رئیس‌جمهور آینده نظامی خواهد بود؟

آرمان ملي - مليکا قراگوزلو: اين روزها اصولگرايان تنها از برنامه‌ريزي براي پيروزي در انتخابات رياست‌جمهوري 1400 سخن مي‌گويند اما تا به امروز راهکار عملي ارائه نشده و اعتداليون اين جناح بعيد مي‌دانند که در نهايت بر سر معرفي يک کانديدا به وحدت و اجماع برسند. برخي دلواپسان اصولگرا جنگ رواني به راه انداخته و تاکيد مي‌کنند با توجه به نتايج انتخابات مجلس يازدهم، باز هم آنها پيروز رقابت خواهند بود اما به اين نکته توجه ندارند که جامعه به‌خوبي از دلايل پيروزي اصولگرايان در انتخابات 98 آگاه است که جز حضور معدود مردم در پاي صندوق‌هاي راي نبود؛ بنابراين اينکه اصولگرايان به واسطه عدم شرکت اصلاح‌طلبان در انتخابات به مجلس راه يافتند موضوع عجيبي نيست و بايد هم در غياب کانديداهاي اصلاح‌طلب و حاميان آنها کليد پاستور به اصولگرايان اهدا مي‌شد! در اين راستا، جواد آرين‌منش فعال سياسي اصولگرا با «آرمان ملي» به گفت‌وگو پرداخته که در ادامه مي‌خوانيد.
حضور برخي چهره‌هاي اصلاح‌طلب در انتخابات 1400 محتمل به نظر مي‌رسد اما در جريان اصولگرايي هنوز جنگ رواني عليه رقيب وجود دارد و خبري از معرفي کانديداهاي احتمالي اصولگرايان براي رقابت در انتخابات 1400 نيست. بعضا اينگونه گفته مي‌شود که اصولگرايان هنوز در باد پيروزي انتخابات مجلس به سر مي‌برند. به‌عنوان يک چهره اصولگرا توضيح دهيد اين جريان چه برنامه‌اي براي انتخابات سال آينده دارد؟
با توجه به پيشينه انتخابات در کشور ما بايد به اين نکته توجه داشت که به‌طور معمول هر 8 سال يک چرخش سياسي و جناحي در انتخابات‌ها رخ مي‌دهد و معمولا هر دو دور رياست‌جمهوري به يک جريان سياسي تعلق دارد. بر اين اساس، پيش‌بيني‌ها حاکي از آن است که شرايط وخيم اقتصادي در کشور، مشکلات اجتماعي، منفي بودن شاخص‌هاي رشد اقتصاد، افزايش روزافزون تورم و نارضايتي‌هاي مردم از شرايط کنوني، سبب منفعل شدن دولت و جريان اصلاحات شود؛ بنابراين اين احتمال قوت مي‌گيرد که در دور آينده، نوبت رياست‌جمهوري به اصولگرايان خواهد رسيد که به همين دليل، با دورخيز تعداد قابل‌ملاحظه‌اي از کانديداهاي اصولگرا مواجه هستيم. تعداد اين افراد از 10 يا 15 نفر فراتر رفته است. افراد و جريان‌ها با مطرح کردن گزينه‌هاي مختلف رويکرد مردم را تست مي‌کنند که به چه سمتي است و چه فردي، زمينه بيشتري براي ورود به اين عرصه خواهد داشت. پيش‌بيني من اين است که رئيس‌جمهور آينده از ميان سپاهي‌ها خواهد بود. در واقع کسي که جريان اصولگراي انقلابي را مورد توجه قرار دهد و طبيعتا ظرفيت نهادهاي انقلابي مانند بسيج و سپاه را که پاي کار نماينده اصولگرا خواهند آمد مدنظر داشته باشد. اين مولفه‌ها قطعا مي‌‌تواند شانس موفقيت را بالا ببرد.
چه کساني از ميان اصولگرايان مطرح هستند؟


در اين يکي دو ماه اخير، در ميان اصولگرايان با نام‌‌هاي مختلفي رو‌به‌رو بوده‌ايم. آقايان قاليباف، لاريجاني، ضرغامي، حاجي‌بابايي، قاضي‌زاده، سعيد محمد از قرارگاه خاتم، سردار دهقان، رستم قاسمي، حدادعادل و احتمالا آيت‌ا... رئيسي مطرح هستند، حتي احمدي‌نژاد هم بدش نمي‌آيد با فراهم شدن زمينه در انتخابات حضور پيدا کند. حالا بايد ديد که نظارت شوراي نگهبان بر اين گزينه‌ها چطور خواهد بود. طبيعتا احزاب سياسي و تشکل‌ها مي‌توانند در اين زمينه نقش‌آفرين باشند که البته تاکنون به دليل مسائل مربوط به کرونا و تعطيلي جلسات، به يک جمع‌بندي و اجماع نرسيده‌اند. برخي هم معتقدند که اگر آيت‌ا... رئيسي پاي کار بيايد، ممکن است مانند دوره گذشته، اجماع بيشتري اتفاق بيفتد. بنابراين، هنوز اجماعي در اردوگاه اصولگرايي صورت نگرفته است و همچنين در اين جريان، يک انسجام و وحدت‌نظر وجود ندارد. در جريان اصولگرايي سلايق مختلفي مانند جبهه پيروان خط امام و رهبري، پايداري، رهپويان و... حضور دارند که ممکن است با سلايق ديگر همخواني و وحدت نداشته باشند.
مردم به کانديداي نظامي اقبالي نشان مي‌دهند؟
نهادهاي انقلابي اگرچه براي اينکه به‌صورت علني به عرصه انتخابات ورود پيدا کنند، ممنوعيت دارند اما واقعيت اين است که ظرفيت‌هاي بسيج و نهادهاي انقلابي چنان است که وقتي پاي کار مجموعه‌اي قرار بگيرند، مي‌توانند نيروهاي متدين، مذهبي، مسجدي، بسيجي و اصولگرا را پاي کار بياورند البته ميزان مشارکت مردم بسيار تعيين‌کننده خواهد بود. اگر ميزان مشارکت مردم مانند انتخابات مجلس باشد، قدري نگران‌‌کننده است. اگر مردم با صندوق‌هاي اخذ راي قهر کنند و در انتخابات حضور نداشته باشند، معادلات به هم خواهد ‌خورد و رئيس‌جمهور منتخب از پشتوانه کمي برخوردار مي‌شود. اين شرايط و تنگناهاي اقتصادي کشور طبيعتا مشکلاتي را ايجاد کرده که حتما مي‌تواند در راي مردم تاثير بگذارد، حتي ممکن است برخي حوادث خارجي مانند انتخابات رياست‌جمهوري ايالات‌متحده آمريکا بر انتخابات رياست‌جمهوري ايران تاثير داشته باشد. به اين معنا که مثلا اگر ترامپ شکست بخورد، بايدن پيروز شود و بازگشت به برجام را مطرح کند، طبيعي است که شرايط براي اصلاح‌طلبان مناسب‌تر خواهد بود، زيرا در اين صورت اگر آنها گزينه‌اي مثل جواد طريف را مطرح کنند، بايد منتظر انتخابات رقابتي با مشارکت بالا بود.
از سوي ديگر ممکن هم هست فردي روي کار بيايد که همه معادلات و پيش‌بيني‌ها را به هم بريزد؟
احتمال زياي دارد که جريان‌هاي سياسي به يک چهره جديد برسند و نتايج نظرسنجي‌ها اين باشد که مردم از چهره‌هاي قديمي خسته شده‌اند و اقبالي به آنها نشان نمي‌دهند. در اين صورت ممکن است که چهره‌اي با رويکرد تازه، شعارهاي جديد و برنامه‌اي نو در هر دو جريان سياسي به‌عنوان کانديدا ثبت‌نام کند يعني مثلا فردي بگويد هم اصلاح‌طلبان و هم اصولگرايان برنامه مناسبي نداشته‌اند و با يک رويکرد سوم وارد عرصه انتخابات شود. يک چهره جوان‌تر و با برنامه‌اي‌ جديدتر است که امکان دارد به عرصه وارد شود و راي خوبي هم کسب کند کما اينکه افرادي مانند سورنا ستاري مطرح مي‌شوند.
يک مساله اينکه ممکن است معتدلان دو جريان اصولگرا و اصلاح‌طلب دور هم جمع شوند و به يک فرد واحد برسند.
بله اين احتمال هم وجود دارد. همچنان که در انتخابات گذشته مجلس هم چنين بود و جريان اعتدالي و اصلاح‌طلب به‌طور مشترک از علي لاريجاني حمايت کردند. الان هم گروهي زوج ظريف-لاريجاني را مطرح مي‌کنند و مي‌گويند نيروهاي معتدل هر دو جريان سياسي مي‌توانند به اين زوج اصولگراي‌ اعتدالي- اصلاح‌طلب‌ معتدل راي دهند. برخي اصلاح‌طلب‌ها معتقدند بايد به‌سمت يک فرد کاملا اصلاح‌طلب رفت. در اين صورت جهانگيري را به‌عنوان چهره‌اي از کارگزاران که کاملا منتسب به جريان اصلاحات هست، مطرح مي‌کنند. گروه ديگري معتقدند که جريان اصلاحات پتانسيل لازم براي ورود به پاستور را ندراد و استدلالشان هم عملکرد دولت روحاني است.