بیمه دارا، بیم مدار

 
 
 
 


در کشاکش کرونا و ريه، آدم، خواه قوي و خواه ضعيف، اگر شانس يارش شود و کارش به دستگاه تنفس در بيمارستان نرسد و پزشکانش حالا به هر دليل بگويند نياز به بستري شدن نداري و برو به خانه اندر، خويش را قرنطينه کن، مصرف دارو برايش اجتناب‌ناپذير است. دارو هم هرچه باشد، قرص، کپسول يا آمپول، گوجه نيست که آدم برود ميدان دوم نارمک ارزان‌تر بگيرد. دارو، کالايي است تلخ که بايد خوردش تا زندگي شيرين شود، اما قيمتش مثل ماست، ذرت، آهن، برنج، آلومينيوم و هزار چيز جورواجور ديگر، دقيقه‌پيما شد. تکليف پدربزرگ من، مادربزرگ اعظم خانم، پدر ميترا، مادر نارون، عموي ناصر و دايي زهره، چه مي‌شود که سر هر وعده غذايي يک مشت دارو را بايد بخورند، حالا بماند آمپول‌هاي هفتگي و دياليزهاي ماهانه. در اين گيرودار ، واي اگر کسي بيمه نباشد و هزار اي واي‌تر که اگر برود داروخانه و بشنود اين دارويش مشمول الطاف بيمه نيست! کاش دولت در اين وانفسا فکري مي‌کرد تا حداقل قرص و کپسول خوردنش مثل آمپول درد نداشت و اي کاش قلمم مجبور نمي‌شد بنويسد آدمي مي‌شناسم اين روزها به‌خاطر اينکه بتواند گراني هزينه‌هاي زندگي را جبران کند، به خانواده‌اش گفت من سالم سالم شدم و ديگر دارو نمي‌خواهم. کاش و اي کاش مجلس و دولت دست به دست هم دهند و براي کم کردن آلام مردم بگويند که بيمه دارانا، بيم مداريد که چتر اين صنعت، مشتري‌مدار است و فقط به آرامش خيال بينديشيد که مکمل داروها براي تقويت جسم در مقابله با ويروس منحوس است.