ما و آفریقا

احسان حضرتی‪-‬ زمانی که از یک سیاست خارجی موفق صحبت میشود، منظور سیاستی است که در آن علاوه بر شناسایی مسائل مختلف و تلاش برای ارتباط گسترده، فرصت‌های مناسب را در قسمت‌های مختلف جهان شناسایی کرده و حداکثر تلاش خود را انجام می‌دهد تا در آن منطقه حضوری موفق داشته باشد.
سیاست خارجی ایران در طول سال‌های اخیر، اگرچه تلاش کرده است تا ضمن ارائه قرائتی خاص در این زمینه بتواند فعال باشد اما در میان این سیاست، اثری از فعالیت ایران در قاره آفریقا نمی‌بینیم.
در طول این سال‌ها ایران اگرچه تلاش کرده است در قاره آفریقا حضوری فعال داشته باشد .
در بحث فعالیت‌های فرهنگی، ایران بیشتر از هرچیزی به دنبال جذب طلاب دینی و تربیت اسلامی بوده است تا بتواند از این طریق در این کشورها قرائت اسلامی - انقلابی خود را ارائه کند و حوزه نفوذ فرهنگی برای خود ایجاد کند.این اتفاق هرچند همچنان ادامه دارد اما نمیتوان به آن نمره قبولی صد در صد داد.


در امور اقتصادی نیز از زمان دولت نهم و دهم، ایران تلاش کرد تا به صورت گسترده سرمایه گذاری اقتصادی انجام دهد تا علاوه بر افزایش حجم صادرات و واردات، بتواند در بازار نسبتا پر مشتری آفریقا، برای خود جایی باز کند،این سیاست نیز نتوانست به نتیجه مطلوب برسد و فقط هزینه را برای کشور افزایش داد و سودی نداشت.
البته در امر سیاسی نیز هیچگاه نتوانستیم آنچنان که باید و شاید کشورهای آفریقایی را با خود همراه کنیم و متحدانی در این قاره داشته باشیم.
با این مقدمه قصد دارم به سراغ دلایل آن
بروم.
1- اولین دلیل این شکست، نداشتن متخصص امور آفریقا در تیم مدیریتی و تصمیم گیری سیاست خارجی است. هرچند در مجامع آکادمیک کشوری، در رشته روابط بین الملل، گرایش آفریقا وجود دارد،اما کمتر دانشجویی به سراغ این گرایش می‌رود و بسیاری از اساتید این رشته نیز، این گرایش را توصیه نمی‌کنند.در صورتی که باید با ارائه شناخت و تحلیلی درست از شرایط این قاره و روابط آن، دانشجویان
علاقه مند به آن بشوند.بااین کار در طول مدت زمان کوتاهی می‌توانیم متخصصان امور آفریقایی داشته باشیم که دیدی باز و مبتنی بر رئالیسم موجود، نسبت به آفریقا داشته باشند. در ساختار وزارت خارجه نیز، متاسفانه معاونت آفریقایی به دلیل ادغام با معاونت عربی و اولویت کشورهای عربی منطقه نسبت به آفریقا، توجه چندانی به این منطقه نمی‌شود.در صورتی که داشتن یک معاونت تخصصی با حضور کارشناسان حوزه آفریقایی بی‌شک می‌تواند تبدیل به یک نقطه قوت برای سیاست خارجی کشور بشود.
2- غفلت ایران در طول سال‌های گذشته برای ایفای نقش پر رنگ در این قاره، باعث شده است تا آمریکا و رژیم صهیونیستی به میزان بسیار زیادی علیه ایران و سیاست‌های کشور تبلیغات منفی داشته باشند. همین تبلیغات منفی باعث شده است تا بسیاری از فرصت‌های ارزشمند در این منطقه از دست برود و جبران این فرصت‌های از دست رفته بسیار مشکل است. 3- ایران متاسفانه در امر سیاست خود در این قاره دچار یک اشتباه استراتژیک شده است و آن عدم داشتن روابط مناسب با کشورهای تاثیرگذار و قدرتمند قاره است. متاسفانه ایران همچنان با کشور‌هایی مانند مصر، الجزایر، مراکش و... روابط
بسیار ضعیف و شکننده‌ای دارد. از سوی دیگر اتهام غرب به ایران نسبت به فعالیت‌های مشکوک در موریتانی باعث شده است تا نتوانیم اعتماد جامعه آفریقایی را نسبت به خود جلب کنیم.
4- نکته آخر در این زمینه، سرمایه گذاری ایران در کشورهایی است که در زمینه اقتصادی ضعیف و فقیر هستند، این اتفاق نه تنها برای ما سود نداشت که باعث شد تا سرمایه ایران در این کشورها تبدیل به ضرر شود.این مسئله نشات گرفته از عدم شناخت درست می‌باشد.
ایران باید با یک برنامه ریزی مناسب و استفاده از متخصصین امر، چه در حوزه سیاسی چه در حوزه اقتصادی، به سراغ ارتباطات سیاسی و سپس سرمایه‌گذاری اقتصادی برود و برای خود متحدانی قوی حداقل در زمینه اقتصادی ایجاد کند. بازار مصرفی آفریقا می‌تواند یکی از سودآورترین بازارها برای ایران باشد که غفلت این سال‌های سیاست خارجی باعث از دست رفتن این فرصت شده است. البته هنوز برای چرخش به سمت آفریقا دیر نیست و باید متولیان امر، به این مسئله و نتایج درخشان آن توجه کنند.