حق‌الناس در کجای مدیریت تهران قرار دارد؟

غزال کرامتی- از روزگاری که ایده «شهر درخشان» توسط معمار سرشناس مدرنیست و مبدع سبک بین‌المللی در معماری ارائه شد، هشتاد و هفت سال گذشته است؛ سه سال بعد در 1933 میلادی بود که این ایده اتوپیایی/ دِس توپیایی لوکوربوزیه، به قالب نوشتاری از بایدها و نبایدها درآمد و با عنوان «منشور آتن» در شهرسازی در چهارمین کنگره بین‌المللی معماری مدرن( سیام ) به جهانیان اعلام شد. چند سالی گذشت؛ جنگ جهانی دوم به پایان رسید و جهان غرب آوردگاه دو نیرویی شد که همچنان، این ایده‌پردازی‌ها را در شهرسازی به کار می بستند. به قول استاد: «شهرسازی از بالا...»را. یک نیرو، مردمان را توده‌ای بی‌شکل می‌پنداشت، فاقد شعورِ چگونه زندگی‌کردن، که بایستی به شکل ظرفی درآیند که برایشان تدارک دیده شده است. ظرفی که حداقل‌های زیستن در شهر را به شکل قالبی تامین و شرایطی کلی و یکسان را بر آحاد مردم تحمیل می‌کرد. نیروی دیگر، بنده سرمایه بود و جریانی از ساخت و سازها را در اروپای غربی و در ایالات متحده آمریکا به راه انداخت که روایت تصویری منتشر شده مستند توسط
اف. بی. آی. مخف‌ترین جریان‌های مافیایی را به عنوان محصول این توسعه کالبدی سرمایه‌مدارِ خرد مقیاسِ مبتنی بر حقوق فردی معرفی می‌کند که از طریق مشاوره و پیمانکاری این توسعه‌گری‌ها ارتزاق می‌کردند و در تعیین شکل و سیمای شهرها نقش کلیدی داشتند. اما، چرا ...؟
جریان‌های منتقد این نوع توسعه‌گری کالبدی شهرسازی از بالا) از حدود 1960 میلادی سر و صدا به راه انداختند و شروع به ابراز انواع کاستی‌ها و لغزش‌های آن کردند تا انواع فقر موجود در هر دو نوع توسعه‌گریِ بدون مردم و بدون حقوق عمومی را به چالش بکشند. استارت این جریان را گروهی از معماران و شهرسازان حاضر در نهمین کنگره بین المللی معماری مدرن (سیام ) در سال 1959 میلادی زدند که گروه ده ( Team X ) نامیده می‌شوند و حسب نقدهایشان بر آن نگرشِ از بالا به انسان و محیطِ ساخته شده اش، باعث انحلال این کنگره پس از سی و یک سال شدند.
پس از این شروع بود که تا سال 1970 میلادی، جامعه‌شناسان و روانشناسان و متخصصان علوم اجتماعی و علوم محیطی و علوم رفتاری مغرب زمین مطالعات متعددی را مستند به بررسی‌های آماری ارائه دادند که نشانگر تبعات تخریبی و فرسایشی شهرسازی از بالا( در هر دو نوعش ) بر جان و روان انسان و در نتیجه بر سلامت جسم وی است. در این سال بود که کتابی با عنوان «روانشناسی محیطی: انسان و قرارگاه کالبدی» توسط سه روانشناس نوشته و منتشر شد تا ظهور علم روانشناسی محیطی اعلام شود. دو سال بعد در ساعت سه بعد از ظهر شانزدهم مارچ 1972 اولین بلوک از مجتمع مسکونی پروئیت – ایگو در شهر سنت لوئیس در ایالت میسوری آمریکا هم با دینامیت منفجر شد تا به مرور کل این فضای کالبدی مخرب شان انسان که بر سنت شهرسازی مدرنیستی برپا شده بود، برچیده شود. در همین دهه بود که مفهوم «مکان» اصل قرار گرفت و در سطوح مختلف از فلسفه گرفته تا علوم محیطی به آن پرداخته شد و کتاب‌ها و مقالات و نوشته‌های متعددی حول این مفهوم به نگارش درآمد که می‌توان از آن میان به کتاب »مکان و بی‌مکانی» منتشر شده در سال 1976 میلادی اشاره کرد؛ مفهومی که تا سال 1990 جای خود را در هنر طراحی شهری باز کرد و اموس راپاپورت، بزرگ شهرسازان معاصر در کتاب خود با عنوان: «معنای محیط ساخته شده : یک رویکرد ارتباط غیرکلامی» به آن


پرداخت.
موازی با این جریان و درک دوباره نحوه تعامل جسم و ذهن و جان انسان در محیط ساخته شده و بازتعریف مفهوم مکان و معنای محیط - که «زمینه گرایی» را بر عام‌گرایی تاریخی نگرش مدرنیستی فائق گردانید - جریانی در نقد و تقبیح آلودگی‌های محیطی ناشی از دخالت زیاده‌خواهانه انسان در طبیعت در دهه 1960 میلادی شکل گرفت که به تعریف نوع دیگری از توسعه انجامید که بایستی تجدیدپذیر و پایدار باشد. تاریخچه پیدایش نگرش «توسعه پایدار» به حدود پنجاه سال پیش از این برمی‌گردد که حقوقدانان معتقد به منفعت جمعی و حقوق عمومی دنبال کردند تا تخریب طبیعت را به عنوان عملی مجرمانه در متون حقوقی بگنجانند و این سیاره را که تنها کشتی انسان در کهکشان‌ها( حداقل تا پیش از امکان مهاجرت به سیارات دیگر ) است از نابودی به دست خود انسان رهایی بخشند. واژه محیط زیست ( Environmen) نخستین بار در سال 1967 میلادی در شورای جامعه اقتصادی اروپا، مطرح شد و توسط این دسته از حقوق‌دانان مغرب زمین در متون حقوقی وارد و رو در روی تفکر مدرنیستی توسعه قرار گرفت؛ و تا سال 1993 کنوانسیون مسئولیت مدنی ناشی از اعمال خطرناک در محیط زیست( زیر نظر شورای اروپا ) محیط زیست را این‌طور تعریف کرد: محیط زیست شامل بخش های زیر می شود:
منابع طبیعی اعم از تجدید پذیر و غیرقابل تجدید؛ مانند : هوا، آب، خاک و همه جانوران و گیاهان و تاثیر متقابل این عوامل بر یکدیگر. اموال و دارایی هایی که جزو میراث فرهنگی باشند.
مناظر و چشم اندازهای ویژه.
البته در اوایل دهه 1980 میلادی سازمان ملل متحد از بزرگان ادیان مختلف خواست که مشخصاً نسبت و رابطه انسان با محیط زیست را از منظر دین و جهان بینی خودشان تعریف و ارائه کنند؛ آن‌چه که از قول علمای اسلامی در این خصوص در صفحه 9 مجلد شماره 20 قوانین و سیاست های محیطی سازمان ملل متحد در سال 1983 میلادی منتشر شده می‌گوید: انسان، خلیفه‌الله فی‌الارض است و به عنوان جانشین خداوند نقش اداره کننده کره زمین را بر عهده دارد که باید از روی صداقت از آن نگهداری و حفاظت کند. نتیجه این تلاش‌ها برای بازتعریف نسبت توسعه‌گری و محیط زیست در سال 1992 در اصل چهارم بیانیه ریو (ریودوژانیرو ) این‌طور عنوان شده است:« به منظور دستیابی به توسعه مستمر، حفاظت از محیط زیست بایستی جزء تفکیک ناپذیر توسعه تلقی شده و نباید آن را امری مستقل از توسعه به حساب آورد.»
و اما، تهران طی این سال‌ها با چه رویکردی اداره شده است؟ توسعه کالبدی در این شهر تابع چه نوع تفکر و یا جریان بوده است؟ این‌ها پرسش‌هایی است که با توجه به همین سیر تحول تاریخی توسعه‌گری در مغرب زمین از 87 سال پیش تاکنون می‌توان خوانشی برایش داشت و یا نه ... همچنان تظاهر به جستجوگری برای دستیابی به اصول و مبانی معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی کرد و در حیرت کاذب ماند که چرا سیمای تهران این‌طور نیست و آن‌طور دیگر است؟ می توان به حقوق مکتسبه مبتنی بر اقتصاد خرد بساز و بفروشی پافشاری کرد و به دنبال کسب درآمد شهرداری از منبع صدور پروانه‌های ساخت و ساز بود و نه انسان را دید و نه درخت را و نه رودخانه را و نه باغ را؛ ولی همچنان مطابق آموزه های دینی اسلام، در گفتار دم از حق‌الناس زد.
یادآوری
چند روز پیش متنی در شبکه خبرآنلاین منتشر شد که حکایت از مجادله رئیس شورای اسلامی شهر تهران با رئیس کمیسیون سلامت و محیط زیست و خدمات شهری این شورا درباره طرح حفاظت از باغات تهران داشت. این طرح که حاصل یک سال و نیم کار متمرکز کارشناسان و مشاوران کمیته محیط‌زیست کمیسیون سلامت است، حدود یک سالی است که روی میز رئیس محترم شورای شهر مانده و موفق نشده نظر موافق کارشناسان کمیسیون معماری و شهرسازی را جلب کند تا در صحن شورا طرح شود و در صورت کسب آراء موافق به ابطال مصوبه برج باغ بیانجامد. متن خبرآنلاین به شکل دیالوگ بین دو عضو شورای شهر تهران نوشته شده و شبیه متن نمایشنامه است. یک طرف دیالوگ، معماری است پیر و با سابقه و استاد دانشگاه تهران؛ طرف دیگر، پزشکی است که به سلامت مردم شهرش می اندیشد. متنی است خواندنی که خواندنش را به همه معماران و شهرسازان توصیه می کنم. البته بدانید و آگاه باشید که رئیس محترم کمیسیون سلامت و محیط زیست شورای اسلامی شهر تهران مدافع و تاییدکننده حاصل کار کارشناسی گروهی متشکل از یک معمار و یک شهرساز و یک برنامه‌ریز شهری و یک متخصص مدیریت شهری و یک متخصص علوم محیطی و فضای سبز و یک کارشناس ارشد محیط زیست متخصص طرح های شهری و یک حقوقدان قائل به ارجحیت حقوق عمومی به حقوق مکتسبه و یک مهندس آب و فاضلاب هستند که زیر نظر رئیس کمیته محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر این طرح را ارائه داده اند که علاوه بر تخصص مهندسی کشاورزی، سابقه چهل ساله اجرایی در مدیرت شهری را در کارنامه خود دارند.
مسئله‌یابی انجام شده توسط این گروه نشان داده است که مصوبه برج - باغ علت اصلی از بین رفتن ده ها هکتار از باغ های شهر تهران در یک دهه اخیر است. پرسشی که با خواندن متن منتشر شده توسط خبرآنلاین پررنگ می شود این است که : مگر کارشناسان کمیسیون معماری و شهرسازی، واحدهای شهرسازی دیگری را پاس کرده اند که موافق دستاورد کمیسیون سلامت نیستند؟