آخرین نبرد

«ما از شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم، لکن از شرّ تربیت‌یافتگان «غرب» و شرق به این زودی‌ها نجات نخواهیم یافت. اینان برپادارندگان سلطه ابرقدرت‌ها هستند و سرسپردگانی می‌باشند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمی‌شوند و هم‌اکنون با تمام ورشکستگی‌ها، دست از توطئه علیه جمهوری اسلامی و شکستن این سدّ عظیم الهی برنمی‎دارند (صحیفه امام، ج ۱۵، ص ۴۴۶؛ پیام به فرهنگیان، ۷ دی ۱۳۶۰).»
قبل‌تر نگارنده در یادداشتی با عنوان «حکمرانی منظم» نوشته بود که برای تداوم، بهبود و مانایی ساختار‌های اداره کشور باید چه کار‌هایی انجام شود و به برخی از مهم‌ترین شاخص‌های آن همچون عدالت‌محوری، شایسته‌سالاری و جوان‌گرایی اشاره شد، اما علاوه بر آن شاخص‌ها، ویژگی‌های دیگری نیز وجود دارند که توجه به آنان باعث قوی‌تر شدن سیستم خواهد شد. قابل ذکر است مؤلفه‌هایی که قبلاً مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند، غالباً ویژگی‌های ایجابی بودند و در ادامه آن، قصد دارم به یک ویژگی سلبی که اثر بی‌بدیلی در بهبود کارآمدی ساختاری دارد، مختصراً اشاره کنم.
اینکه ما تصور کنیم با روی کار آمدن افراد یا جناح‌های مورد نظر و پسند ما در مجلس، دولت یا قوه قضائیه، کار اصلاح سیستم و توجه و هشدار دادن به اصول اصلی تمام شده، یک تصور کاملاً نادرست است. در حقیقت ایجاد این وضعیت، تازه نقطه شروعی بر تدوین، نظم‌دهی و ساختارسازی برای آینده پیش‌روی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت کشور و جلوگیری از «تاراج» سیستم است، اما باید توجه داشت که آفت اصلی این مسیر که داشتن نگاه سطحی، زودگذر و نمایشی است، همواره تهدیدگر و در کمین است.
در حقیقت باید تلاش شود با ایجاد یک سلسله از «اصلاح»‌های دقیق و برنامه‌ریزی شده و رعایت و عمل به یکسری اصول بنیادین، در جهت برطرف کردن ناکارآمدی‌ها و گلوگاه‌های اداری (که خصوصاً در سال‌های اخیر بسیار محسوس و ملموس‌تر شده) و در جهت قوی شدن ساختار‌های کلان نظام و با یک روند و شیب آرام گام برداشته شود، بنابراین اگر ناراضی از وضعیت اقتصاد، گرانی و تورم، واردات بی‌رویه و ضعف تولید، آموزش و پرورش و عدالت اجتماعی هستیم و می‌خواهیم آن را به سمت بهتر و مقبول‌تر شدن پیش ببریم، چاره‌ای جز ایجاد تحول در برخی روال‌ها، فرآیندها، ساختار‌ها و برساخت‌های ذهنی نداریم. از جمله مهم‌ترین اقدامات تحول‌آفرین سلبی، تصفیه نهاد‌های تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر از دیدگاه‌ها و تفکرات مضر و مسموم است. به صورت خاص، کسانی که ساختار ذهنی مبتنی بر قواعد لیبرالیسمی و غربی دارند، جزو مضرترین و ضربه‌زننده‌ترین افراد به ساختار کلان کشور هستند و هر جا رفته‌اند، آنجا جز آسیب چیزی نصیبش نشد؛ خواه اقتصاد، خواه دانشگاه و خواه هر جای دیگر. به ضرس قاطع یکی از عوامل مشکلات عدیده امروز کشور و ضعف کارآمدی، وجود و رخنه چهار دهه‌ای افرادی با این دیدگاه و تفکر در سیستم و نهاد‌های حیاتی و در سطوح کلان نظام هستند. مع‌الاسف با گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی، همچنان هم شاهد اعمال نظر، نفوذ و تأثیر آنان هستیم و عجیب‌تر آنکه حتی در دولت‌های با داعیه «انقلابی‌گری» نیز شاهد حضور آنان هستیم، گویی این افراد «فرادولتی» عمل می‌کنند و با رفت و آمد دولت‌ها، همچنان سرجای خود هستند.


این شبکه‌سازی و پشتیبانی از هم و کسب «زر و زور» طی سال‌های متمادی به حدی به آنان قدرت داده است که حتی توانایی هدایت رسانه و مدیریت افکار و نهایتاً همراه کردن افکار عمومی را داشته‌اند و البته این فقط بخشی از توانایی‌های آنان است! به طوری که انسان گاهی با بررسی همه جوانب، تصور می‌کند مقابله با آنان غیرممکن بوده و باید با آنان یک همزیستی مسالمت آمیز ایجاد کرد.
بنابراین برای تقویت و ماندگاری ساختار‌های اداره کشور علاوه بر همه ویژگی‌ها و شاخص‌های ذکر شده، باید به رفع این مانع و ترمز اصلی کشور همت گمارد و با افزودن و جایگزینی افراد متعهدِ متخصصِ دارای تفکرات صحیح اسلامی به پاکسازی ساختاری بپردازیم و قطعاً این، جزو دشوارترین کار‌های انجام شده در دوران پس از انقلاب خواهد بود، اما قطعاً شدنی است.
به بیان شهید مرتضی آوینی «خلاف آنچه بسیاری می‌پندارند، آخرین مقاتله ما، به مثابه سپاه عدالت، نه با دموکراسی غرب که با اسلام امریکایی ا‌ست که اسلام امریکایی از خود امریکا دیرپاتر است.»
* دانشجوی دکترای مدیریت دولتی