خون خیانت در رگ منافقین

گروهک رجوی روزی با ساواک همکاری کرد و مبارزات خود علیه پهلوی را حراج زد و روزی دیگر به دامن حزب بعث رفت و شریک کشتار مردم ایران توسط ارتش صدام شد. آمیختگی خیانت، جنایت و تروریسم در ابعاد مختلف با رگ و پی این گروهک چنان است که می‌توان رجوی و رجویست‌ها را همچون داعش یک نماد کامل از تروریسم دانست.
۲۸ فروردین ۱۳۵۱، نعمت‌الله نصیری، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) پای برگه گزارش کوتاهی را امضا کرد که نام مسعود رجوی، زندانی سیاسی آن ایام روی آن بود. نصیری در آن چند خط تأیید و تأکید کرده است که «نامبرده از همکاران این سازمان بوده» و در توصیف کیفیت همکاری‌های او با ساواک از عبارت «همکاری‌های ارزنده و مؤثر» استفاده کرده است. مسعود رجوی یک مبارز سیاسی صادق بود یا یک مبارز خائن؟
مسعود رجوی نسبت به دیگر اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق در زمان پهلوی، یک بازمانده محسوب می‌شود، زیرا باقی اعضای مرکزیت سازمان اعدام شدند. اما او چرا رهایی یافت؟ چرا ساواک رجوی را اعدام نکرد؟
اواخر فروردین سال ۱۳۵۱ بود که روزنامه‌ها خبر از اعدام چهارتن از اعضای یک گروه مسلح دادند و همزمان از اعترافات مسعود رجوی و همکاری‌های او با ساواک نوشتند. در این گزارش‌های مطبوعاتی آمده بود که رجوی اطلاعات خوبی در مورد کادر‌ها و اعضای بازداشت شده و نشده مجاهدین خلق به ساواک داده است و سطح این اعترافات و همکاری‌ها تا حد کشیدن کروکی محل اقامت آن‌ها بالا بوده است. ارتشبد نصیری، رئیس سازمان امنیت نیز در نامه‌ای خطاب به دادرسی ارتش، مسعود رجوی را همکار ساواک دانسته و اعلام کرده است که «او در جریان تحقیقات کمال همکاری را در معرفی اعضای سازمان مکشوفه به عمل آورده و اطلاعاتی که در اختیار گذارده، از هر جهت در روشن‌شدن وضعیت شبکه مزبور مؤثر و مفید بود، لذا به نظر این سازمان، استحقاق ارفاق و تخفیف مجازات را دارد.»


اینگونه می‌شود که رجوی مشمول عفو ملوکانه اعلی‌حضرت! قرار می‌گیرد و حکم اعدام او یک درجه تخفیف می‌خورد. بعد از انقلاب نشریات منافقین در خارج از کشور، کوشیدند برای این عفو ملوکانه، توجیهی غیر از خیانت دست و پا کنند و تلاش‌های برادرش، کاظم رجوی و فشار بین‌المللی را دلیلی برای اعدام نشدن مسعود رجوی عنوان کردند، اما توضیح ندادند چرا این فشار‌های بین‌المللی صرفاً از اعدام رجوی جلوگیری کرد و سایر دوستان او را از تیرباران پهلوی رهایی نبخشید.
متن سند گزارش ساواک در مورد اعلام همکاری رجوی با این سازمان هم موجود است. غیر آن، افرادی از خود سازمان مجاهدین هم این خیانت رجوی را تأیید می‌کنند. از جمله، ابراهیم خدابنده از اعضای جدا شده سازمان منافقین تیرماه امسال در نشست «نفاق نقابدار» با محوریت بررسی علل وقوع فاجعه هفت‌تیر ۱۳۶۰ به همکاری مسعود رجوی با ساواک اشاره کرد و گفت: «به جز مسعود رجوی که همکاری مؤثری با ساواک داشت و اسناد آن هم موجود است، تقریباً اکثر سران سازمان اعدام شدند.» سازمان خائن
مسعود رجوی تنها عضو خائن سازمان مجاهدین خلق در همکاری با ساواک نبود. صرف‌نظر از افرادی که با ایمان اسلامی به این گروه پیوسته یا حتی از مؤسیسن آن بودند و تا پایان بر سر اعتقاد دینی خود استوار ماندند، لیدر‌هایی از سازمان پس از دستگیری توسط ساواک اعترافات گسترده‌ای علیه اعضا و فعالیت‌های سازمان داشتند.
محمد توکلی‌خواه، وحید افراخته و محسن سیدخاموشی از جمله اعضای مهم سازمان بودند که همکاری‌های گسترده‌ای را با ساواک رقم زدند. اعتراف در مورد خود، افشای طرح‌های سازمان، اعترافات علیه اعضای دستگیر شده و نشده و حتی چهره‌های مخفی و شناخته نشده، گشت خیابانی همراه با اعضای ساواک برای لو دادن خانه‌های تیمی مجاهدین، کشیدن کروکی خانه‌ها، افشای شیوه کار سازمان مجاهدین، بازجویی مستقیم از زندانیان دستگیرشده سازمان و تشویق زندانیان به همکاری با ساواک و حتی شرکت در مصاحبه تلویزیونی، همه تلاش‌های آنان برای رهایی از چنگ ساواک بود. گفته می‌شود در نتیجه همکاری افراخته با ساواک حدود ۷۰۰ نفر از اعضای مجاهدین خلق لو رفتند. افراخته حتی کشف رمز اسناد به‌دست آمده از سازمان چریک‌های فدایی‌خلق را نیز به عهده گرفت، با این حال افراخته و خاموشی- همراه همان دوستان‌شان که خود باعث لو رفتن و دستگیری آن‌ها شده بودند- به رغم وعده‌های ساواک اعدام شدند، زیرا در ترور مستشار امریکایی دست داشتند و محمدرضا پهلوی نمی‌توانست آن‌ها را شامل عفو ملوکانه کند، زیرا اجازه این کار را از سوی دولت امریکا نداشت.
عزت شاهی (مطهری) در مورد سرانجام وحید افراخته می‌گوید: «در دی یا بهمن ماه بود که او را برای اعدام بردند. تازه آن موقع وحید شستش خبردار شد. در دادگاه هنوز امید داشت که اعدام نشود، ولی آن روز که می‌خواستند برای تیرباران ببرندش، آنجا دم در گفته بود رژیم قول داده بود برای من کاری بکند. وقتی هم که برای تیرباران به چیتگر برده بودنش، به مأموران گفته بوده من یک موضوعی را به یاد آوردم، به بازجویم بگویید می‌خواهم با او حرف بزنم. ظاهراً تلفن می‌کنند به بازجویش که رسولی یا منوچهری بوده و جریان را به او می‌گویند. بازجو هم ظاهراً گفته بود اگر مطلبی دارد بنویسد، دیگر به درد کار ما نمی‌خورد.»
محمد توکلی‌خواه که در اکثر شاخه‌های سازمان کار کرده بود و اکثراً چهره‌های سرشناس مخفی‌شده را نیز می‌شناخت، ماشینی در اختیار گرفت و در گشت‌های شهربانی با نام مستعار فردوس به شناسایی مبارزان و چریک‌ها می‌پرداخت. از مهم‌ترین افرادی که به وسیله وی شناسایی شدند، باید به شریف‌زاده و موسوی‌قمی اشاره کرد که متعاقب درگیری با ساواک خودکشی کردند. توکلی‌خواه در ۲۵آبان۱۳۵۵ در برنامه شهرگردی خود بهرام آرام را شناسایی کرد. آرام در آن زمان عضو مرکزیت و مسئول شاخه نظامی بود. وی در این درگیری با انفجار نارنجک خودکشی کرد. توکلی‌خواه در اواخر سال ۱۳۵۶ به اروپا فرستاده شد و همکاری‌اش را در سطح وسیعی با ساواک ادامه داد. از خیانت به هم سازمانی‌ها تا خیانت به مردم ایران
خیانت گویی در خون رجوی و گروهک تروریستی‌اش بود. اگر خیانت او به مبارزان سیاسی علیه پهلوی را بتوان با ترس از اعدام در زندان ساواک توجیه کرد- که البته خیانت، آن هم به آن شکل گسترده توجیه ندارد- خیانت او به ده‌ها میلیون ایرانی در دوران تجاوز صدام به ایران و همکاری با حزبی بعثی که در حال جنگ نظامی با ایران بود، چه توجیهی دارد؟ آنجا که دیگر رجوی زندانی و اسیر عراق نبود.
گروهک رجوی روزی با ساواک همکاری کرد و مبارزات خود علیه پهلوی را حراج زد و روزی دیگر به دامن حزب بعث رفت و شریک کشتار مردم ایران توسط ارتش صدام شد. در همین ایام هم خود کف خیابان مردم را و در جلسات، مسئولان را هدف ترور قرار می‌داد. آمیختگی خیانت و جنایت و تروریسم در ابعاد مختلف با رگ و پی این گروهک چنان است که می‌توان رجوی و رجویست‌ها را همچون داعش یک نماد کامل از تروریسم دانست. امروز هم آنان گر چه برای ترور‌های فیزیکی در ایران، دست بسته‌اند، اما با حامیان تحریم و تجاوز علیه ایران همصدا هستند و فراتر از مسئله سیاسی یک گروهک ضدایرانی به شمار می‌روند. دیروز در اوج مبارزات سیاسی مردم ایران علیه پهلوی، ساواک واسطه نجات رجوی شد و اکنون هم در اوج جنگ اقتصادی غرب علیه ایران، دولت‌های غربی کمک و پناه گروهک او هستند. او و اعضای فرقه‌ای که ساخته در دوگانه ایران و دشمن، همیشه سمت دشمن ایستاده‌اند.