رفع تحریم‌های تسلیحاتی و دوقطبی ایران یا آمریکا

 
 
 
 


ايران حق دارد به‌واسطه پايان يافتن موعد تحريم تسليحاتي خود مثل ساير کشورها وارد معاملات و تجارت تسليحاتي شود و خريد و فروش کند ولي با توجه به نظام ساختار سياسي و اقتصادي جهان، آمريکا در موقعيتي قرار دارد که کشورهاي ديگر، اشخاص و شرکت‌ها را ناگزير مي‌کند ميان ايران و آمريکا يکي را انتخاب کنند که بسياري از کشورها براساس منافع خود آمريکا را انتخاب مي‌کنند. لذا نظام سياسي و اقتصادي جهان نمي‌تواند در اين مورد کار خاصي انجام دهد، چراکه به قدرت ايالات‌متحده و منافعي که اين کشور در روابط بين‌الملل براي خودش تعريف مي‌کند، متصل هستند. حال اگر ايران بخواهد با کشوري تجارت خارجي برقرار کنند و آمريکا به بهانه اينکه اين کشتي‌ها سلاح حمل مي‌کند از عبور و مرور اين کشتي‌ها جلوگيري کند، مرتکب نقض قوانين بين‌المللي شده است ولي عملا کاري از دست جامعه جهاني نيز برنمي‌آيد. لذا بايد به شوراي امنيت مراجعه شود که در آنجا هم آمريکا حق وتو دارد و بنابراين کاري از پيش نخواهد رفت. با اين حال اگر ايران بخواهد از برجام و قطعنامه 2231 خارج شود ضررهاي بيشتري متوجه‌اش خواهد شد و اگر هم بماند شوراي امنيت به شرط توافق 5عضو دائم خود مي‌تواند فعاليت مثبتي داشته باشد و اگر يکي از اعضا مخالفتي داشته باشد، عملا نمي‌توان کار خاصي انجام داد. نه مي‌توان عليه آمريکا قطعنامه‌اي به تصويب برساند و نه مي‌توان از امکانات اين شورا عليه آمريکا استفاده کرد. البته به نظر مي‌رسد مثل داستان مکانيسم ماشه که آمريکايي‌ها در تلاش بودند ساير کشورها را براي تمديد تحريم‌هاي تسليحاتي ايران با خود همراه کنند اما موفق نشدند و ناکام ماندند، ايران مي‌تواند روي کشورهاي ديگر نيز حساب کند. البته وضعيت هر کدام از اينها فرق مي‌کند. چراکه در آنجا شوراي امنيت نمي‌توانست تشکيل جلسه دهد و اين موضوع در دستورکار هم قرار نگرفت و رئيس و همه اعضاي شورا نيز مخالف بودند. اما جاهايي که بشود اقدام سلبي کرد، ايران مي‌تواند روي همکاري بقيه کشورها حساب کند. اما بايد ايجابي کار کرد و ايران بتواند مثل ديگر کشورها به صادرات و واردات بپردازد. اما وقتي آمريکا قدرت اقتصادي خود را براي تحريم‌هاي ثانويه کشورهايي که با ايران تجارت مي‌کند، پايه قرار مي‌دهد دست ايران خيلي به جايي بند نيست. از اين جهت تا زماني که قدرت واقعي خود و دشمن را درست ارزيابي نکنيم، نمي‌توانيم هيچ تصميم و رفتار سازنده‌اي براي حفظ منافع ملي در سطح جهاني اتخاذ کنيم. لذا بايد ارزيابي مشخصي از قدرت دفاعي خودمان داشته باشيم و از طرفي هم از قدرت تخريبي طرف مقابل نيز تحليل درستي داشته باشيم تا بتوانيم موضع دقيقي اتخاذ کنيم.