لزوم تغییر سازوکار معرفی وزیر آینده آموزش و پرورش

شیرزاد عبداللهی‪-‬ وزیر آموزش و پرورش در جریان تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری دوازدهم با عملکرد ضعیف و پر اشتباه خود، زمینه جنگ روانی مخالفان علیه آقای روحانی را فراهم کرد و اگر درایت و تیزهوشی روحانی و جهانگیری نبود، نتیجه فاجعه بار می‌شد. در جریان مناظره‌های تلویزیونی، دولت برای مسئله حقوق‌های نجومی پاسخ قانع کننده داشت، اما شایعات پیرامون فعالیت‌های تجاری عضو خانواده یک وزیر کابینه روحانی و نیز سند 2030 به شدت مورد بهره‌برداری مخالفان قرار گرفت. هجوم تبلیغاتی مخالفان به قدری سنگین بود که رئیس جمهور گفت از هرچه بگذرد، از دروغ‌پردازی در باره سند2030 نمی‌گذرد. بعد از طرح مسائله قاچاق کالا که با کُدهای توده‌پسند همراه بود، آقای دانش‌آشتیانی اطلاعیه‌ای صادر کرد که مملو از کلی‌گویی بود و در آن فضای ملتهب کسی آن را جدی نگرفت. در واقع وزیر فقط «اتهام قاچاق» کالا توسط دخترش را رد کرد، اما قاچاق فقط بخشی از ماجرا در افکار عمومی بود. وزیر مدرک مستندی در مورد خروج خودش از شرکت خانوادگی«آمیتیس طراوات کودکی» ارائه نکرد. کُدهایی مانند «دختر بیکار وزیر»، «واردات 200 میلیون پوشاک» و انبار کردن آن در «ویلای لواسان» برای خانواده‌های درگیر با فقر و بیکاری که پای تلویزیون نشسته بودند ضربه‌ای احساسی و عاطفی و البته علیه روحانی بود. مسئله فعالیت‌های تجاری وزیر آموزش و پرورش در دی‌ماه گذشته با سند، در برخی گروه‌های تلگرامی که مدیران ارشد آقای دانش هم در آنها حضور دارند و قاعدتا اخبار آن از سوی دفتر وزیر رصد می‌شود منتشر شده بود. قاعدتا باید وزیر همان زمان پیش ‌ینی می‌کرد که رقبا از این مسئله سوءاستفاده تبلیغاتی و انتخاباتی می‌کنند. وزیر باید اقدامات لازم برای خنثی کردن این ترفند تبلیغاتی را انجام می‌داد و حداقل به رئیس جمهور و معاون اول می‌گفت که چنین بحثی در فضای مجازی مطرح شده و ممکن است رقبا از این مسئله استفاده تبلیغاتی کنند. جوابیه دانش‌آشتیانی و تهدید به شکایت و تقاضای وقت از صدا و سیما برای جوابگویی به اتهام قاچاق کالا بیش از حد کلیشه‌ای و نمایشی بود. مسئله دیگر زخمی بود که تبلیغات در مورد اختلاس 8هزار میلیارد تومانی در صندوق ذخیره بر روح و روان فرهنگیان و بازنشستگان حک کرده بود. وزیر به عنوان رئیس هیات امنا و دستگاه متبوع او نتوانست به شبهات پیرامون صندوق پاسخ قانع کننده‌ای بدهد و این استخوان لای زخم تا زمان انتخابات ادامه یافت. اما مسئله غافلگیر شدن دولت در قضیه سند2030 هم به خوش خیالی وزیر آموزش و پرورش بر می‌گردد. از بهمن95، سند 2030 هدف آتشبار سنگین جریان اصول‌گرا بود. مهدی زاهدی رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به تاریخ اول بهمن 95، در اظهارنظری در باره سند2030 که تسنیم آن را بازتاب داد، از امکان انتشار اسناد و اطلاعات محرمانه کشور گفت. ابراهیم سحرخیز معاون وزیر آموزش و پرورش در دوره احمدی‌نژاد در همان زمان به خبرگزاری تسنیم گفت:«وقتی سند تحول بنیادین را داریم دیگر نیازی به سند 2030 نیست که در آن ابهامات بسیاری برایمان وجود دارد.» حسن رحیم‌پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در 23 اسفند 95با ربط دادن سند 2030 به برجام و با تاکید بر اینکه از طرح انتقاد هدف انتخاباتی ندارد، به فارس گفت:«سند۲۰۳۰ کاپیتولاسیون آموزشی ـ فرهنگی است.» آموزش و پرورش در مقابل این همه اشارات صریح، بدون سپر دفاعی در خواب خوش فرو رفته بود و در جریان انتخابات بعد از طرح تبلیغات در باره سند2030 به اغما رفت. در نیمه دوم سال 95 که علی‌اصغر فانی جای خود را به دانش‌آشتیانی داد، برخی ناظران این تغییر را نوعی آمادگی و به روز شدن برای انتخابات اردیبهشت 96 ارزیابی کردند. اما نتیجه تعویض فاجعه‌بار بود. به جز چند انتصاب، آموزش و پرورش به حال خود رها شده است. اکنون لازم است مکانیسمی که مطابق آن روزی علی‌اصغر فانی به عنوان گزینه برتر به آقای روحانی معرفی می‌شود و روز دیگر دانش‌آشتیانی را عَلَم می‌کنند، مورد بازنگری قرار گیرد. اگر رئیس جمهور دنبال فردی کارآمد برای آموزش و پرورش است، باید مکانیسم یافتن و معرفی نامزد وزارت را تغییر دهد.