وظیفه سیاست‌ورزان چیست؟

کورش الماسی‪-‬ شهروندان بسیاری در اقصی نقاط ایران‌زمین برای تهیه غذا، لباس، مسکن، بهداشت، آموزش و...دچار دغدغه‌های باور نکردنی برای مرکزنشینان هستند. بنابراین، یگانه دغدغه سیاست‌ورزان با هر گرایش یا پیشینه‌ای صرفاً باید حل و فصل مشکلات ملموس و روزمره شهروندان باشد.وظیفه اولیه مدیریت کشور تهیه و تامین غذا، لباس، مسکن، آموزش، بهداشت و... است. بعد از تامین این گونه نیازهای حیاتی شهروندان، سیاست‌ورزان رسمی و غیر رسمی با هر گرایشی مجاز(اخلاقاً و منطقاً) هستند منابع و امکانات مالی و انسانی کشور را صرف تاثیرگذاری و هدایت باورها، اندیشه‌ها و اعتقادات شهروندان کنند.به گواه اظهارات و عملکرد برخی‌ها به‌نظر می‌رسد که درک کاربردی ضعیفی از امنیت ملی میان سیاست‌ورزان رسمی و غیر رسمی و متنفذین در سطح مدیریت کلان وجود دارد. بنیاد امنیت ملی، رفاه و آرامش شهروندان است. رفاه و آرامش در عدم دغدغه شهروندان در تامین و تهیه نیازهای ابتدایی و روزمره مثل غذا، لباس، مسکن، آموزش، بهداشت و... نمود می‌یابد. بیان واژه‌های غذا، لباس، مسکن، بهداشت و آموزش شاید به‌نظر بسیاری پیش پا افتاد بیاید، اما ایران فقط تهران، آن هم بخشی از تهران، نیست. برای درک و دیدن شراط زیست و معیشتی باور نکردنی بخش قابل توجهی از شهروندان ایران زمین، سیاست‌ورزان و سیاست‌بازان(به ویژه مخالفان دولت) لازم نیست به مناطق دور دست در سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد، کردستان، آذربایجان، خوزستان و.... بروند. سیاست‌ورزان و سیاست‌بازان برای دریافت درکی عینی از شرایط زیست شهروندان می‌توانند به مناطقی در تهران به عنوان مثلا، خاک سفید، دروازه غار، میدان شوش، انابک، پارک بیسیم، فلاح و.... بروند تا شاید درکی عینی از موضوع وظیفه و فلسفه وجودی خود، پیدا کنند.به عنوان مثال صدا و سیما به عنوان یکی ار اصلی‌ترین پل‌های ارتباطی شهروندان با حاکمیت، چقدر درد و رنج شهروندان ایران زمین را از طریق برنامه‌های گوناگون در معرض دیدگان مسئولین و سیاست‌ورزان قرار داده است. یا به عبارتی چند درصد برنامه صدا و سیما به انعکاس مشکلات و دشواری‌های روزمره و ملموس شهروندان ایران زمین اختصاص داده می‌شود. پر بیراه نیست اگر گفته شود رسانه‌های فارسی زبان مستقر در کشورهای دیگر و بعضاً بدخواه نظام وظیفه انعکاس دشواری‌های شهروندان در اقصا نقاط ایران را بر عهده گرفته‌اند. چرا؟ یک از اصلی‌ترین وظایف صدا و سیما واسطه‌گری میان حاکمیت و شهروندان است. واسطه‌گری به معنی منعکس کردن نیازها، تمایلات، دغدغه‌ها و دشواری‌های شهروندان به حاکمیت از یک سو، و منعکس کردن اقدامات، طرح‌ها و برنامه‌های حاکمیت از سوی دیگر به شهروندان است.معنویات از هر نوعی انعکاس ذهنی امور مادی هستند. ریشه همه معنویات امور عینی، ملموس و درک‌پذیر است. امور معنوی بدون ارتباط با ریشه‌های مادی آن خنثی یا مضر و مخرب خواهند بود. متاسفانه بخشی از توان، امکانات و منابع کشور صرف پرداختن به اموری است که هیچ تغییر ملموس، عینی و عملی در بهبود دشواری‌های شهروندان ندارد، می‌شود. سیاست‌ورزان به شهروندان (بنا بر تعاریف معاصر از حکومت‌های موفق) خدمت نمی‌کنند بلکه موظف به حل و فصل مشکلات گوناگون شهروندان هستند. سیاست‌ورزان در هر جایگاهی باید مطیع اوامر صاحبان اصلی قدرت که همانا شهروندان هستند، باشند.یگانه وظیف مدیریت کشور در قبال شهروندان تحقق و برآورده کردن نیازهای واقعی، ملموس و روزمره است. شهروندان خود توانایی مدیریت امور معنوی و ذهنی را دارند. افرادی که امور معنوی را از ریشه‌های مادی آن تفکیک می‌کنند، درک کاربردی از امور معنوی ندارند.غذا، لباس، مسکن، بهداشت، آموزش و... مقدم بر امور ذهنی از هر نوع است. در این بیان هیچ ارزش‌گذاری وجود ندارد بلکه تاکید بر این واقعیت است که امور مادی مذکور پیش نیاز انواع فعالیت‌های ذهنی است. افرادی که عقیده‌ای بر خلاف ادعای فوق دارند، جایگاه، امکانات و دارایی خود را ببخشند و به منظور پرداختن به باورها و اعتقادات خود به سیستان و بلوچستان، آذربایجان، کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان و....بروند. چرا که بنا بر آموزه‌های دینی مهم‌ترین شرط و پیش‌نیاز اعتقادات و باورهای حقیقی و پایدار پرهیز از امور مادی و دنیوی و پرداختن به امور معنوی است. یکی از آموزه‌های اساسی همه ادیان یکی بودن حرف و عمل است. بنا براین، بنا به گفته برخی بزرگواران، اگر مهم‌ترین هدف، فعالیت یا ارزش، پرداختن به امور معنوی است، منطقی است بزرگواران مدرس و مروج اخلاق خود پیشگام شوند و از عالم مادیات پرهیز کنند و صرفاً به امور معنوی و ذهنی، در مناطق محروم و در کنار هموطنانی که اجباراً از عالم ماده پرهیز می‌کنند، بپردازند. با وجود شرایط معیشتی بسیار دشوار بخش قابل توجهی از شهروندان در اقصا نقاط کشور اولویت دادن به امور معنوی و هزینه کردن منابع مالی ملی در اموری که دشواری‌های شهروندان را کاهش ندهد مغایر آموزه‌های اخلاقی، دینی، منطقی و ملی است.