روزنامه آفتاب یزد
1399/07/20
توهم تیزهوشی
اکبر زمانی- وقتی در آموزش، دانشآموزان به نمونه (تیزهوش یا سمپادی ) و عادی تقسیم میشوند، مسلما دانشآموز را توهم تیزهوشی بر میدارد. این تقسیمبندی و صف کشیدن تیزهوش و عادی فاجعه ی آموزش است. عملاً دانشآموز تیزهوشی وجود ندارد بلکه این تیزهوشی همان توجه و فشار والدین به فرزندشان در به انقیاد در آوردن آنها در نظم مدرسهای است. نظم مدرسهای که توجه وافرش به علوم دقیقه است رشتههای علوم تجربی و ریاضی نه اینکه سختتر باشند بلکه این توهم توخالی از سخت بودنشان است. فارغالتحصیلان این رشتهها در دانشگاههای بزرگ کشور غالباً آنها را متوهم بار میآورد، که مثلا ما دانشگاه شریف خواندیم! از اینکه نشستی و موی سرت را سپید کردی و درس خواندی، سرت سلامت باشد این از آن جهت نیست که رشتههای علوم انسانی، رشتههای بیموردی باشند همینکه قرار است دانشآموز تنبل را با علوم انسانی بشناسند بیتوجهی به این رشته است. وقتی در ریاضی انتگرال چندگانه در مدرسه تدریس میشود اگر از فلسفه ی هگل در علوم انسانی در مدرسه حرفی بزنند و متنی هم از آن بخوانند آنوقت با ریاضی در مدارس برابری میکنند. ولی دروس علوم انسانی در مدرسه را باز کنید! وقتی دانشآموز را با این خرد که علوم انسانی برای دانشآموز ضعیف است، روبرو میکنیم، منتهیبه چه میشود؟ مسئولان و مدیرانکشور که غالبا علوم انسانی خواند، یعنی دانشآموزان ضعیفی بودند؟ شایدم عدم توجه به علوم انسانی موجبات اینرا فراهم کرده که مسئولان عملکرد بدی داشته باشند. اگر مسئول و مدیری که امروز در سِمت مدیریت است، علوم انسانی را مطلوب آموزش میدید، خیلی از مشکلات ما کم میشد! این منفور بودن علوم انسانی است که موجبات ورزیده نشدن کسانی میشود که هیچ دانش انسانی و اجتماعی ندارند. دانشآموزانیکه در مدارس نمونه و سمپاد درس میخوانند غالبا همین توهم را بدست میآورند. این توهم از نظم مدرسه و مکانیزم آموزش به آنها منتقل میشود. از اینجهت فهم متون علوم انسانی کار بغایت سختی است ولی اینهمه توجه به علوم دقیقه همچون تجربی به سنت مدارس برمی گردد. از اینجهت مدارس گذشته زمانی به سبک و سیاق مدارس امروزی بنا شدند که برای تولید ابزار آلات جنگی بوده و نظامیگری را آموزش میدادند! ایرانیان بعداز شکست روسها در پی ساختن مدرسه افتادند مدرسهای که امیرکبیر با نام دارالفنون ایدهاش را گستراند در جهت منافع جنگی بود. نقدهایی که به این مدارس و سیاسیون آنزمان میشود هم همین بود که توجهی به علوم انسانی نداشتند.
این سنت در مدارس باقی ماند و کار به جایی رسید که آموزش به صفبندی تیزهوش و غیرتیزهوش مبدل شد درصورتی که در مدارس تیزهوشان معلمان بیش از آنچه در آن کتاب است، آموزش میدهند و در نظم شدید، دانشآموز از خود بیگانهای تولید میشود که باید فقط درس بخواند! و هیچ چیز دیگری یاد نمیگیرد. اگر دانشآموز انتخاب میکند که هنر بخواند این از کودن بودنش نیست بلکه از علاقه است و اینکه تحت انقیاد آموزش قرار نگرفته است به نظر میرسد قضیه برعکس باشد یعنی دانشآموز غیر تیزهوش، زیرکانهتر عمل میکند. از این جهت سروسامان دادن به رشته ی علوم انسانی در آموزش، بسیاری از مشکلات در سطح جامعه را مرتفع میکند.
سایر اخبار این روزنامه
افزایش ۴۱ درصدی نرخ اجارهبها در تابستان ۹۹!
رقابت پیدا و پنهان آمریکا و چین در زمین پاکستان
بازار آشفته داروی کرونا
ارتباط قتل یک وکیل با پرونده
شرایط اقتصادی بر افزایش جرائم در تهران تاثیر داشته است
از مردم عذرخواهی میکنیم
هیمالیایی به نام «شجریان»
حلم جمیل و صبر قبیح
سلبریتیهای چندکاره
کاندیدای اجارهای احمدینژاد کیست؛
شجریان در آغوش فردوسی
کاندیداتوری از پشت پرده؟
پاشنه آشیل آمریکا در جنگ تجاری با چین
1400 انتخاباتی برنامه محور
توهم تیزهوشی
ترکش کرونا به اردوگاه سران سه قوه
عشایر وفادار به کیان ایران