اوکراین، باتلاق روسیه

احمد نقیب‌زاده تحلیلگر مسائل بین الملل موتور محرکه اجرای سناریوی جنگ اوکراین از سوی غرب بود. چون آمریکا به دنبال آن بود که روسیه با دست خود و با هزینه خود فضا و بستر حذف خود را در منطقه اوراسیا رقم بزند. بعد از تجاوز پوتین به اوکراین عملاً کشورهای همسایه روسیه به سمت یک فضای شدید و رادیکال ضد روسی و ضد پوتین خواهند رفت. اکنون فضای حاکم به گونه‌ای است که حتی اگر خود ناتو هم مخالف عضویت این کشورها باشد به دلیل نگرانی از تکرار تجاوز روسیه به خاک دیگر کشورها خود این کشورها به دنبال عضویت رسمی در ناتو خواهند بود. به همین دلیل فضای منطقه در اطراف روسیه به شدت امنیتی و نظامی خواهد شد و این همان شرایط ایده‌آل برای غرب در تقابل با روسیه است. شاید به دلیل قدرت نظامی روسیه عملاً ناتو و آمریکا به دنبال حمله نظامی به روسیه و تقابل با این کشور نباشند، اما غرب اکنون با تحریم های خود و همچنین انزوای دیپلماتیک روسیه و تنفر جهانی از پوتین، شرایطی را رقم خواهند زد که می‌تواند مشابه سال‌های پایانی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی باشد. معتقدم که جنگ اوکراین یک جنگ طولانی مدت و فرسایشی خواهد بود. به قول یکی از مقامات اروپایی این جنگ احتمال دارد تا چند سال به طول بینجامد. خصوصاً که اکنون راه های ارسال سلاح‌های سبک و نیمه سنگین از طرف کشورهای اروپایی به اوکراین باز شده و حجم ارسال این سلاح ها افزایش پیدا کرده است. در کنار آن اگرچه اکنون بستر گفت وگوها بین اوکراین و روسیه شکل گرفته است، اما معتقدم این تلاش‌های دیپلماتیک مانند همین دور اول مذاکرات دیروز دوشنبه در مرز بلاروس به شکست خواهد انجامید. رئیس جمهوری چین به مراتب باهوش تر از همتای روس است. پکن سنجیده تر از مسکو عمل خواهد کرد. نمی توان قدرت بالای اقتصادی و تجاری چین در سطح جهانی را منکر شد. اکنون قدرت اقتصادی چین به شکل بسیار پررنگی در جهان تنیده شده است. بنابراین نمی‌توان با تحریم، چین را از صحنه اقتصاد جهانی کنار گذاشت. لذا اگرچه آمریکا کلان راهبرد تقابل با چین را دستور کار سیاست خارجی خود دارد، اما چین به دلیل انعطاف در دیپلماسی عملاً از دست زدن به اقدام نظامی در تایوان خودداری خواهد کرد و سعی می کند اختلافات خود را از مسیر گفت‌وگو و مذاکره حل و فصل کند، نه تجاوز به خاک تایوان. بی شک جنگ اوکراین و تحولات آن می‌تواند اثر جدی روی مذاکرات وین داشته باشد، به خصوص که بازیگری مانند روسیه از همان ابتدا تا به اکنون باعث شده است که این مذاکرات به نتیجه نرسد. در این بین نوع مدیریت مذاکرات توسط روسیه و شخص اولیانوف به دلیل وابستگی بیش از حد دولت رئیسی و تیم مذاکره کننده با محوریت باقری کنی به روس‌ها سبب شده است که مسکو عملا قیم ایران در مذاکرات وین باشد. به همین دلیل ایران هیچ گونه اختیار عمل و ابتکار عملی از خود نشان نداده است. با توجه به همین نکته مسکو به راحتی می‌تواند مذاکرات را به هر سمتی که می‌خواهد بکشاند. اکنون هم که پوتین دست به تجاوز به خاک اوکراین زده است موفقیت در مذاکرات وین و رسیدن به یک توافق، حتی یک توافق نسبی و موقت هم در ضدیت کامل با منافع روسیه قرار دارد. چون کرملین به دنبال آن است که با تعدد بحران آفرینی از اوکراین گرفته تا مذاکرات وین و ... عملا شرایطی را رقم بزند که آمریکا و اروپا در مسیر مد نظر روسیه حرکت کنند. بنابراین قطعاً برجام و مذاکرات وین می تواند قربانی جنگ اوکراین شود، چرا که پوتین سعی می‌کند با شکست در مذاکرات وین از کارت ایران برای موازنه سازی در برابر غرب استفاده کند. به همین دلیل است که عنوان شد هر چه زودتر این مذاکرات به نتیجه برسد و تأخیر چندماهه دولت رئیسی در آغاز مذاکرات و قبل تر از آن کارشکنی در مذاکرات دولت روحانی اکنون شرایطی را رقم زده است که جنگ اوکراین می‌تواند کل مسیر طی شده مذاکرات تا به اکنون را به شکست بکشاند، آن هم در شرایطی که اکنون با شروع جنگ اوکراین بهای جهانی نفت به بالاتر از ۱۰۰ دلار رسیده است. چرا نباید در این شرایط با احیای برجام و لغو تحریم ها از منافع فروش نفت استفاده کنیم و قدری به بهبود معیشت مردم بیندیشیم؟! واقعا سایه سنگین عشاق و سینه چاکان پوتین در داخل کشور اجازه نفس کشیدن را به جریان رسانه ای و حتی دیپلماسی کشور نمی دهد. البته امکان حذف روسیه از مذاکرات وین عملا امکان پذیر نیست. چون از یک طرف قطعاً ایران به دلیل وابستگی و سرسپردگی بیش از حد به سیاست‌های روسیه به خصوص در مذاکرات وین اجازه چنین کاری را نمی‌دهد و از طرف دیگر روسیه به دلیل بازی کردن با کارت ایران خود را از مذاکرات وین بیرون نخواهد کشید. اما در این بین می توان با کم کردن میزان وابستگی دیپلماتیک در جریان مذاکرات به طرف روسی و گفت وگوی مستقیم با طرف آمریکایی فضا را برای سوء استفاده روسیه به صفر رساند.شود، اینبار هم روسیه در مصاف با غرب احتمالا بازنده خواهد بود. درست مانند طرح جنگ ستارگان رونالد ریگان اما اینبار آتش از آستین پوتین به خرمن فدراتیو روسیه افتاد.