از «تله خرس» تا «تله عقاب»

محمد وفاپور‪-‬ چهار دهه پیش برژینسکی مشاور امنیت ملی دولت دموکرات کارتر برای کشیدن پای شوروی آن روزگار به افغانستان - علی رغم میل باطنی مسکو - می‌پنداشت که در یک جنگ کوتاه مدت به ساماندهی اوضاع افغانستان خواهد پرداخت و خیلی راحت مجاهدین افغان را سرکوب خواهد کرد
غافل از اینکه ۱۵ گروه عمده مجاهدین (هشت گروه عمدتا شیعه مورد حمایت ایران و هفت گروه عمدتا سنی مورد حمایت آمریکا و پاکستان که طالبان از دل همین‌ها بیرون آمد) سراسر خاک افغانستان را در بر گرفته بودند. شوروی وارد یک نبرد فرسایشی شد که نه تنها سپاه چهلم خود را فرسوده کرد که اقتصاد بیمار و اعتبار سیاسی‌اش هم از میان رفت و دقیقا همان استراتژی برژینسکی به ثمر نشست و خرس روس در تله افغانستان گرفتار شد و دست آخر امپراتوری شوروی در قرن بیستم به سرنوشت امپراتوری بریتانیا در قرن نوزدهم دچار شد و در کوه‌های هندوکش شکست خورد.
بیست سال پیش آمریکایی‌ها به بهانه یازده سپتامبر همان اشتباه راهبردی رقیب جنگ سرد خود را تکرار کردند و در همان دامی که برای شوروی چیده بودند گرفتار شدند و این بار تله‌ی خرس، عقاب آمریکایی را در دام خود گرفتار کرد، هرچند شکست شوروی صدچندان آبرومندانه‌تر از شکست آمریکا بود زیرا دولت دست نشانده‌ی مسکو در کابل که همان جمهوری دموکراتیک افغانستان به ریاست دکتر محمد نجیب الله واپسین رئیس جمهور چپ گرای افغانستان بود که سه سال پس از خروج روس‌ها و یک سال پس از فروپاشی شوروی دولتش ساقط شد نه مانند دولت دست نشانده واشنگتن در کابل که پیش چشم آمریکایی‌ها عملا سقوط کرد. همانگونه که رویدادهای آن روز افغانستان نظم دو قطبی را به تک قطبی بدل کرد، شکست آمریکا نیز روندگذار از نظم تک - چند قطبی امروز را به نظم چند قطبی تسریع خواهد کرد. امروز نیز آمریکا همان دام و تله‌ای را که خود و رقیبش در آن گرفتار شده‌اند برای ایران چیده‌اند اما شیر در دامی که روباه و خرس و عقاب گرفتار شده‌اند وارد نخواهد شد.