آينده بورس روشن است

 
 
 
 


 
در چهارمين هفته اصلاح بازار، درحالي‌که انتظار مي‌رفت متعادل شدن بازار که از روزهاي پايان هفته قبل آغاز شده بود، استمرار داشته باشد، اما با کاهش شديد حجم و ارزش معاملات، شاخص، مجددا نزول کرد. در سناريوي افت بازار، همه چيز از اظهارات غيرمسئولانه يکي از مديران سازمان خصوصي‌سازي و متعاقب آن، اما و اگرهاي وزير اقتصاد در ارتباط با عرضه صندوق پالايشي ايجاد شد که معلوم نشد اقدامي دستوري يا اتفاقي بود. انتظار براي حمايت حقوقي‌ها- و در واقع دولت- از بازار، اگرچه چند روزي پاسخي کم و بيش مثبت گرفت و موجب متعادل شدن نسبي بازار شد، اما نتوانست دوام و قوام داشته باشد و حتي صحبت‌ها و شايعاتي از مداخلات سودجويانه حقوقي‌ها و حرف ناشنوي آنها از دولت نيز به گوش مي‌رسيد. در اين شرايط در آخرين روز فعاليت بازار در اين هفته شاهد بوديم که «حقيقي»‌ها بيشترين خريد را داشتند و صف‌هاي فروش به نوعي جمع شد. اين امر نشان داد که بازار و اصول و قواعد حاکم بر آن، خود بزرگ‌ترين حامي بازار است. متاسفانه عادت به سودهاي خيلي زياد و غيرمتعارف تضمين شده در ماه‌هاي اخير، فضايي غيرمعمول و غيرحرفه‌اي ايجاد کرد و برخي صاحبان سرمايه‌هاي ميلياردي، پشت تازه‌واردان کم‌تجربه و ضعيفي که از اين شرايط متضرر شدند، پنهان شدند و به جاي اينکه حرف دلشان را که تضمين سود غيرمتعارف و عملکرد غيرريسکي بورس مثل بانک با سودي ده‌ها برابري! بود بيان کنند، سروصدا راه انداختند که دولت بايد از افراد ضعيفي که با هزاران اميد و با قرض و فروش دارايي، در بورس سرمايه‌گذاري کرده‌اند، حمايت کند. درحالي‌که حمايت مدنظر اقتصاددانان و فعالان حرفه‌اي، مناسبتي با اين‌گونه حمايت‌هاي غيراصولي که معمولا از جيب عموم مردم پرداخت مي‌شود، ندارد و آنها خواهان يک حمايت معقول، علمي و شفاف يا حداقل، عدم مداخله مضر به منافع سرمايه‌گذاران و مردم هستند. اصلاح اخير اگرچه نسبتا طولاني اما طبيعي بود و با توجه به رشد شارپي که از اواخر سال گذشته تا تيرماه ادامه داشت، اين تنفس طبيعي و لازم بود و در ميان‌مدت تمام اين ضررها جبران مي‌شود و روند بازار صعودي خواهد بود. قيمت‌هاي سهم‌ها به عددهاي بسيار جذابي رسيده‌اند؛ به‌خصوص در سهم‌هاي بنيادي، شاهد تقاضاي بالايي خواهيم بود. يک نکته مهم را نبايد از نظر دور داشت و آن اينکه ميزان نقدينگي که در بازه زماني فروردين تاکنون وارد بورس شده، کمي کمتر از 100هزار ميلياردتومان است؛ يعني فقط چهار درصد نقدينگي موجود در کشور؛ اگر اين ميزان پول به بازارهاي موازي مي‌رفت، با افزايش قيمت‌هاي بسيار بيش از قيمت‌هاي بالاي فعلي مواجه مي‌شديم، و ديگر اينکه نبايد نگران خروج پول از بازار بود، چراکه بازار سرمايه با حاصل جمع صفر است، بنابراين، اين تحولات، موجب مجرب‌تر شدن سرمايه‌گذاران و النهايه حرفه‌اي‌تر شدن بازار مي‌شود؛ کشور و ملت در حال يک گذار تاريخي از بازارهاي نامولد به بازاري سازنده و شفاف است که نه‌تنها باعث تحول در اقتصاد که در سياست نيز خواهد شد.