وجدان کیلویی چند؟

 
 
 
 


يکي از کلماتي که از دوران کودکي تا به امروز زياد شنيديم، مي‌شنويم و خواهيم شنيد، کلمه «وجدان» است که با شنيدنش، حس خوبي پيدا مي‌کنيم. منتها اينکه قبل از وجدان، «با» باشد يا «بي» خيلي فرق مي‌کند. آنجايي که قبل از وجدان «با» باشد و فردي که روبه‌روي ماست، در جامعه را با عنوان باوجدان بشناسيم، حس خوبي داريم چون به او اعتماد داريم و قابل اطمينان است. چون مي‌دانيم که اين آدم خلاف نمي‌کند، حقوق خود و ديگران را رعايت مي‌کند، تبعيض قائل نمي‌شود، وظيفه‌اش را درست انجام مي‌دهد، آدم سالمي است، اهل رشوه و اختلاس و موضوعات از اين قبيل نيست، کم‌فروشي نمي‌کند، قدرتش را غنيمت نمي‌داند تا زراندوزي کند بلکه همه اينها را فرصتي براي خدمت کردن به مردم مي‌داند. درمجموع صداقت دارد و مي‌تواند مورد وثوق خيلي‌ها باشد. اما همين که کلمه «بي» جلوي وجدان مي‌آيد و با يک بي‌وجدان طرف هستيم، حس بدي داريم چون مي‌دانيم اين آدم بويي از انسانيت نبرده، قابل اعتماد نيست، براي اينکه به خواسته‌هايش برسد دست به هر کاري مي‌زند حتي اگر تبعيض قائل شود، ظلم بکند، حق ديگري را بخورد و اينکه نتيجه کارش چه آسيب يا ضرري به ديگران مي‌رساند، برايش مهم نيست. و معمولا در جامعه‌اي که آدم بي‌وجدان زياد باشد، اختلاس و ارتشا و تعرض به حقوق ديگران زياد خواهد بود و ترسي در مردم براي توجه و رعايت حقوقشان چنانچه احساس کنند با بي‌وجدان‌ها بيشتر از باوجدان‌ها در جامعه سروکار دارند، به‌وجود مي‌آيد. پنجشنبه مجبور بودم براي کاري خارج از تهران بروم و براي اينکه مراعات کنم، مجوزي براي سفر با خودروي شخصي نگرفتم و از خودروهاي عمومي شرکتي که تقريبا 35 سال است در چنين مواقعي سفر انجام مي‌دهم، استفاده کردم.
ادامه صفحه 2