از مردم نظرخواهی کنید

مهدی مهدی نژاد‪-‬ سیستان و بلوچستان با وجود اقلیم سختی که دارد؛ قرن‌هاست با پدیده گردوغبار درگیر است. نمونه بزرگ و شناخته‌شده آن هم وزیدن بادهای۱۲۰روزه است که از اردیبهشت تا مهر ماه به طول می‌انجامد. سرعت این بادها چیزی در حدود ۸۰ تا ۱۰۰کیلومتر است و چنان گرد‌وغباری ایجاد می‌کند که شعاع دید به یک تا دو متر کاهش می‌یابد. این وضعیت همیشه بوده و روزهای سختی را هم برای ساکنان این مناطق ایجاد کرده است. اما یکی از بسترهای اصلی برخاستن گردوغبار در منطقه، بی‌آبی تالاب بزرگ هامون است. تالابی که در این سال‌های خشکسالی؛ نیزار و آب درون خود را از دست داده و به جای آن گرد و غباری دارد که به راحتی با هر بادی به سمت شهر روانه می‌شود. علاوه بر آن کوه‌هایی که در مرز افغانستان واقع شده، از جمله دیگر عوامل بروز گردوغبار به شمار می‌آید. این گردوغبارها علاوه بر آنکه زندگی و سلامت مردم را تحت تاثیر قرار داده‌اند؛ در جاده‌هایی مانند جاده زابل به زاهدان و مشهد هم تصادف‌های بسیاری را رقم زده‌اند و همین مشکلاتی دیگر ایجاد کرده است. اما باید بدانیم یکی از بسترهای اصلی گردوغبار در منطقه ما خشکی هامون است؛ دریاچه‌ای که امسال به خاطر باران زیاد پرآب شد اما نمی‌توان به پرآب ماندنش امیدوار بود. چرا که بارها و بارها در سال‌های گذشته حقابه این تالاب داده نشده است. این تالاب برای پرآب‌شدن نیازمند یازده میلیارد متر مکعب آب است اما با دو تا سه میلیارد مکعب هم می‌توان تا حد زیادی مشکل پدیده گرد‌و‌غبار را مرتفع کرد. چنانچه ما امسال با داشتن سال آبی خوب، شاهد بودیم که جدا از بادهای ۱۲۰ روزه؛ طوفان‌ها و گردوغبار گسترده رخ نداد. حل این مشکل، راهکارهای کوتاه مدت و درازمدتی دارد که باید با توجه به تبعات هرکدام کار را پیش برد. مسئله حقابه تالاب بسیار مهم است و در کنارش باید حقابه تالاب از چاه‌نیمه‌ها را هم افزایش داد. چاه‌نیمه‌ها، چاله‌هایی در اطراف زابل هستند که آب هیرمند را در خود ذخیره می‌کنند و این آب بعد به مصرف خوراکی و... می‌رسد. باید کمی از این میزان را هم برای تالاب درنظر گرفت و البته در راستای تحقق حقابه بین‌المللی تالاب، دیپلماسی
را فعال کرد. همچنین باید گودهای رسوب گرفته
داخل تالاب احیا شودو از سویی باید در نظر داشته باشیم که همه این تدابیر در حالی نتیجه‌بخش خواهد بود که به اقلیم منطقه و نظرات مردمان بومی توجه شود. باید بدانیم وقتی همه بومیان می‌گویند پروژه‌هایی چون مالچ‌پاشی و درختکاری در محیطی که بوته‌زار است بی‌نتیجه است؛ نباید آن را عملیاتی کرد. باید تالاب را به شکل اولیه آن احیا کردو برای مثال تختک‌ها را - خشکی‌هایی که بالاتر از تالاب هستند-با شکل طبیعی خود احیا کرد. اینها جزو مناطقی بوده‌اند که انسان‌ها در آن زندگی می‌کردند و باید با توجه به این بلندی‌ها و گودی‌ها هامون را احیا کرد.
نکته دیگر اما توجه به کارهای بومیان قدیم است. کارهایی که در گذر زمان فراموش شده و حالا باید بار دیگر احیا شوند. برای نمونه بومیان منطقه همه از آسیاب‌بادی استفاده می‌کردند. خانه‌هایشان گنبدی بود که باد را در خود نگه می‌داشت و با نظم خاصی باد در آن می‌گشت و آسیب کمتری داشت. زمین‌های کشاورزی منطقه هم بادشکن داشتند و همین کشاورزی را تسهیل می‌کرد اما حالا در طرحی ۸۵۰ میلیون دلار هزینه و لوله‌گذاری کردند اما دیوار ندارد و نمی‌توان کشاورزی کرد چرا که بادهای گرم و تند زمین‌ها را به نابودی کشانده است.


ما در این منطقه هرگز معیشت جایگزین را جدی نگرفته‌ایم و درحالی که صنایع دستی و روستاییمان بسیار اصیل و زیبا هستند، برایشان سرمایه‌گذاری نشده است. پیشنهاد ما این بوده که روستاییان شبکه تعاونی داشته باشند و چندین کار را در کنار هم پیش ببرند. هرچند برای این موارد هیچ تسهیلگری وجود ندارد. دامداری و کشاورزی وابسته به خاک و هواست و همین هم مشکل را دوچندان کرده و برگزاری طرح‌های از بالا به پایین و دستوری، مشارکت مردم محلی را پایین آورده است. ما باید بدانیم این مردم اقلیم خود را می‌شناسند، آگاهند و باید با کمک آنها به بهبود وضعیتشان پرداخت. باید از آنها نظر پرسید و پول‌هایی که به منطقه وارد می‌شود را به درستی خرج وضعیت سخت اینجا کرد. کارهایی که شاید بتوان با همراهی مردم و تلاش برای ایجاد معیشت جایگزین با کمک خودشان از پس آن برآمد.
* رئیس هییت مدیره انجمن مردم نهاد اندیشه
و تعاون سیستان و بلوچستان