منطقی که حاکم نشد، زور می‌خواهد حاکم شود

 
 
 
 


آمريکا بعد از آنکه در تمديد تحريم تسليحاتي ايران ناکام ماند، عزم خود را براي فعال‌سازي مکانيسم ماشه جزم کرد ولي سيزده عضو از پانزده عضو شوراي امنيت در مخالفت با اين اقدام دست به نامه‌نگاري زدند و از آنجا که حداقل به 9 راي مثبت براي طرح موضوع نياز داشت باز هم ناکام ماند. بعد از اينکه به همراهي ساير کشورها نيازي ندارد و به‌تنهايي مي‌تواند تحريم‌هاي ايران را برگرداند، سخن گفت که اگر اين را نگويد چه بگويد چون بايد اشتباه و شکست بزرگش را به نوعي توجيه کند. واقعيت اين است که انزواي کنوني آمريکا بي‌سابقه است. نه فقط اروپا که ساير کشورهاي عضو شوراي امنيت و رئيس دوره‌اي که الان اندونزي است، نه به خاطر حمايت از ايران بلکه به خاطر مقابله با يکجانبه‌گرايي آمريکا که خلاف روابط بين‌الملل رفتار مي‌کند، چنين موضعي گرفته‌اند. کشورها نمي‌توانند قانع شوند که تحريم‌ها به ايران برگردد چون آژانس بين‌المللي انرژي هسته‌اي تعهد ايران به برجام را تاييد کرده و آمريکا مي‌خواهد ايران را مجازات کند چون ناقض فاحش برجام است! آمريکا مي‌خواهد ايران را به خاطر اجرانکردن همان توافقي که خودش از آن خارج شده و اجرا نکرده، مجازات کند. منطقي که کسي در دنيا پذيراي آن نيست چون آمريکا به صراحت از اينکه مشارکت‌کننده در اين توافق نيست، سخن گفته و حال چگونه حق دارد ايران را به خاطر نقض فاحش چنين توافقي مجازات کند؟ بنابراين موضع متناقض آمريکا از طرفي نتوانست کشورهاي عضو شوراي امنيت را متقاعد کند و از طرف ديگر کاملا معلوم است که مي‌خواهد زور بگويد و آنچه خودش مي‌گويد را حاکم کند. ايران بايد رايزني خود با اعضاي دائم و غيردائم شوراي امنيت را ادامه دهد و در اين راه، ارائه نامه از سوي سيزده کشور عضو شوراي امنيت عملا کار ايران را آسان کرده براي اينکه مشخص است منطق آمريکا نتوانسته حاکم شود و اين زور آمريکاست که مي‌خواهد حاکم شود.اما يک عده در داخل ايران هميشه مي‌خواهند تئوري توطئه را دنبال کنند. به ياد داريد که اتحاديه اروپا و آمريکا را در نقش پليس خوب و بد مي‌ديدند و الان مانده‌اند که موضع‌گيري قاطع اتحاديه اروپا را چگونه توجيه کنند. اتحاديه اروپا به واقع برجام را به نفع خود و صلح و ثبات دنيا مي‌داند اما چون قدرت مقاومت در اقتصاد را نداشت و شرکت‌ها در اتحاديه اروپا از دولت‌ها حرف‌شنوي نداشتند، در سياست و صحنه ديپلماسي عملا نشان داد در برابر آمريکا محکم مي‌ايستد و استفاده از مکانيسم ماشه را حق آمريکا نمي‌داند. ايستادند و راي ممتنع دادند تا از يکطرف به نفع ايران کار نکرده باشند و از طرف ديگر جلوي آمريکا را بگيرند. راي حساب‌شده کشورهاي اروپايي از اين جهت که پمپئو سعي داشت با جوسازي آنها را به موضع انفعالي برساند ولي آنها با راي ممتنع در عدم تمديد تحريم تسليحاتي ايران، نشان دادند که مي‌خواهند هم جلوي يکجانبه‌گرايي ايالات‌متحده را بگيرند و هم از موضع ايران حمايت نکردند که نکته مهمي است. ضمن اينکه مي‌دانند اگر قطعنامه‌هاي ششگانه برگردد، ايران در ارديبهشت 98 طي يک نامه رسمي تکليف خود را روشن کرده است. اروپا مي‌داند قطعنامه‌ها برگردد، ايران همکاري‌هاي خود با آژانس را يا کاهش مي‌دهد يا اصلا قطع مي‌کند که براي اروپا مشکل اساسي ايجاد مي‌کند. کشورها ميليون‌ها دلار خرج مي‌کنند تا از خودشان چهره مثبتي در دنيا نشان دهند. آمريکا در دوره ترامپ منفورتر از قبل شده، به تخريب خود دست زده و با متحدينش بر سر موضوعات مختلف درگير شده. با مکزيک و کانادا در چارچوب نفتا، خروج از يونسکو به بهانه‌هاي مختلف، خروج از سازمان بهداشت جهاني، خروج از پيمان پاريس و درگيري‌هايي که با چين و روسيه داشته و حتي با اروپايي‌ها بر سر ناتو و با آلمان بر سر صادرات نفت و گاز روسيه. مشکل آمريکا فقط در مورد برجام نيست بلکه در موضوعات مختلف، مشکلات متعددي دارد.