نگاه جهانی به توافق ایران و چین

 
 
 
 


توافق 25ساله ايران و چين در حوزه‌هاي انرژي، زيرسازي، مخابرات و حمل‌ونقل معادلات ژئوپليتيک را در خاورميانه و جهان سياست وارد فاز جديدي کرده است. هم بعد زماني اين توافق و هم دامنه و طيف همکاري‌هاي دو طرف نشان از اهميت اين توافق و تاثيرگذاري بالاي سياسي و بين‌المللي‌اش دارد. مهم‌تر از همه ميزان سرمايه‌اي که قرار است در طي اين توافق وارد بدنه اقتصاد و تجارت کشورمان گردد؛ خود گوياي اهميت توافق است. 400ميليارد دلار برآورد اوليه سرمايه‌اي است که طي توافق 25ساله ايران و چين، شرکت‌هاي چيني‌ها در بخش‌هاي مختلف اقتصادي ايران وارد خواهند کرد. نفت مهم‌ترين کالاي صادراتي کشورمان است و در يک شرايط کاملا عادي و غيرتحريمي، سالانه در حدود 40 الي 50 ميليارد دلار ارز براي کشورمان به همراه مي‌آورد. امروز چيني‌ها حاضرند 400ميليارد دلار وارد بخش اقتصاد و زيرسازي کشور کنند. يعني معادل ده سال درآمد نفتي کشور، سرمايه وارد کشور مي‌شود. مقصود اين است که امروز چيني‌ها به دنبال کمک به ايران و نجات اقتصاد کشورمان هستند. دنياي امروز بازي برد- برد است و چين با سرمايه‌گذاري اقتصاد و زيربنايي در ايران دنبال توسعه تجارت و تعميق همکاري‌هاي اقتصادي است. متقابلا سرمايه‌گذاري چيني‌ها، حامل فرصت‌هاي بزرگي نيز براي کشور در شرايط تحريمي و حتي پساتحريمي دارد. چين امروز در سطح بين‌المللي وارد چالش با آمريکاي ترامپ شده است. ايران به‌عنوان کشوري با سرزميني مستعد و جغرافياي وسيع، جمعيت فراوان و منابع انرژي بي‌نظير، نقش کاتاليزوري را براي رويکرد جديد چين مي‌تواند ايفا کند. قدرت‌هاي بزرگ به دنبال بازي با قدرت‌هاي قوي در سطح استراتژيک هستند. اين قدرت‌ها تلاش دارند با دولت‌هاي باثبات و داراي رويکرد سياسي مستقل وارد مراوده جدي شوند و در بزنگاه‌هاي حساس براي يکديگر ايفاي نقش کنند. براي چين، ايران مطلوب‌ترين گزينه است. که چين به دنبال تضعيف هژموني آمريکا و موقعيت سياسي اين کشور در غرب آسياست و طبيعي است که ايران بهترين گزينه براي تضعيف حضور خاورميانه‌اي آمريکاست. در بعد منطقه‌اي، چين تمايل دارد به‌عنوان مهم‌ترين قدرت در حوزه شرق آسيا و جنوب‌غرب آسيا شناخته شود. رقابت عنصر اصلي اقتصاد است. وقتي شرکت داخلي با شرکت بين‌المللي وارد همکاري مي‌شود متوجه ضعف و خلأهاي خود مي‌شود و براي حفظ بقاي خود به تغيير و تحول روي مي‌آورد. براي همين بايد با نگاهي واقع‌بينانه و البته با چراغ راهنما قرار دادن منافع ملي‌مان از فرصت حضور چيني‌ها در اقتصادمان استفاده لازم را داشته باشيم و اين مساله را هم در نظر داشته باشيم که بايد وارد فضاي دقيق در بزنگاه‌ها باشيم و اجازه فعاليت به ساير قدرت‌ها به‌خصوص همين هندي‌ها هم بدهيم. اين تصور که مشکل اقتصادي کشور با حضور چيني‌ها قابل حل است؛ منطقي به نظر مي رسد، البته در همين فضا بايد بتوانيم به‌صورت گام به گام زمينه حضور ساير شرکت‌هاي چندمليتي از قدرت‌هاي توسعه يافته نظير هند، اندونزي، کره جنوبي و مالزي راهم فراهم سازيم و با حضور همه اين شرکت‌ها آن موقع هم مي‌توانيم قدرت چانه‌زني بالايي داشته باشيم و هم رقابت واقعي را در اقتصاد کشورمان ايجاد کنيم.