خطر بن‌بست برجامی!

آقاي ترامپ با خصوصيات رفتاري نابهنجار در پرونده هسته‌اي ايران بازي باخت - باخت را به اجرا گذاشت و حقيقتا هر دوسوي برجام ضرر کردند؛ از اين‌سو مردم ايران فشار اقتصادي بسيار زيادي را متحمل شدند و خسارت‌هاي زيادي به اقتصاد کشور وارد شد و از آن‌سو غرب در ايجاد محدوديت‌هاي هسته‌اي براي تهران با شکست روبه‌رو شد و ايران هم‌اکنون بيش از هر زمان ديگري توانايي‌هاي اتمي خود را توسعه داده است، چنانچه رئيس‌جمهور فرانسه اعلام کرده است که براي متوقف کردن ايران وقت بسيار کمي وجود دارد. با قدرت گرفتن آقاي بايدن درآمريکا اميدهاي برجامي افزايش يافت و انتظار معقولي به‌وجود آمد که واشنگتن از خطاي بزرگ سلف خويش بازگردد و رسم تعهد به توافق‌هاي جهاني را محترم بشمارد و صلح جهاني را با يکجانبه‌گرايي از خطر محتوم برهاند. اما ظاهرا اين وسوسه در آمريکا و غرب به‌وجود آمده است که تلاش کنند از فشار حداکثري دولت نامتعارف پيشين آمريکا ميوه‌هايي برچينند و بدون گرفتن امتيازي از ايران آن را از دست ندهند. اين بازي البته بسيار خطرناک است و ممکن است يک بن‌بست بازناشدني به‌وجود آورد و بدتر از آن حوادث خواسته يا ناخواسته‌اي پيش آيد و همه چيز را برهم زند و همه را در مقابل عمل انجام‌شده قرار دهد. اينکه دولت جديد آمريکا به‌جاي لغو تحريم‌ها درصدد ارائه برخي از مشوق‌ها به ايران است براي آغاز خوب و گره‌گشاست ولي تطويل و اکتفا به آن قطعا نتيجه‌بخش نخواهد بود و فرصت‌هاي موجود را از بين خواهد برد. رندي غربيان براي کمرنگ کردن خروج آمريکا از برجام و تشديد تحريم‌ها عليه مردم ايران از نگاه هيچ ناظري پنهان نمي‌ماند و مهم‌تر از آن قضاوت منفي ايرانيان را به‌دنبال خواهد داشت‌؛ چيزي که گويا در مناسبات بين دولت‌ها محلي از اعراب ندارد و براي آن جايگاهي درنظر گرفته نمي‌شود. اما اين خطايي بزرگ‌تر از خطاي دولت ترامپ خواهد بود و ممکن است در اين سوي معادله يعني در طرف ايراني خيلي از امور را تغيير دهد و ادامه کار را بسيار مشکل کند. مردم ايران از برجام بسيار خشنود شدند و اميدهايشان براي شرکت در مناسبات صلح‌طلبانه جهاني افزايش يافت. با عهدشکني واشنگتن مهم‌تر از ناظران بين‌المللي و حتي متحدان آمريکا اين مردم ايران بودند که به قضاوتي تند رسيدند و احساس ستمي آشکار و غيرانساني کردند ولي اغلب سياستمداران مسئول و غيرمسئول در جهان آن را به پديده غيرمتعارف ترامپ نسبت دادند و صبر ايرانيان را خواستند و ستودند. اما حالا که آن مستبد خودخواه‌ از صحنه سياست رانده شده است چگونه مي‌شود تعلل دولت آمريکا در پيوستن به برجام را توجيه کرد؟ اصرار غربيان در اين تعلل ناموجه يا اتخاذ و استمرار خصومت قبلي مسلما در قضاوت شهروندان منتظر ايراني تاثير خواهد گذاشت وچه بسا همه را به اين نتيجه برساند که راه گفت‌وگو با غرب تنها از طريق بسط فعاليت‌هاي هسته‌اي باز خواهد بود! به عبارت ديگر عقلا غربي بايد براي به سررسيدن انتظار معقول و معروف ايرانيان حساب ويژه باز کنند و خوف داشته باشند که در ايران همه به اين نتيجه برسند که اراده‌اي براي لغو تحريم‌ها وجود ندارد و موضع افراطيون در اين زمينه تقويت شود. به‌هرحال نمودار شدن وساوس غربي در طولاني کردن احياي برجام پيام مثبتي به همراه ندارد و يک خطاي استراتژيک است که تنها با يک اراده مستحکم و بينش جامع امکان برون‌رفت از آن وجود دارد. آقاي اوباما هم براي امضاي برجام با مشکلات و موانع متعدد داخلي و خارجي روبه‌رو بود ولي براي استمرار راهي که در پيش گرفته بود از خود اراده نشان داد. اکنون اراده آقاي بايدن براي کاهش تنش‌ها و حرکت به‌سوي صلح جهاني در آزموني بزرگ قرار گرفته است و در آينده نزديک روشن خواهد شد که وي توان تحول در سياست‌هاي يکجانبه آمريکا را دارد يا خير؟ اگر اين اراده ضعيف باشد يا وجود نداشته باشد همه اميدها و فرصت‌هاي زنده‌شده پس ترامپ از بين خواهد رفت و دور جديدي از تشنج‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي آغاز خواهد شد که سربرآوردن داعش‌ها و هر رويداد غيرمترقبه ديگر تنها يکي از پيامدهاي ملتهب شدن اوضاع در خاورميانه خواهد بود. همانگونه که وزيرخارجه ايران هم گفته است زمان بي‌انتهايي براي احياي برجام وجود ندارد .