بانگ رحیل واشنگتن از دروازه دوحه

جو بایدن، رئیس‌جمهور امریکا، در جریان دیدار اخیرش با شیخ تمیم بن‌حمد آل ثانی، امیر قطر، به او وعده داد به زودی قطر را به عنوان متحد اصلی امریکا در خارج از ناتو معرفی خواهد کرد تا اینکه «اهمیت روابط بین دوطرف» را نشان داده باشد. شاید به نظر برسد که دادن این عنوان به قطر بیشتر یک تعارف سیاسی باشد، به خصوص اینکه امریکا چنین عنوانی را به کویت و بحرین نیز داده بود، اما باید گفت که موضوع در مورد قطر کاملاً متفاوت است. در واقع، قطر نه مثل کویت بی‌میل به حضور در عرصه بین‌الملل و نه مثل بحرین کشوری بی‌اهمیت در این عرصه است بلکه رقابت شدید آن با عربستان و امارات باعث می‌شود این موضوع اهمیت خاصی پیدا کند.
این کار بایدن از یک جهت درست مقابل اقدام ترامپ در پنج سال قبل است که با سفر به ریاض و نشان دادن چراغ سبز به سعودی‌ها، بحران روابط بین عربستان سعودی و متحدانش با قطر را کلید زد. آن اقدام ترامپ با رویکرد دولتش برای افزایش تنش‌ها در خاورمیانه منطبق بود که از یک سو در جنگ یمن و با حمایت جدی‌تر از تجاوز نظامی ائتلاف تحت رهبری سعودی‌ها به این کشور دنبال می‌شد و از سوی دیگر، تنش دیپلماتیک را بین سعودی‌ها و متحدانش در برابر قطر ایجاد کرد؛ به این خیال که با تسلیم شدن قطر موقعیت آل‌سعود و به خصوص محمد بن‌سلمان، ولیعهد سعودی‌ها را در جهان عرب مستحکم خواهد کرد. قطر تسلیم نشد و این سیاست کاخ سفید در نهایت محکوم به شکست بود و حالا بایدن با اعطای این عنوان به قطر رویکرد دیگری را علیه ترامپ به نمایش می‌گذارد. در واقع، این رویکرد بر راهبرد فعلی امریکا برای خروج از منطقه منطبق است و قطر در جریان خروج امریکا از افغانستان نقش اساسی داشت و بایدن می‌خواهد با اعطای این عنوان به قطر بگوید که برای اجرای راهبردش تکیه بر قطر دارد و نه سعودی‌ها و اماراتی‌ها.
این جهت‌گیری دولت بایدن پیام روشنی به دوقلوی سعودی- اماراتی می‌رساند. این پیام به معنای همکاری نزدیک‌تر واشنگتن با دوحه در زمینه‌های امنیتی، تسلیحاتی، تحقیقات و فناوری است. شکی نیست که نزدیکی بیشتر روابط بین واشنگتن و دوحه از نظر سعودی- اماراتی به معنای دور شدن واشنگتن از آن‌ها است. با وجود اینکه سعودی‌ها سال گذشته با قطر آشتی کردند، اما به نظر می‌رسد مبنای رقابت همچنان ادامه یافته، چنانکه این تنش گاه به گاه و با تنش‌های رسانه‌ای بین امارات و قطر نمودار می‌شود. اعطای عنوان متحد اصلی امریکا در خارج از ناتو باعث می‌شود وزنه قطر در این رقابت سنگین‌تر از سعودی‌ها و اماراتی‌ها شود و دولت بایدن برای اجرای نقشه‌اش و تغییر راهبرد امریکا به سمت اقیانوس هند-آرام تکیه بر قطر در جهان عرب داشته باشد تا عربستان و امارات. این انتخاب امریکا بی‌توجه به جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای این دوقلو نیست که همچنان درگیر جنگ یمن هستند و هزینه‌های این جاه‌طلبی‌ها روز به روز بیشتر از گذشته می‌شود، چنانکه در حملات اخیر یمن به ابوظبی به خوبی دیده شد. هرچند واشنگتن به حمایت لفظی از سعودی و اماراتی‌ها ادامه می‌دهد، اما انتخاب قطر نشان می‌دهد که واشنگتن حاضر نیست مشارکتی در هزینه جاه‌طلبی آن دو داشته باشد بلکه دیپلماسی فعال قطری را به نفع خود و نقشه‌های راهبردی‌اش می‌بیند. به این ترتیب، منطقه و به خصوص متحدان امریکا شاهد چرخش توجه واشنگتن از ریاض و ابوظبی به سمت دوحه هستند و این چرخش بی‌شک از یک سو باعث تقویت موقعیت منطقه‌ای دوحه در برابر ریاض و ابوظبی می‌شود و از سوی دیگر، هزینه جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای این دو را افزایش می‌دهد. به نظر می‌رسد که قطر بعد از پنج سال بحران با دو رقیب اصلی منطقه‌ای خود حالا نه تنها از آن بحران خارج شده بلکه حتی توازن قوا به نفع آن در حال تغییر است.