همه مصائب اصلاح‌طلبان

 
 
 
 


در موقعيت فعلي با توجه به تجربه انتخابات مجلس که حداقل مشارکت را در تاريخ انتخابات رقم زد، تبليغ و فراخوان براي مشارکت مردمي که از نظر اقتصادي، سياسي و اجتماعي دچار يک بحران و آشفتگي ذهني شده‌اند، سخت به نظر مي‌رسد. در اين ميان شايد اصلاح‌طلبان به نوعي تلاش کنند تا بتوانند کاستي‌هاي اين دو دوره را جبران کنند ولي اگر گردونه رياست‌جمهوري را ادواري تصور کنيم، بعد از هشت سال که اصلاح‌طلبان فرصت‌سوزي کردند و شانس خود را از دست دادند، شايد اين‌بار پاستور در اختيار اصولگرايان باشد. اصلاح‌طلبان که در اين بين متضرر شدند، به نظر دوران بسيار سختي در پيش رو دارند چون نياز دارند مردم را از طرفي پاي صندوق‌هاي راي بياورند، درحالي‌که مردم ناکارآمدي‌ها را از چشم آنها مي‌بينند و آنها هم پاسخي ندارند و از طرف ديگر برخي در حاکميت علاقه‌مند به حضور اصلاح‌طلبان نيستند. اما واقعيت اين است که عدم حضور مردم در انتخابات معنادار است و مشروعيت را زير سوال مي‌برد و فاصله بين مردم و دولت فرصت را براي مخالفان فراهم مي‌کند و وقتي حمايت لازم انجام نشود، زنگ خطري است که هم شامل اصلاح‌طلبان و هم اصولگرايان مي‌شود. از طرف ديگر برخي اصولگرايان و تندروها براي راي مردم ارزش چنداني قائل نيستند ضمن اينکه ورود نظاميان به عرصه انتخابات رياست‌جمهوري به مثابه يک اعلام خطر است و با توجه به اينکه رئيس قوه مقننه نظامي است، اگر رئيس قوه مجريه هم نظامي باشد ذهنيت مردم هم تغيير مي‌کند.