چالش‌ها و فرصت‌های برجامی

قبل از بيانات ديروز مقام رهبري و تاکيد ايشان بر اين نکته که «اين ايران است که بايد شرط بگذارد و... راستي‌آزمايي کند...»، رئيس‌جمهور و وزير خارجه نيز سخنان مشابهي بيان کرده بودند که همه گفته‌هاي مقامات ايراني به لحاظ حقوقي معتبر است. يعني طرفي که نقض تعهد کرده بايد به اجراي تعهدات خود برگردد و بدين معناست که آمريکا بايد در لغو تحريم‌هايي که بعد از برجام فعال کرده، پيشقدم شود ولي روابط بين‌الملل براساس منطق حقوقي نمي‌چرخد، بلکه بر پايه موازنه قدرت مي‌چرخد و اين عنصر قدرت است که حتي بر مناسبات و الزامات حقوقي حکومت مي‌کند. حقوق به نوعي دنباله‌رو قدرت کشورها و يکي از ابزارهايي است که در تنظيم مناسبات نقش دارد و نقشش هم در حد قدرت نيست. اکنون به لحاظ منطقي حق داريم که بگوييم آمريکا بايد تعهدات خود را انجام دهد ولي نمي‌دهد! سوال اين است که چه اتفاقي مي‌افتد؟ يا ايران بايد وضعيت فعلي يعني ادامه تحريم‌ها را تحمل کند يا به‌هرحال راهي پيدا کند که تحريم‌ها برداشته شود و آمريکا شرط آن را با اجراي تعهدات برجامي توسط ايران مي‌داند که اينجا درحقيقت نوعي زورآزمايي مطرح است و اين نيست که حق کدام طرف است و اصلا براساس اينکه حق کدام طرف است، مناسبات تنظيم نمي‌شود. تازه حق قابل تفسير است و در چارچوب سازوکارهاي بين‌المللي است که اين تفسير صورت مي‌گيرد که به نوعي تحت تاثير عنصر قدرت است. اکنون در رابطه با سرنوشت برجام بايد گفت که احتمالا آمريکايي‌ها گشايش‌هاي کوچکي انجام دهند براي اينکه نشان دهند اراده بازگشت به برجام را دارند ولي به نقطه‌اي که دوباره تحريم‌ها را برقرار کردند، برنمي‌گردند...
ادامه صفحه 2