علی مندنی‌پور تلقی انصار حزب‌الله از آتش به اختیار

اینکه شورای هماهنگی حزب‌الّله در مورد ورود زنان به استادیوم ورزشی، غرّش توپخانه پر قدرتش را چنانچه انتظار می‌رفت، آغاز کرد تا به قول خویش به گونه‌ای «آتش به اختیار» عمل کند و اینکه رئیس کنونی این شورا با انتشارِ بیانیه‌ای اعلام کرده‌اند: دانشجویان حزب اللّه دانشگاه تهران به همان سبک وسیاقِ اوّل انقلاب شکل گرفته است تا به قول ایشان «امر آتش امام خامنه‌ای را به سان بند میم وصیّت‌نامه به اجرا در آورند.» در این برهه خّاص زمانی، نه عملی است و نه با این شکل و شمایل و در این قدّ و قوّاره به صلاح و مصلحت کشور.
از دریچه منطق، به‌کارگیری قدرت این آتش با این روش و دراین چارچوب، نه در ظرف زمانی و نه در ظرف مکانیِ حال حاضر نگنجیده و نمی‌گنجد. چه از منظر قانون، چنین حرکتی نه با «نظم عمومی» هم‌خوانی داشته و نه با منطق و واقعیّت موجود سنخیّت دارد، بلکه «اخلال در نظم مبتنی بر قانون» است و به نوعی جزیره‌ای عمل کردن در قالبی آسیب‌زا، و بی‌اعتناییِ آشکار به حقوق انسانی نیمه جامعه، یعنی زنان و از همه مهم‌تر فراهم آوردن خوراک تبلیغاتی برای بیگانگان.
به باور اهل نظر، عنان اختیار در پیاده کردن «آتش به اختیار» آن‌گونه که این دوستان تازه نفس و پا در رکاب می‌پندارند و از کلامِ مقام رهبری تفسیر و تعبیر می‌نمایند، بسی با برداشت حضرت ایشان متفاوت است. چه، با شناختی که از شخصیّت و سیره عملی و رفتاری‌شان در گذر چهار دهه گذشته، در جامعه و جایگاه‌های گوناگون وجود دارد، بارها بر نظم و قانون پای فشرده و در هر بزنگاهی شهروندان را به رعایت این اصل کلیدی و سازنده توصیه کرده است. درست همان بینش و روشی که رهبر کبیر انقلاب در دفاعِ از قانون و قانون‌مداری از خود نشان می‌دادند. اکنون پرسش بنیادی این است؛ با این وصف چگونه می‌توان با تفسیری مضیّق، کلامِ رهبری را آن‌گونه که این جماعت در راستایِ رای و خواسته خویش توجیه و تفسیر می‌کنند، توجیه و تفسیر کرد وتکلیف اهل درد و درک و دوستداران قانون با این نوع نگرش چیست؟