روزنامه همدلی
1396/03/29
شریعتی و جسارت شکستن تابوها
محمدرضا نیکنژاد- هنگامی که برادر بزرگم جملههای زیبای کتابهایش را نقالگونه و با اتکا به حافظه خوبش میخواند، خُشکم میزد. به عنوان بچهای ده- دوازده ساله بخشی از گزیدهگوییهای برادرم را درک نمیکردم اما واژههای معجزهگری که بر زبان میآورد مسحورم میکرد! روزی از میان کتابهای برادرم «یک جلوش بینهایت صفرها» را دیدم و خواندم. روزی دیگر «حسن و محبوبه» را، روزی دیگر«پدر، مادر ما متهمیم» و ... دیگر نمیتوانستم جلوی خودم را بگیرم. کتابهایش را در دست میگرفتم و ورق میزدم، حتی اگر درونمایههایشان را در نمییافتم. شبی بارانی برادرم پس از ساعتها دلنگرانی خانواده، با پیراهن خونین و لبی پاره و دندانی شکسته به خانه آمد. از آن پس کتابهایش هم در خانه کوچکمان و هم در شهر کوچکمان کمیاب شد؛ اما شور آتشین درونیام برای خواندن کتابهایش آرام نگرفت. آهستهآهسته اوضاع روبهراهتر شد. برادرم کتابها و نوارهای سخنرانیهایش را از پستوی خانه، بیرون کشید و من نیز بدون هراس از نام بردنش، کتابهایش را و جملههای شعر گونهاش را و واژههای حماسیاش را برای خودم نقالی میکردم. سالها، روزهای عاشورا را با کتاب و شنیدن سخنرانیهای «حسین وارث آدم» و پس از شهادت با چشمان اشکبار به شب میرساندم و روزهای 21رمضان را با «علی حقیقتی بر گونه اساطیر» و «ناکثین و قاسطین و مارقین» و به سحر گره میزدم و با «نماز، تسلیم انسان عصیانگر» نماز میخواندم و سالها از «تاریخ و شناخت ادیان» لذت میبردم و با «نیایش»اش نفس میکشیدم و با«گفتوگوهای تنهایی»اش، تنهاییام را پر میکردم و با «میعاد با ابراهیم» در خانه نشسته و به حج میرفتم و... به هر روی نوجوانی و جوانی و دانشجوییام با او سپری شد و شگفتا که در آتشکده درونم آتشاش هماره و ماندگار بود. آن زمان دیگر کسی نگران خواندن کتابهایش نبود و خریدن مجموعه آثارش با آن جلدهای مشکی دلنشیناش، شده بود بزرگترین آرزویم. دانشجو بودم که نوگرایی دینی پوستاندازی کرد. او و اندیشههایش بیش از هر زمانی به جرم پرچمداری ایدئولوژی! آشکارا آماج حملهها قرار گرفت؛ اما میدانستم که او دیوار کوتاهی برای اندیشه پنهانتری است که توان و جسارت گفتنش نبود! معلم شدم و پدر. در کلاس و خانه از او میگفتم و از اندیشههایش و از سِحر واژههایش و... اما شگفتا که باز هم درون خودم بیش از دیگران از آتش اندیشه و کلامش داغ میشدم. روزگار گذشت و گرچه من هم از برخی از اندیشههایش گذشتم، اما هنوز هبوط در کویرش پس از نزدیک سه دهه، گاهگداری جان و روانم را نوازش میدهد و هنوز هم از او میآموزم و هموست که در سه دهه، اندیشهام را صیقل میدهد و هموست که بر خلاف گفتههای منتقدانش دگمم نکرد و آغوشم را به سوی تازهها گشود و یادم داد که یاد بگیرم و تغییر کنم و از اندیشهام دفاع کنم و نقد شوم و نقد کنم و پاسخ گویم و پاسخ بشنوم و.... آری این چنین بود برادر! گرچه در آپارتمانهای چند دهمتری که هر سال نگرانی از جابهجایی جانفرساست، نمیتوانم مجموعه آثار دوست داشتنیاش را در کتابخانهام نگه دارم، اما کویرش را در کنار چند کتاب دیگرش از خود دور کردن نتوانم! شریعتی همواره برایم ابرمرد و شگفت انسانی بوده است. کسی که جسارت شکستن تابوها و گذر از سنتها و شجاعت اندیشیدن و حتی عشقبازی با خواندن و نوشتن را به من آموخت و نشانم داد که دوست داشتن از عشق برتر است و... امروز چهارمین دهه درگذشتش هست و من هم در دهه چهارم زندگی، من زندهام و اندیشههای او نیز همچنان زنده! آری زنده به این معنی که هنوز و پس از دههها نامش بر زبانهاست و نقد میشود و دفاع میشود و گزیدهگوییهایش بر دیوار آویخته میشود و اثرگذار است. بیگمان شریعتی برای آموختن و اثرگذاری انسانی تمام نشدنیست، ابرمردی بر گونه اندیشگی ایران و ایرانی. روانش شاد و یادش گرامی.
سایر اخبار این روزنامه
بهخاطره ماندگار شاعر نوپرداز معاصر؛ نصرت رحمانی یک جنگجو که نجنگید،اما شکست خورد
احمد مازنی در گفتوگو با همدلی: در رای به کابینه جدید سختگیری میکنیم
آغاز انتقادات پساانتخاباتی با سخنان سلیمی نمین قالیباف باید میماند، نه رئیسی!
پیام حسن روحانی به شیخ تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی ابلاغ شد تجدید دوستی ایران با قطر
در ادامه واکنشها به عدم حضور زنان در ورزشگاه، یک نماینده مجلس اعلام کرد؛ ورود زنان به ورزشگاهها نه منع قانونی دارد نه شرعی
۵ تروریست دیگر به هلاکت رسیدند انهدام کامل تیم تروریستی در شرق کشور
واکنش چهرهها و رسانهها به انتشار اسنادی که به نقش آیتالله کاشانی در حمایت از کودتا اشاره میکند
علی مندنیپور تلقی انصار حزبالله از آتش به اختیار
شریعتی و جسارت شکستن تابوها
۵ تروریست دیگر به هلاکت رسیدند انهدام کامل تیم تروریستی در شرق کشور
وظیفه سیاستورزان چیست؟