فاتحه‌ای بر جهان‌شمولی نظم کلسنی

 
 
 
 


شارلي ابدو با تمسخر و توهين پا گرفته و «توهين‌کن و معروف‌شو» را سرلوحه خود قرار داده است. اين خوي‌پلشت را نه‌تنها نسبت به عزيزترين شخصيت مسلمانان يعني پيامبر اعظم، بلکه نسبت به پيروان او نيز در پي گرفته است. براي مثال بعد از آنکه «مريم پوجتو» به عنوان رئيس اتحاديه ملي دانشجويان دانشگاه سوربن فرانسه انتخاب مي‌شود مجله شارلي ابدو در راستاي تحقق رسالت سياه خود آن دانشجوي موفق را به خاطر داشتن حجاب به «ميمون» تشبيه مي‌کند. ابدو گاهي خوي شيطاني خود را به شيوه کم‌عقل‌ها بروز مي‌‌دهد. مصداق اين امر در مساله اتهام تجاوز جنسي «طارق رمضان» (اسلام‌گراي سلفي و نوه حسن البنا بنيانگذار اخوان‌المسلمين) اتفاق افتاد که بعد از آن شارلي ابدو رفتار او را به توهين به کليت جامعه اسلام منتهي مي‌کند و کاريکاتوري مي‌کشد با اين عنوان «طارق رمضان: من رکن ششم اسلام هستم». در هرحال وجود چنين مجله‌اي که با توهين جايگاهي براي خود ساخته چه‌بسا خيلي اهميت نداشته باشد، چرا‌که وجود‌هاي کم‌مايه هميشه و همه‌جا بوده است. مطابق بند 2 ماده 19 ميثاق بين‌المللي حقوق مدني و سياسي هرکس حق آزادي بيان دارد اما بند سوم ماده مذکور استثنايي منطقي بر آن وارد کرده است: احترام به حقوق يا حيثيت ديگران. اين ميثاق، مهم‌ترين سند حقوق بشري‌ در تبيين مفهوم «آزادي بيان» است که تقريبا تمام کشورهاي جهان يا به آن پيوسته‌اند يا مفاد آن در عمل تبديل به «قاعده آمره» در حقوق بين‌الملل شده است. استثناي ذکر شده، يک منطق حقوقي قوي دارد: آزادي بيان نبايد منجر به نقض حقوق عده‌اي ديگر شود، چرا که نپذيرفتن اين موضوع در عمل به نقض تمام حق‌هاي بشري منجر مي‌شود. در دکترين حقوق‌بين‌الملل، آزدي بيان اگر بي‌قيد باشد، در تحليل نهايي مي‌تواند به نقض «حق حيات» به عنوان پايه حقوق بشر منجر شود. علاوه بر ماده 19 و بند 2 آن، توهين مذهبي شارلي ابدو با منطوق يا مفهوم ماده 18 اعلاميه جهاني حقوق بشر1948، ماده 18 ميثاق بين‌المللي حقوق مدني و سياسي 1966، ماده 5 کنوانسيون بين‌المللي الغاي تمامي اشکال تبعيض نژادي 1965، قسمت ب بند يک ماده 5 کنوانسيون يونسکو عليه تبعيض در آموزش 1960، اعلاميه محو و الغاي ‌تمامي اشکال نابردباري مذهبي و تبعيض بر اساس مذهب يا عقيده هم در تضاد است. متاسفانه رويه موجود کشورهاي غربي در برخورد با مفهوم «آزادي بيان» جور ديگري است: اگر توهين‌ها به دين مبين اسلام و پيروان او باشد، استثناهاي آزادي بيان کمرنگ و بي‌اهميت شده و بر صرف آزادي بيان تاکيد دو‌چندان مي‌شود تا آن «توهين» در پوشش «آزادي بيان» امري عادي و معمولي تلقي شود. در نقطه مقابل اگر نقض حق شده، هر شخصي غير از مسلمانان باشد، اين رفتار ذيل عنوان «رفتارهاي محرک خشونت» تعبير و تفسير مي‌شود. اين رفتارهاي دوگانه‌اي با ادعاي تفکر «هانس کلسن»ي که مدعي است مي‌تواند «نظم جهان‌شمول» را از طريق سند‌هاي بين‌المللي حاکم سازد به روشني در جهت عکس قرار دارد. اين تباين نظري رويه‌اي در کشورهاي غربي و در مواجهه با مفاهيم حقوق بشري وقتي بيشتر روشن مي‌شود که بازيادآوري کنيم همين فرانسه بدون لحاظ بديهيات حقوق بشري، براي ورود دانشجويان محجبه به دانشگاه‌ها محدوديت‌هاي فراواني را اِعمال کرده است؛ در مواجهه با مسلمانان آزادي مذهب و عقيده وجود ندارد، اما در رابطه با شارلي ابدو همه آزادي‌ها وجود دارد، ولو به قيمت نقض کثيري از حق‌هاي بشري!