و چه در اخذ وجه بابت صدور ويزا از پتانسيل افغانستان غافل است.
اين باور را قبول ندارم، چراكه بخشي از امكانات و تخصص‌هاي پزشكي و درماني در كشور پذيرنده است، ولي موضوعات تشخيص و ارجاع بيمار و موضوعات بازاريابي بايد در كشور مبدا انجام شود. برنامه‌هاي حمل و نقل و جابه‌جايي بيمار بايد در دو طرف برنامه‌ريزي شود. البته در مورد بازار سلامت افغانستان به دليل همجواري و همزباني اين موضوع تا حدودي مي‌تواند درست باشد ولي اصل داستان اين است كه زيرساخت‌ها در كشور افغانستان نيز بايد مهيا باشد. به هر حال وزارت بهداشت بايد به توسعه زيرساخت‌هاي لازم همگام با افزايش استقبال گردشگران سلامت بين‌المللي به ويژه ايجاد شفافيت در تعرفه‌ها توجه داشته باشد.
بنا بر اعلام وزارت خارجه ۵٠٠ هزار افغان غيرقانوني وارد ايران مي‌شوند و ناجا سالانه ٧۵٠ هزار تبعه غيرمجاز را رد مرز مي‌كند. اگر دولت شرايط صدور ويزا را تسهيل كند هم درآمد اين ورود به جيب دولت مي‌رود و هم نظارت بر اتباع افغان تسهيل مي‌شود. در اين زمينه پيشنهاد و برنامه وزارتخانه چيست؟
به موضوع رواديد ‌بايد به شكل منظومه‌اي و بين دستگاهي توجه داشت. ايران با افغانستان نزديك به هزار كيلومتر مرز مشترك دارد و كنترل آن بايد هوشمند و همه‌جانبه باشد. شايد براي وزارتخانه ما تسهيل رواديد با اين بازار مطلوب باشد ولي بايد رويكرد نهادهاي نظارتي و امنيتي را نيز در نظر داشت. ما سعي داريم در رايزني با وزارت امور خارجه نرخ تعرفه براي بيماران افغانستاني را تعديل كنيم. ولي اين امر هم منوط به راستي‌آزمايي دقيق از سوي نهادهاي نظارتي است، چراكه تمايل به كار بدون مجوز در ايران مي‌تواند پيچيدگي‌هاي آن را بيشتر كند. با اين حال در سال گذشته با وزارت امور خارجه در خصوص فرآيند صدور رواديد به بيماران افغاني از طريق دفاتر خدمات مسافرتي منتخب به توافق رسيديم.
ايران براي تحرك‌بخشي به بازار گردشگري بالقوه افغانستان چه اقداماتي مي‌تواند انجام دهد؟
اقدامات متعددي در اين زمينه مي‌توان انجام داد كه برخي از آنها عبارتند از:
- همكاري در معرفي بيمارستان‌هاي داراي دپارتمان بيماران بين المللي IPD ؛
- برگزاري هفته گردشگري و ساير رويدادهاي گردشگري به منظور توسعه همكاري مشترك در زمينه گردشگري فرهنگي كه در اين زمينه در سال 97 نوروزگاه مشترك برگزار كرديم؛
- پيشنهاد شركت در جشنواره‌ها و نمايشگاه‌هاي گردشگري دو كشور و دعوت از طرف افغاني براي حضور بخش خصوصي آنها در نمايشگاه بين‌المللي گردشگري و صنايع وابسته در تهران به عنوان ميهمان ويژه؛
- همكاري تنگاتنگ با نمايندگي‌هاي سياسي دو كشور به ويژه رايزنان فرهنگي در خصوص حمايت از تبليغات گردشگري در كشور افغانستان؛
- همكاري در زمينه بهره‌گيري از تجارب و دانش در زمينه آموزش گردشگري، تبادل اطلاعات تخصصي در حوزه گردشگري سلامت و برگزاري دوره‌هاي آموزش كوتاه‌مدت براي كاركنان شاغل در بخش گردشگري؛
- همكاري موثر به منظور انتقال تجربيات طرف ايراني در خصوص ارتقاي فعاليت‌هاي مرتبط با جاده ابريشم از جمله تغيير كاربري ابنيه‌هاي تاريخي مسير به طرف افغاني؛
- برگزاري تور آشناسازي براي سرمايه‌داران و سرمايه‌گذاران افغاني جهت آشنايي با استان‌هاي زيارتي، سلامت و ساحلي ايران به منظور سرمايه‌گذاري در ايجاد تاسيسات گردشگري مرتبط با محصول زيارت، سلامت و تفريحي؛
- برنامه‌ريزي براي تغيير در رويه خطوط پروازي افغانستان به ايران؛
- تغيير رويكرد برخي دستگاه‌هاي نظارتي و همكار در قبال گردشگران ورودي از افغانستان و اتخاذ تدابير تسهيلي به جاي تكيه صرف بر رسوب كردن اتباع افغاني در ايران.
با توجه به ريشه تاريخي مشترك دو كشور و وجود جاده ابريشم به نظر مي‌رسد رايزني در زمينه گردشگري و اقتصاد فضاي مسموم شده اخير ميان ايران و افغانستان را تلطيف و بهبود ببخشد؛ اساسا در دولت آقاي روحاني و مشخصا از زمان وزارتخانه شدن آن مجموعه چه تعاملاتي با افغانستان انجام شده است ؟
رايزني‌ها و نشست‌هاي مشترك گردشگري بين جمهوري اسلامي ايران و افغانستان به‌طور مرتب برقرار بوده است. امضاي يادداشت تفاهم همكاري‌هاي گردشگري و ميراث فرهنگي ميان جمهوري اسلامي ايران و جمهوري اسلامي افغانستان در تاريخ 14/10/1394 مطابق با 4 ژانويه 2016 (براي سال‌هاي 1394 تا1396) صورت گرفت. همچنين چندين نشست هم‌انديشي ساماندهي گردشگران ورودي افغانستان با حضور نمايندگان دستگاه‌ها و سازمان‌هاي مرتبط و بحث و بررسي پيرامون موانع موجود در جذب، پذيرش، صدور ويزا و مديريت سفر گردشگران زيارتي و سلامت برگزار شد. دعوت از وزير گردشگري افغانستان جهت حضور در تمامي اجلاس‌ها و نمايشگاه‌هاي بين‌المللي كه در سطح وزرا در ايران در طول سال‌هاي گذشته برگزار شده است. امضاي اولين نشست كميته فني مشترك همكاري‌هاي گردشگري ميان جمهوري اسلامي ايران و جمهوري اسلامي افغانستان را در تاريخ 05/06/97 در همدان داشتيم. برنامه اجرايي همكاري‌هاي گردشگري ميان جمهوري اسلامي ايران و جمهوري اسلامي افغانستان در تاريخ 05/06/97 برابر با 27 آگوست 2018 (براي سال‌هاي 2020-2018) به امضا رسيده و تا پايان سال جاري ميلادي معتبر است. همچنين برگزاري نوروزگاه مشترك با افغانستان در فروردين سال 1397 و برنامه‌ريزي براي اجراي آن در نوروز 1399 داشتيم كه به دليل كرونا كنسل شد. توافق با وزارت امور خارجه نيز براي تسهيل ورود گردشگران سلامت افغاني به ايران در سال 1398 انجام شد.
از زمان وزارتخانه شدن مجموعه يا پيش از آن با وزارت خارجه و وزارت كشور و نيروي انتظامي براي تسهيل صدور ويزا و تردد ميان ايران و افغانستان تعاملاتي داشته‌ايد؟
در اين زمينه پيگيري صدور رواديد براي اتباع و سرمايه‌گذاران افغان توسط وزارتخانه متبوع به صورت مرتب را داشتيم . همچنين چندين نشست هم‌انديشي ساماندهي گردشگران ورودي افغانستان با حضور نمايندگان دستگاه‌هاي مرتبط برگزار و در نهايت توافق بر فرآيند پيشنهادي وزارت متبوع مبني بر اخذ تعهد از دفاتر خدمات مسافرتي ايراني در قبال ورود و خروج گردشگران افغاني انجام شد.
فكر مي‌كنيد بازارچه‌هاي مرزي، صنايع دستي و برپايي هفته‌هاي فرهنگي چقدر در بسترسازي براي بهره‌برداري از پتانسيل اقتصادي گردشگري افغان‌ها و گردشگري سلامت موثر باشد؟
بدون شك هرگونه تعامل و همكاري كه منجر به شناخت بيشتر دو طرف از يكديگر شود، مي‌تواند زمينه‌هاي ورود گردشگر را هموار كند. بازارچه‌هاي مرزي و برپايي هفته‌هاي فرهنگي مي‌توانند كمك كنند ولي به نظرم اصل موضوع اين است كه بخش خصوصي ما -بيمارستان‌ها و دفاتر خدمات مسافرتي - در كشور افغانستان فعاليت كنند و به دنبال بيمار باشند، چراكه دو طرف از يكديگر شناخت دارند. شايد اين موضوع براي شهرهاي بزرگ شرقي‌تر افغانستان موضوعيت داشته باشد، ولي براي شهرهاي همجوار غربي در اولويت اول ما نباشد.
دولت براي استفاده از بندر چابهار و گردشگري تجاري ميان ايران و افغانستان چقدر مصمم بوده و چقدر كارها را تسهيل كرده است؟
وزارت ميراث‌فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري از هرگونه اقدام و ابتكار عملي براي توسعه روابط و راهكارهاي گردشگري ميان دو كشور همسايه و برادر استقبال كرده؛ حتي اين آمادگي را دارد كه دغدغه‌هاي دستگاه‌هاي مرتبط در داخل و خارج از كشور را براي تسهيل ورود اتباع افغاني و جلوگيري از رسوب آنها برطرف كند.
 
   وزارت ميراث‌فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري از هرگونه اقدام و ابتكار عملي براي توسعه روابط و راهكارهاي گردشگري ميان دو كشور همسايه و برادر استقبال كرده؛ حتي اين آمادگي را دارد كه دغدغه‌هاي دستگاه‌هاي مرتبط در داخل و خارج از كشور را براي تسهيل ورود اتباع افغاني و جلوگيري از رسوب آنها برطرف كند.
   موضوعات تشخيص و ارجاع بيمار و موضوعات بازاريابي بايد در كشور مبدا انجام شود. برنامه‌هاي حمل و نقل و جابه‌جايي بيمار بايد در دو طرف برنامه‌ريزي شود.
 
 بازارچه‌هاي  مرزي  ايران با  افغانستان چه كاركردي دارند؟
راهكار  جايگزين  تامين  امنيت  و  جلوگيري   از  قاچاق 
 
گروه اقتصادي
آبان ماه 1397 و همزمان با بازگشت تحريم‌هاي يك‌جانبه امريكا عليه ايران، بندر مهم و استراتژيك در جنوب شرقي ايران يعني چابهار، از شمول تحريم‌ها خارج شد. با اينكه بلافاصله پس از انتشار اين خبر، تحليل‌‌هاي جريان رسانه‌اي مخالف دولت، به سمت «شكست تحريم‌هاي امريكا» رفت؛ اما شواهد نشان مي‌داد اين اقدام امريكا با ديدگاهي سياسي و مبتني بر كمك به اقتصاد افغانستان صورت گرفته است. هند و پاكستان نزديك به 20 سال است كه به دليل تنش‌هاي مرزي و مسابقه هسته‌اي روابط چندان دوستانه‌اي ندارند و بارها مرز خود را به روي يكديگر بسته‌اند. اما بندر چابهار راهكار جايگزين هندي‌ها براي عبور نكردن از مرزهاي پاكستان و دسترسي به بازار افغانستان و حتي كشورهاي آسياي ميانه بوده است. با تحريم بندر چابهار، عملا اين گزينه از دسترس هندي‌ها و حتي افغان‌ها دور مي‌شد. بنابراين، لابي سياستمداران هندي و افغان در سطوح بالا با مقامات امريكايي به سمت معافيت اين بندر از شمول تحريم‌ها حركت كرد. با اين حساب و با اين پيش‌فرض كه روابط اقتصادي سه‌جانبه ايران- افغانستان- هند آنقدر براي امريكايي‌ها مهم است كه حاضرند بر سر آن معامله كنند و يك بندر مهم ايران را از شمول تحريم‌ها خارج كنند؛ بايد پرسيد چرا از بزرگ‌ترين پتانسيل‌هاي اقتصادي مشترك ميان ايران و افغانستان به درستي استفاده نمي‌شود؟ در اين گزارش نگاهي مي‌اندازيم به شرايط مبادلات و روابط اقتصادي با همسايه شرقي كه در يك ماه اخير به دليل پاره‌اي مسائل ديپلماتيك و سياسي بر سر مهاجران افغان، با چالش‌هايي مواجه شده است.
 
روابط تجاري تهران و كابل
مطابق گزارش معاونت ديپلماسي وزارت امور خارجه ايران، در سال 2018 ميلادي، بيش از يك ميليارد و 264 ميليون دلار از ايران به افغانستان كالا صادر شده كه اين رقم، ايران را به رتبه نخست تامين واردات همسايه شرقي تبديل كرده است. بعد از ايران، چين با يك ميليارد و 165 ميليون دلار و پاكستان با يك ميليارد و 86 ميليون دلار در رده‌هاي بعدي قرار گرفته‌اند. البته به گفته مسوولان افغان، اين ميزان مي‌تواند تا يك دهه ديگر به ۲۰ تا ۲۵ ميليارد دلار هم افزايش يابد. هرچند افغانستان يكي از كشورهايي است كه ايران به دلايل مختلف نيازمند گسترش روابط بانكي با آن است. حدود سه ميليون پناهنده و مهاجر افغانستاني (حدود يك‌ميليون قانوني و دو ميليون غيرقانوني) در ايران به سر مي‌برند. محدوديت‌هاي بانكي براي اين افراد (حتي محدوديت‌هاي پيچيده و دست و پاگير براي اتباع قانوني افغانستاني در ايران) هم مايه دردسر و ناخرسندي افغانستاني‌ها شده و هم به اقتصاد و نظام بانكداري ايران آسيب زده است.
 
روابط ترانزيتي
افغانستان به عنوان يك كشور محصور در خشكي (land Luck) نياز مبرم به دسترسي به آب‌هاي آزاد دارد و در اين راستا اتصال ريلي به شبكه راه‌آهن ايران براي افغانستان آثار اقتصادي بسيار مطلوبي خواهد داشت؛ در حال حاضر اتصال افغانستان به شبكه ريلي ايران فقط از طريق راه‌آهن خواف- هرات است. به عبارت ديگر، خط‌آهن خواف- هرات تكميل‌كننده حلقه مفقوده ترانزيت شرق كشور خواهد بود. راه‌آهن خواف- هرا‌ت 139 كيلومتر طول دارد، در خاك ايران از راه‌آهن سنگان- تربت حيدريه در نزديكي ايستگاه خواف شروع مي‌شود و مسير به سمت جنوب شرق ادامه دارد كه در مسير ‌‌خود به صورت زيرگذر ابتدا جاده تايباد- خواف (در كيلومتر 12) و سپس جاده معدن سنگان (در كيلومتر 21) را‌ قطع مي‌كند، اين خط ريلي‌ سپس از ارتفاعات خواجه انجير (در كيلومتر 38 تا 42) مي‌گذرد سپس از كيلومتر 55 مسير خط‌آهن در مجاورت نوار مرزي قرار مي‌گيرد و اين خط ريلي در نهايت در‌ كيلومتر 77 به مرز شمتيغ مي‌رسد. در طول مسير اين خط ريلي در خاك ايران (كه تكميل شده است)، به ترتيب ايستگاه‌هاي ‌سنگان، ميوتك، خوشابه و شمتيغ قرار دارد. ادامه اين خط ريلي از مرز شمتيغ تا هرات‌ در خاك افغانستان، 62 كيلومتر طول دارد‌.
راه‌آهن خواف- هرات يكي از پروژه‌هاي ريلي بين‌المللي است كه ريل‌گذاري آن از شهريور ماه ۱۳۹۵ آغاز شد و در چهار بلوك يا فاز تعريف شده براي آن، ايران متعهد به احداث و راه‌اندازي سه فاز و افغانستان يك فاز آن كه درون مرزهاي خودش بود را بر عهده گرفته است. اين پروژه مشترك بين ايران و افغانستان يك گره اصلي دارد كه از وزير راه و شهرسازي تا مسوولان اين كشور همسايه به آن به عنوان مانع و گره اصلي در مسير پيشرفت اين خط ريلي اذعان كرده‌اند. اين مشكل نبود امنيت است، كما اينكه ارديبهشت ماه امسال هم به دليل حادثه‌ تروريستي مين‌گذاري در مسير راه‌آهن خواف - هرات منجر به شهادت و جراحت چند تن از اتباع ايراني و افغانستاني شاغل در اين پروژه شد. با وجودي‌كه اتصال مركز به جنوب كشور اولويت اول توسعه شبكه ريلي براي اتصال به چشمه‌هاي بار داخلي و بين‌المللي است اما پروژه راه‌آهن خواف- هرات نيز از اهميت بعدي براي تسهيل صادرات به افغانستان و كشورهاي شرق آسيا برخوردار است. در سال‌هاي گذشته بخش‌هايي از خط آهن خواف- هرات افتتاح شده است، اما سالانه حدود ۱۸۰ هزار كاميون از ايران به سمت افغانستان و بالعكس عبور مي‌كند كه اين رقم، نشان‌دهنده مبادلات بسيار گسترده ميان ايران و افغانستان و ضرورت افتتاح كامل اين مسير ريلي بين دو كشور است. ‌با تكميل خط‌آهن خواف- هرات كه قرار است در نيمه اول امسال افتتاح شود، راه‌آهن افغانستان به شبكه ريلي ايران وصل مي‌شود و در گام بعد با تكميل خط‌آهن چابهار-زاهدان- يونسي، افغانستان از طريق خط‌آهن ايران به كشورهاي CIS و بندر چابهار متصل خواهد شد.
 
بازارچه‌هاي مرزي و تامين امنيت
خراسان جنوبي به دليل دوري از مركز و قرار گرفتن در مرزهاي شرقي كشور به عنوان استاني محروم شناخته شده است. مناطق مرزي اين استان با شرايط نامساعد زيستي و سطح پاييني از توسعه اقتصادي و اجتماعي برخوردارند. براي مقابله با اين مشكلات بازارچه‌هاي مرزي مختلفي در مناطق مرزي شرق تاسيس شده است. تاسيس و فعاليت اين نوع بازارچه‌ها عمدتا با هدف ارتقاي سطح توسعه اقتصادي، اجتماعي و امنيتي مناطق مرزي صورت گرفته است. يكي از اين بازارچه‌ها، بازارچه مرزي ماهيرود است كه در سال 1388 با مساحت 15 هكتار در فاصله 155 كيلومتري شهرستان سربيشه استان خراسان جنوبي احداث شده است. شهرهاي نواحي مرزي كه اغلب در مناطق پيراموني و به لحاظ اقتصادي شرايط نامساعدي دارند، بر اثر همكاري‌هاي بين مرزي و نقطه ارتباط كشورها با يكديگر از نظر زيرساخت‌هاي حمل ونقل و سرمايه‌گذاري‌هاي ارتباطي عمل مي‌كنند. همكاري بين مرزي موجب رونق و جمعيت‌پذيري و جذب سرمايه‌گذاري‌ها در اين شهرها شده و تبديل شدن آنها را به مركز اقتصادي آشكار مي‌سازد. درواقع، اين شهرها به عنوان دروازه‌هاي اصلي ورودي كشورها به نواحي بين‌المللي هستند و مي‌توانند به مناطق ارتباطي مهمي تبديل شوند.
آنچه در قرن حاضر امنيت مرزها را به خطر مي‌اندازد ديگر عامل نظامي نيست، بلكه اين عوامل به سمت مسائل غيرنظامي گرايش پيدا كرده كه مهم‌ترين آنها عوامل اقتصادي است. مسائلي همچون محروميت شديد اقتصادي و ميزان بالاي بيكاري كه منجر به افزايش عبور غيرمجاز افراد و قاچاق كالا مي‌شود از مهم‌ترين تهديدات اقتصادي اين مناطق است. به عبارت ديگر، در برقراري امنيت مناطق مرزي در كنار مباحث نظامي‌گري، روش‌هاي مدرن نرم‌افزاري نيز وجود دارد كه به ايجاد رغبت در مرزنشينان براي ماندگاري در مناطق مرزي مي‌انجامد. از آنجايي كه احداث و گسترش فعاليت بازارچه مرزي يكي از بهترين اقدامات در همين راستاست، مي‌توان با تحقق اين امر از مهاجرت بي‌رويه مرزنشينان، قاچاق كالا، موادمخدر و شرارت جلوگيري كرد. بر اساس يك مطالعه مستقل در پژوهشنامه جغرافياي انتظامي در فاصله دو ساله 1390 تا 1392 با گسترش فعاليت بازارچه مرزي ماهيرود در استان خراسان جنوبي، قاچاق مشروبات الكلي در مرزهاي استان با افغانستان به صفر رسيده، قاچاق سوخت به يك‌سوم كاهش يافته و قاچاق احشام و برنج نيز صفر شده است. در حال حاضر بازارچه مرزي ماهيرود از فعال‌ترين مرزهاي شرق كشور است و حدود يك ميليارد دلار صادرات داشته گرچه واردات آن كم بوده است. ايران و افغانستان، 4 بازارچه در مرزهاي خود دارند كه در حال حاضر فقط بازارچه ماهيرود در حال فعاليت است. سه بازارچه يزدان، ميل 73 و دوكوهانه به‌طور يك‌طرفه از سوي دولت افغانستان بسته شده است. گفته مي‌شود كه طرف افغانستاني تمايل چنداني براي بازگشايي اين سه بازارچه ندارند و اصولا با لفظ بازارچه مخالف هستند و بيشتر از بازارچه به دنبال گمرك رسمي هستند. طبق مصوبه هيات دولت افغانستان در اسفند ۹۶ سازوكاري براي ايجاد گمرك رسمي براي مرز يزدان تا شهريور ۹۸ و گلورده و دوكوهانه تا ۱۴۰۰ پيش‌بيني شده است. دولت افغانستان حدود 80 – 70 درصد مايحتاج خود را از طريق واردات تامين مي‌كند و در اين راستا دولت افغانستان روي حقوق ورودي گمركي حساب ويژه‌اي باز كرده است. اما گاهي بيان مي‌كنند كه در بازارچه‌هاي مرزي به اين حقوق ورودي گمركي نمي‌رسند و براي آنان توجيه اقتصادي ندارد.