خسارت‌های توافق نکردن برای امریکا در وین

حاصل خروج امریکا از برجام برای به تسلیم واداشتن ایران در موضوعات غیر‌هسته‌ای و حفظ اهرم‌های تحریم و تهدید، به جایی رسیده که اغلب صاحب‌نظران و حتی برخی مسئولان امریکایی اقدام ترامپ را یک اشتباه راهبردی و فاجعه‌بار ارزیابی کرده‌اند، ولی ایران به جز تغییر دولت و نوع نگاه به مذاکرات از طریق قانون پارلمانی خود و کاهش برخی تعهدات هسته‌ای، دست خود را پر کرده و با نگاه به فرصت‌های اقتصادی به مراکز گونا‌گون در جهان و تغییر نگاه در سیاست اقتصادی در درون کشور، در شرایطی قرار دارد که در زمانی کوتاه در اقتصاد ملی خود نیز همانگونه که مراکز بین‌المللی پیش‌بینی کرده‌اند، به شرایط متعادل و فعال می‌رسد.
در ابعاد منطقه‌ای، امریکا به دو دلیل شرایط اضطراری دارد، ابتدا اینکه از اولویت‌های ژئواستراتژیک خود در قبال روسیه و چین با گرفتار ماندن در غرب آسیا، باز مانده و باید هر چه زودتر از آن رها شود و ثانیاً اینکه در پرونده‌های فعال منطقه‌ای از یمن تا عراق و سوریه و فلسطین، نه تنها دست برتر را در اختیار ندارد، بلکه در وضعیت آسیب راهبردی بوده و متحدانش نیز، دغدغه‌های وجودی دارند. با این معادله، امریکا اعلام کرده آماده است اشتباه خود را جبران کند و به توافق هسته‌ای بازگردد. البته امریکا براساس خوی استعماری و استکباری در غرب، در این بازگشت، قصد دارد نسخه مطلوب خود را به کرسی بنشاند، یعنی اینکه ایران به همه تعهداتش عمل کند و امریکا امتیاز کمتر یا محدود و موقت بدهد، که برای ایران قابل قبول نیست. حال امریکا با رژیم صهیونیستی و برخی کشور‌های اروپایی برای خروج از بن‌بست، تقسیم کار کرده‌اند که چماق تهدید را به موازات حضور در وین فعال کنند. مسئله این است که اگر غرب و امریکا بازگشت به تعهدات کامل را نپذیرند و به دنبال تبصره زدن به توافق هسته‌ای باشند، بازنده خواهند بود. دلیل این است که ایران در چنین حالتی، به رویکرد‌های کاهش تعهدات هسته‌ای ادامه می‌دهد و از مزیت‌های گوناگون آن بهره‌مند می‌شود و اهرم‌های تحریم نیز راه به جایی نمی‌برد و به سقف خود می‌رسد، ولی ایران با فرصت‌های اقتصادی جدیدی روبه‌روست. اگر تهدید‌های اخیر صهیونیست‌ها یا تلویح مقامات امریکایی برای دیگر گزینه‌ها را هم در نظر بگیریم، به طور خلاصه این است که در جنگ اطلاعاتی و سایبری، ممکن است آن‌ها ضرباتی وارد کنند و در مقابل هم ضرباتی دریافت می‌کنند و آسیب آن‌ها بیشتر خواهد بود. چنانچه در سه ماه اخیر، مراکز صهیونیست‌ها، تقریباً شخم زده شد که البته قابل گسترش است. اگر تهدید‌ها را در عرصه نظامی هم در نظر بگیرم که دستگاه‌های مسئول برای آن آمادگی کامل دارند، نه امریکا و نه رژیم صهیونیستی آمادگی ریسک و خسارت‌های غیر قابل تحمل آن را ندارند و تضمینی هم برای اهداف درگیری نظامی در اختیار ندارند و قواعد بازی در بحث هسته‌ای تغییر خواهد کرد. امریکا قصد ندارد جان یکصد هزار نظامی خود را در پیرامون ایران به خطر بیندازد و خسارت‌های مادی و حیثیتی داشته باشد و صهیونیست‌ها، قبل از هرگونه رجزخوانی علیه ایران، در مقابل غزه و لبنان، ناتوانی کامل دارند و نمی‌خواهند تاریخ پایان خود را نزدیک‌تر کنند. حاصل این است که امریکا اینگونه ارزیابی می‌کند که اگر به توافق و تعهدات کامل برگردد، ایران برنده آن است و اهرم فشاری به جز جنگ روانی و رجزخوانی در اختیار ندارد و اگر در این آزمون مذاکراتی به توافق بازنگردد، باز هم ایران برنده این بازی است و امریکا و بقیه متحدانش، قادر به تغییر معادله نیستند، شاید دلیل برخی ابراز نگرانی صهیونیست‌ها از بایدن، این باشد که بایدن ناچار است به جای رفتن به سمت یک دالان تاریک و مجهول و بازنده، نظر مذاکره‌کنندگان ایران را جلب کند و دستیابی به توافق برایش خسارت کمتری داشته باشد. بایدن به خوبی می‌داند که بی‌مسئولیتی در مذاکرات و نپذیرفتن کامل تعهدات و برداشتن تحریم و شروط ایران، شرایط بسیار دشواری در منطقه غرب آسیا برای خود و متحدانش رقم خواهد زد و یک توافق با ایران شاید شرایط آن‌ها را نیز بهتر کند.