تعریفی مشترک از منافع ‌ملی نیست!

چرا جريان‌هاي سياسي واقعيت جامعه امروز ايران را نمي‌پذيرند؟ برخي کشمکش‌ و دعواهاي سياسي نه به دليل منافع ملي بلکه به سبب منافع جرياني و باندي اتفاق مي‌افتد و اکثريت ملت به واسطه فناوري و تکنولوژي، پيدا و پنهان چنين دعواها و کشمکش‌هايي را متوجه شده‌اند. متاسفانه در فضاي ذهني برخي جريان‌هاي سياسي عبارت «هر که با من همدم است او آدم است» بلاي جان مملکت شده و در اين بين ملت در يک رهاشدگي قابل رويت قرار گرفته است. نام بردن از ملت مثل نمکي شده که روي غذا ريخته تا آنچه را مي‌خورند خوشمزه‌تر باشد. بايد پذيرفت برخي کشمکش‌هاي مجلس و دولت به‌خاطر مردم نيست. انتخابات رياست‌جمهوري 1400 مانند پتکي شده که سندان آن ملت است! قوه عاقله حاکم بر جوامع اجازه نمي‌دهند جريان‌هاي سياسي منافع ملي را به بازي بگيرند چراکه رفاهيات ملت با هر نوع گرايش و سليقه‌اي، منافع ملي به حساب مي‌‌آيد. بايد پذيرفت اگر بشر نباشد هيچ مکتب و نظريه‌اي معني و مفهوم نخواهد داشت. وقتي حکمرانان جوامع نتوانند براي مردم‌شان رفاه به ارمغان بياورند هر چقدر هم که بر طبل ادبيات آسماني بکوبند آن صداها براي ملت‌شان جذابيت ندارد. هرگونه شعاري تابعي از انسان و مهم‌تر اينکه اصالت با انسان است. اينکه مجلس انقلابي يازدهم به بهانه ناديده گرفتن شعارها، اقدام و عمل داشته باشد، بايد به آنان تفهيم کرد بين ناديده گرفتن رفاهيات ملت و ناديده گرفتن شعارها، ملت و رفاهيات‌شان اهميت دارد. سال‌هاست انواع و اقسام شعارها سر داده شده و سود و زيان شعارها به‌عنوان واقعيت، در برابر ديدگان ملت قرار دارد؛ به عنوان مثال، در هشت سال جنگ تحميلي، اگر قرار بر حمله‌اي بود با رعايت آداب جنگي که حفاظت گفتار نيز يکي از آن آداب بود حمله‌اي صورت مي‌گرفت، فکر نمي‌کنم شيپورچي‌ها حمله و زمان آن را قبل از وقوع جار مي‌زدند! اصل تک و پاتک و اصل مقابله‌به‌مثل قابل تامل است. هرگونه هاي، هوي به همراه دارد؛ بنابراين نتيجه هشت سال جنگ تحميلي مگر چيزي جزء صلح شد؟! از دلِ هرگونه جنگي صلح توليد مي‌شود، وقتي صحبت از منافع ملي مي‌شود يعني اينکه همه جريان‌هاي سياسي در ذيل آن قرار مي‌گيرند و موظف به شناخت و درک منافع ملي هستند. هيچ کشوري در نظام بين‌الملل وجود ندارد که منافع ملي‌اش را ناديده بگيرد. پذيرش قطعنامه 598 نيز در راستاي درک و تامين منافع ملي بود. شايد جريان‌هاي سياسي کشور تعريف مشترکي از منافع ملي ندارند که چنين کشمکش‌هايي را ملت مشاهده مي‌کند. اختلافات موجود دولت و مجلس نشان مي‌دهد معني و مفهوم مشترکي از منافع ملي وجود ندارد که اگر وجود داشت چنين دعواها و کشمکش‌هايي ايجاد نمي‌شد! بيکاري، فقر، گراني، عدم تعادل اقتصادي، مشکلات معيشتي، بي‌عدالتي و نااميدي جوانان جزء منافع ملي به حساب مي‌آيد؛ بنابراين نمي‌توان با وجود عدم رفاهيات جامعه، داعيه تامين منافع ملي را داشت! قوه عاقله کشور بايد معني و مفهوم مشترکي از منافع ملي را به مجلس، دولت و ديگر نهادها ارائه بدهد و به آنان تفهيم کند کسب، حفظ و توسعه قدرت جريان‌هاي مختلف سياسي، منافع ملي نيست. اگر جريان‌هاي سياسي براي کسب قدرت از منافع ملي هزينه کنند، دود آن ابتدا به چشم خودشان خواهد رفت.