همسايه ماندني است

حقي كه كشورهاي همسايه نسبت به هم دارند، مثال همان حق همسايه‌هاي ساكن در كنار هم است كه مي‌گويند آنقدر بايد به هم نزديك باشند كه گمان برود از هم ارث مي‌برند؛ اين نوع نگاهي است كه اسلام به موضوع همسايه‌ها دارد. ما كشوري كثير‌الهمسايه هستيم؛ از چند كشوري كه بيش از 15 همسايه داريم. نوع نگرش و نگاه به همسايگان و روابط همسايگي و توسعه و بسط و  تعميق آن بايد بي‌شك متفاوت از نوع نگاه به ديگر كشورها باشد يعني اولويت ما بايد همسايه‌هايي باشند كه با آنها قرابت فرهنگي داريم و قرابت مذهبي و قومي و اجتماعي. اين موضوع نه تنها شامل روابط ما با افغانستان بلكه شامل روابط ما با ديگر همسايه‌ها هم مي‌شود. 
با اين حال همه اين مباحث متاثر از نوع فشار منطقه‌اي است كه امريكا و ديگر كشورها به عناد با ايران پرداخته‌اند. اين البته به اين معنا نيست كه روابط وزارت‌ خارجه محور ما هم به صورت مجزا كاملا موفق بوده باشد. بي‌شك ايراداتي در نوع روابط ما وارد است و نمي‌توان گفت كه در تنظيم روابط بين‌الملل ما كاملا دولت‌محوري حاكم است و اين امكان وجود دارد كه بتوانيم به اهداف توسعه‌اي مبتني بر منافع مشترك دست پيدا كنيم. اساس كار اما برمي‌گردد به اينكه امريكا در منطقه و در كشور افغانستان نقش و موضع فعال دارد و هميشه به دنبال اين بوده كه نگذارد جاي پاي ايران در اين منطقه قوت بگيرد، هر چند ايران هميشه پشتيبان روزهاي سخت كشورهاي منطقه به ويژه افغانستان و عراق بوده است. اين موضوع بر مردم فعال و گروه‌هاي جريان‌ساز اين كشورها هم پوشيده نبوده و نيست. شايد براي همين است كه برخي‌ها نگرانند اين توسعه روابط بين كشورها، بر امريكا و ساير كشورهايي كه دنبال ايجاد پايگاه و منافع ناحق در اين منطقه هستند، هزينه بيشتري را تحميل كند. 
وقتي در سمت استاندار استان سيستان و بلوچستان فعاليت داشتم، همواره تلاش بر اين بود كه بتوانيم اين رابطه را تحكيم كنيم. سفر به كابل، قندهار و نيمروز و روابط نزديك با واليان اين استان‌ها و ولايات در دستوركار ما قرار داشت منتها كار به آن رواني كه انتظار مي‌رود پيش‌ نمي‌رفت و بعضا مشكلاتي داشتيم و اختلاف‌نظرهايي وجود داشت كه ريشه‌اش در مسائل مربوط به آب و حوزه امنيتي بود. اينها از جمله موضوعاتي هستند كه بايد با هدف عمق بخشيدن به روابط برايشان چاره‌انديشي شود وگرنه من شاهد مشكل خاصي ميان اين دو كشور نبودم. اختلافاتي در برخي امور وجود دارد كه بايد با تدبير دو كشور حل شود؛ اسناد روابط بين دو كشور هميشه براي ارايه از سوي ايران آماده بوده است، اما بايد از هر طرف هم ما و هم آنها گامي به جلو ‌برداريم تا به هم برسيم. همه اينها بايد با درك اين نكته باشد كه همسايه باقي است و دشمن رفتني. همسايه باقي است و ساير كشورهاي دور، حضورشان مقطعي و متناسب با منافع خاص‌شان تعريف مي‌شود، اما همسايگان بايد به منافع هم پايبند باشند. ارتباط مردمان ما ريشه در قوميت‌هاي مشترك، همسايگي و زيست تاريخي دارد كه قابل ستاندن نيست.