اخبار ویژه

 
  این کارنامه اقتصادی افتخار دارد، آقای روحانی؟!
آقای روحانی دیروز در اظهارنظری عجیب که به پالسی غلط برای مذاکره با آمریکا تعبیر شد، گفت: «ملت ایران ثمره مذاکره با دنیا را در سال ۹۵ و ۹۶ دیدند. شرایط ما در این دو سال در بهترین شرایط ۴۰ سال اخیر بود. تورم ما یک‌رقمی بود. بالاترین رشد اقتصادی جهان را داشتیم».
اولا فعلا بر سر سرنوشت انتخابات آمریکا، میان بایدن و ‌ترامپ دعوای جدی در جریان است، و اگر آمریکا از این دعوا جان به در ببرد، تازه دو ماه و نیم دیگر شاهد تشکیل دولت جدید خواهد بود و در واقع دولت جدید - در صورتی که مشکلی پیش نیاید- تا پایان سال ما، گرفتار تشکیل و‌ ترکیب‌بندی خود خواهد بود. بماند که تکلیف دولت جدید ایران هم در انتخابات خردادماه معلوم می‌شود. با وضعیت آمریکا، اصلا مسئله جو بایدن و تیمش، مذاکره با ایران نیست؛ چنانکه برخی دولتمردان به مبتذل‌ترین شکل ممکن القا می‌کنند. باید توجه داشت که مذاکره با رژیم عهدشکن آمریکا (با دو صورت اوبامایی و ‌ترامپی) ذاتا بیهوده و منتفی است؛ اما به فرض محال حتی اگر بنای بر مذاکره هم بود، نوع فاکتور درست کردن شخص آقای روحانی برای آمریکایی‌ها هم در نوع خود، قابل تأمل و تأسفبار است. حرف اخیر ایشان در واقع، آمریکای بدهکار را طلبکار می‌کند؛ چرا که بهبود ادعایی رشد اقتصادی را هم صراحتا، به مذاکره با آمریکا نسبت می‌دهد!


 اما از بُعد اقتصادی، روشن نیست که ما آقای روحانی پُز چه چیزی را می‌دهد؟! هفت سال مدیریت ایشان، انباشته از بی‌ثباتی اقتصادی و تشدید رکود و تورم بوده است. سیاست تعلیق و انتظاری که او به اقتصاد تحمیل کرد، ابتدا در قالب «رکود عمیق» خودنمایی کرد؛ چنانکه چهار وزیر در اقدامی بی‌سابقه، در میانه سال 94، نامه‌ای هشدارآمیز به او نوشتند و درباره رکود و تعطیلی اقتصاد هشدار دادند.
پس از اجرای برجام، آمریکا به مدت کوتاهی، اجازه تنظیم چند قرارداد (خرید هواپیما، پژو و توتال) را و همچنین فروش نفت بیشتر به‌طور موقت را داد؛ در حالی که همزمان بر خریداران نفت فشار می‌آورد تا در فواصل سه تا شش ماهه، خرید نفت ایران را کاهش دهند. دولت اوباما همزمان سرمایه‌گذاران را تهدید به تحریم می‌کرد.
افزایش فروش موقت نفت، موجب افزایش درآمد شد و بنابراین در محاسبات خام رشد اقتصادی به چشم آمد؛ اما این رشد به تعبیر کارشناسان حامی‌ دولت (مومنی، راغفر و...) «رشد بی‌کیفیت و بی‌خاصیت» بود که اقتصاد ما را معتاد‌تر و بی‌رمق‌تر می‌کرد و اتفاقا تأثیر ویرانگر بر تولید داشت که در معرض واردات بی‌رویه قرار گرفته بود.
این مجال موقت چرا داده شد؟ یکی برای اثرگذاری بر انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری در بهمن 94 و خرداد 96، و دیگری برای شرطی‌سازی و فریب ایران، در جهت احساس نیاز بیشتر و اجبار به نشستن پای میز مذاکره. در این مدت، کلا سه فروند هواپیما به ایران فروخته شد، تا بر انتخابات مجلس اثر بگذارد. هدف، صرفا شیرینی آدامسی بود.
سال 96 اتفاقا یکی از تلخ‌ترین سال‌ها به لحاظ مدیریت اقتصادی است. دو سه ماهه اول سال، با شیرین کردن کام برخی گروه‌ها مثل معلمان و بازنشستگان و... گذشت تا انتخابات؛ اما پس از آن، واقعیت مدیریت دولت در قالب اعتراضات معیشتی پدیدار شد، چنانکه تابستان، شاهد تعطیلی برخی کارخانه‌ها و اعتراضات کارگری بودیم و سپس فتنه دی‌ماه 96.
آقای روحانی درباره تورم یک‌رقمی موقت درست می‌گوید؛ اما نمی‌گوید که در چند سال اول، تورم را به قیمت تحمیل رکود اقتصادی شدید، زمین خوردن تولید، تعطیلی کارخانه‌ها و اخراج کارگران، تک‌رقمی‌ کرد!
اینجا هم کارشناسان - حتی حامی‌ دولت-  می‌گویند تحمل تورم، بر رکود ‌ترجیح دارد؛ چرا که رکود به معنی زمینگیر شدن و تعطیلی اقتصاد و بیکاری است و طبعا به‌دنبال خود، موج تورمی ‌بزرگ‌تری هم می‌آورد.
این واقعیت گزنده را به‌ویژه در سه سال اخیر شاهد هستیم. در واقع، برآیند هفت سال - سوء-  مدیریت آقای روحانی، کلکسیونی از رکورد‌های «تورم (بعضا بیش از صد‌در‌صد در یک سال!)، رکود بی‌سابقه، افزایش ضریب جینی، متوسط رشد اقتصادی منفی، سختی کسب‌وکار، بیکاری، و نقدینگی» است.
نکته بسیار مهم: از نگاه اغلب کارشناسان، علت نود درصد این به‌هم ریختگی‌های اقتصادی فعلی، سوءمدیریت است و نه تحریم یا عدم مذاکره. بلکه نتایج مذاکره پُرخطا هم، در تشدید این وضعیت اثر جدی داشته است.
رکود تحمیلی به بخش‌های مسکن و برخی پیشران‌های مهم، نابسامانی بازار گوشت و گوجه و مرغ و تخم‌مرغ و  روغن و پوشک، و هفته‌ها معطل ماندن یا دپو شدن کالا‌ها در برخی بنادر و گمرکات یا در انبار‌های محتکران، اسناد متواتر بر این ادعاست.آرمان: خوش‌خیالی خسارت است بایدن تحریم‌ها را افزایش می‌دهد
یک روزنامه اصلاح‌طلب با وجود فضاسازی گسترده در استقبال از پیروزی دموکرات‌ها در انتخابات آمریکا طی چند روز گذشته، اذعان کرد: بایدن به دنبال تحریم‌های هوشمند و تحریم‌های جدید علیه ایران خواهد بود.
اعلام پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا اثرات روانشناختی جدیدی بر فضای جامعه حاکم کرد؛ به گونه‌ای که در ابتدای این اعلام شاهد کاهش نرخ ارز دلار بودیم. شعار بازگشت به توافقات بین‌المللی از سوی جو بایدن باعث شده که امیدی در راستای بازتولید برجام پدید آید اگرچه این رخداد به دور از انتظار نیست، اما باید اذعان کرد که شرایط کنونی ایران و منطقه به خصوص موقعیت آمریکا می‌تواند سناریوی متفاوتی را پیش آورد.
روی کار آمدن جو بایدن که ارتباط نزدیکی با کشورهای اروپایی دارد و قول بازگشت سریع به پیمان‌های بین‌المللی را داده است، باعث نزدیکی و شکل‌گیری دوباره جبهه واحد غرب خواهد شد. به سادگی قابل تصور است تحریم‌های موجود با اعمال تحریم‌های جدید توسط دولت همراه شود. اکنون این سناریو قابل تصور است که دولت بایدن با ادعای حقوق بشری، آزادیخواهانه، توسعه و عدم دستیابی ایران به سلاح‌های هسته‌ای شرایط جدیدی را پیش روی ایران قرار خواهد داد. بدون تردید دولت جو بایدن با حفظ شرایط تحریمی موجود و نوعی دیپلماسی هوشمند به دنبال کسب امتیازات جدید خواهد بود. به نظر می‌رسد برای این منظور تحریم‌های اثرگذار جدیدی در راه باشد. براین مبنا بایستی در مدت زمان کوتاهی شاهد دیپلماسی تنش‌زدایی آمریکا با کشورهای غربی بوده و سپس منتظر افزایش فشاربه ایران جهت کشاندن به پای میز مذاکره به منظور استیلای حداکثری بود. آنچه روشن است تحریم‌های جدید ایالات متحده با توجه به سبک دیپلماسی دموکرات‌ها کاملا هوشمندانه بوده و با جلب همکاری حداکثری اعضای دیگر برجام تحریم‌های اثرگذارتری را به مراتب شاهد خواهیم بود. در نهایت اینکه خوش‌بینی به تغییرات در ایالات متحده آمریکا می‌تواند نتایج غیرقابل جبرانی را به کشور
تحمیل کند.دموکرات‌ها درباره برجام کدام نقشه را اجرا می‌کنند؟
دموکرات‌های آمریکا بازی شناخته شده‌ای دارند. آنها احتمالاً به برجام برمی‌گردند، بدون تعلیق تحریم‌ها. این همان کاری است که 5 سال قبل هم کردند.
این ارزیابی را روزنامه وطن امروز منتشر نموده و تأکید کرده است: دموکرات‌ها تاکید دارند «برجام»، نقطه آشکارساز امکان تغییر استراتژی‌ها و ثوابت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. یکی از مهم‌ترین دلایل تاکید دموکرات‌ها بر «احیای ظاهری برجام» همین مسئله است. انتقاد دموکرات‌ها از ترامپ، بابت چرایی «عهدشکنی» یا «عدم بهره‌مندی ایران از منافع برجام» نبود، بلکه آنها معتقد بودند ترامپ با خروج از برجام، «دروازه ورود به حوزه استراتژیک ایران» را تخریب کرد.
دموکرات‌ها «برجام» را یک «ابزار» و نه یک «سند حقوقی» یا «هدف» قلمداد می‌کنند! بر همین اساس، قطعا دولت بایدن پس از حضور در کاخ سفید، تن به تعلیق تحریم‌های ایران (حتی در صورت اعلام بازگشت به برجام) نخواهد داد. بایدن و دموکرات‌ها معتقدند اگر تحریم‌های بانکی، نفتی، اعتباری، بیمه‌ای و... در قبال ایران تعلیق شود، اهرم «فشار هوشمندانه علیه ایران» از بین خواهد رفت.
سؤال اصلی اینجاست: دموکرات‌ها در این باره چه تدابیری را اندیشیده‌اند؟ پاسخ این سؤال مشخص است: «بازگشت به برجام» در عین «عدم تعلیق تحریم‌های ایران»! دموکرات‌ها در مدیریت این بازی ید طولایی دارند! سال 2015 میلادی، زمانی که توافق هسته‌ای میان ایران و اعضای 1+5 مورد تایید کنگره آمریکا قرار گرفت، «جان کری» و «جک لو» وزرای اسبق خارجه و خزانه‌داری آمریکا در بیانیه‌ای به شرکت‌ها و مؤسسات اعتباری و بانکی در سراسر اروپا و جهان اعلام کردند در عین تعلیق تحریم‌های ایران، آنها باید مراقب «ضریب ریسک‌پذیری سرمایه» خود در آینده باشند! آنها تعلیق تحریم‌های ایران را با چاشنی «هشدار» به شرکت‌های بین‌المللی اعلام کردند. در این میان، هزاران شرکت و کمپانی خصوصی در جهان، پیام دموکرات‌ها را به وضوح دریافت کردند! در نهایت، تعداد انگشت‌شماری از بانک‌‌ها (‌آن هم به صورت محدود) با ایران وارد تعامل شدند. نتیجه این بازی هدفمند، عدم حضور شرکت‌های خارجی در ایران بود.
دولت بایدن به شرکت‌ها و کمپانی‌های بین‌المللی هشدار خواهد داد مراقب سرمایه‌های خود در تعامل با ایران باشند! در عین حال، بایدن تاکید خواهد کرد جلوی این شرکت‌ها را جهت سرمایه‌گذاری در کشورمان نخواهد گرفت(!)
شاید برخی افراد ساده‌لوح تصور کنند دموکرات‌ها تا الان صرفا روی پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2020 متمرکز بوده و بتازگی قصد چینش قواعد و تاکتیک‌های بازی خود در قبال کشورمان را دارند! حتی در مواضع برخی دولتمردان ما در قبال پیروزی بایدن در انتخابات 2020، این رویکرد‌اشتباه و خطرناک قابل مشاهده است. فراتر از همه این موارد، دموکرات‌ها با بازگشت اعلامی به برجام، در آینده قدرت پیدا می‌کنند با عنوان «عضو حاضر در توافق هسته‌ای»، تهدید استناد به مکانیسم ماشه علیه ایران و کشاندن پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد را پیدا کنند!
امیدواریم کسانی که به لبخندهای جو بایدن و عشوه‌های کریه دموکرات‌های بدسابقه دل بسته‌اند، هر چه سریع‌تر متوجه شوند دموکرات‌ها حتی از جمهوری‌خواهان نیز خطرناک‌ترند.کارچاق‌کن سیاسی حزب منحله و مفسد بزرگ صندوق فرهنگیان
مدیر صندوق ذخیره فرهنگیان که به اتهام فساد مالی سنگین در حال محاکمه است، از جمله حامیان تحصن تندروها در مجلس ششم بود. شهاب غندالی از جمله افراطیون مدعی اصلاحات است که در دوره موسوم به اصلاحات، در پوشش فعالیت‌های صنفی فرهنگیان، سعی می‌کرد معلمان و فرهنگیان را در خدمت فعالیت‌های ساختارشکنانه حزب مشارکت و دیگر احزاب تندرو به خدمت بگیرد.
به گزارش رجانیوز، تاکنون افراد بسیاری از مدیران عامل و اعضای هیئت مدیره وقت بانک سرمایه، از جمله علی بخشایش، پرویز کاظمی و محمدرضا توسلی اعضای وقت هیئت‌‌مدیره که به 20 سال حبس محکوم شدند، گرفته تا بدهکاران کلان بانکی از جمله حسین هدایتی معروف به عابر بانک، هادی رضوی داماد شریعتمداری وزیر رفاه و احسان دلاویز در این پرونده محاکمه شدند.
در طول چند سال اخیر در عمده جلسات رسیدگی به پرونده متهمان بانک سرمایه، نام غندالی به عنوان نخ ارتباط شکل‌گیری این فساد بزرگ بانکی شنیده می‌شد. از 27 مرداد ماه دادگاه رسیدگی به اتهامات محمد امامی و 32 متهم دیگر آغاز شده است و تاکنون ده جلسه از دادگاه برگزار شده است. حال علاوه بر غندالی نام همسر وی نیز این روزها در پرونده رسیدگی به اتهامات محمد امامی بسیار شنیده می‌شود.  در واقع حضور همسر دوم شهاب‌الدین غندالی، رئیس پیشین صندوق ذخیره فرهنگیان از جمله نکات قابل توجه جلسات اخیر دادگاه محمد امامی بوده است. اما نقش همسر دوم غندالی در این پرونده فساد اقتصادی چیست؟
خانم «ف - ش» در این پرونده متهم است به معاونت در اخلال عمده در نظام اقتصادی کشور از طریق تسهیل در فرآیند دریافت غیرقانونی ضمانت‌نامه‌ها و تسهیلات به نفع شرکت‌های منتسب به محمد امامی و امیررضا فرزان‌راد و پولشویی به شرح مذکور در بند «ب» از اتهامات شهاب‌الدین غندالی از طریق تحصیل اموال و وجوه با علم به منشأ مجرمانه. در واقع شهاب‌الدین غندالی با هدف اختفای منشأ مجرمانه اموال و وجوه دریافتی، نسبت به انتقال آنها به نام همسر دومش و فرزند همسرش اقدام نموده است. از جمله این هدایا، خودروی لکسوس، دو ملک در ساختان بام نیاوران و همچنین ملکی در شمشک و دیزین.
گفتنی است با روی کار آمدن دولت روحانی غندالی از جمله گزینه‌های سکان‌داری وزارت آموزش و پرورش بود که برای این وزارتخانه برنامه هم داده بود. او 23 مهرماه سال 92 از سوی سرپرست وقت وزارت آموزش و پرورش به‌عنوان مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان منصوب شد.
یکی از نکات قابل توجه در سابقه مدیریتی غندالی، استعفای او از معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی آموزش و پرورش در دوره اصلاحات در دفاع از متحصنین مجلس ششم می‌باشد.
حجم فساد در صندوق ذخیره فرهنگیان بالغ بر 11 هزار میلیارد تومان است.مقاومت ایران ترامپ را به هزیمت کشاند
ترامپ با وجود قلدری بسیار و دستاوردهای اقتصادی که به آن افتخار می‌کرد، از جایی ضربه خورد که به مخیّله کسی نمی‌رسید.
عبداله گنجی در یادداشت روزنامه جوان، از منظر اعتقادی به شکست ترامپ پرداخته و می‌نویسد: ترامپ بیکاری در آمریکا را در ۴۰ سال گذشته به کمترین رقم رساند. با قرارداد ۴۰۰ میلیارد دلاری با سعودی‌ها رونق کسب‌و‌کار را به راه انداخت. ترامپ قله دستاورد‌های خود را رفع بیکاری می‌دانست و مرتب از واژه
The First America (اول) برای آمریکا در همه زمینه‌ها استفاده می‌کرد. ناسیونالیسم آمریکا را تولید و بازتاب می‌داد و از قضا بزرگ‌ترین خدمت را به صهیونیست‌ها با ضمیمه کردن بلندی‌های جولان به اسرائیل و انتقال پایتخت به بیت‌المقدس
انجام داد.
نویسنده می‌افزاید: ترامپ از جایی خورد که به مخیله هیچ‌کس نمی‌رسید.
۴۵ روز بعد از شهادت حاج ‌قاسم خداوند متعال ناگهان علل و اسبابی را فراهم کرد که قله‌های دستاورد‌های ترامپ را یکی پس از دیگری منهدم کرد. کرونا گرچه جهانی است، اما امثال کشور ما، چون در تحریم بود تکانه‌های حداکثری نخورد، اما The First America ناگهان به اول شدن در مرگ‌و‌میر و بیماری، رشد بیکاری، درگیری‌های نژادی، سرگردانی کشتی‌های نفت در سواحل، رفتن قیمت نفت به زیر منفی و ناتوانی دولت در کنترل بیماری و مواجهه سطحی رئیس‌جمهور با مسئله (مثل خوردن وایتکس) باعث شد که همه نقاط قوتی که ترامپ روی آن مانور می‌داد خاکستر شود و نه اقتصاد دیگر سر جای خودش بود و نه سلامت مردم.
شاید هیچ عاملی مانند پیدایش ناگهانی کرونا و پیامد‌های آن به وی ضربه نزد و این هم دست غیبی است که هیچ‌کس گمان نمی‌کرد آمریکای اول در همه‌چیز را به آمریکای اول در هیچ‌چیز تبدیل کند. ترامپ این‌قدر بی‌دستاورد شده بود که می‌گفت ایرانی‌ها منتظرند من رأی بیاورم و بیایند مذاکره کنند و...، اما آنچه را نباید در تحلیل اعتقادی دور از ذهن داشته باشیم، مقاومت ملت ایران بود. اگر ترامپ بعد از ۴۲ سال توانسته بود این مقاومت را بشکند حتماً بزرگ‌ترین برگ برنده را در انتخابات داشت، اما مقاومت و همراهی ملت با مسئولان کشور این دستاورد را به خواب تعبیرناشدنی تعبیر کرد.