زنان در آینه‌ی انقلاب مشروطیت ایران

بابک خطی ‪-‬ امضای فرمان مشروطه توسط مظفرالدین‌شاه و تاسیس مجلس شورای ملی برای اولین بار، بدعهدی محمدعلی میرزا، غائله‌ی به توپ بستن مجلس و دوره‌ی استبداد صغیر، جانفشانی مردم برای سرپا کردن دوباره‌ی نهال نورس مشروطه، فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان و تبعید شاه بد عهد به اودسا، سایه‌ی سنگین دولتین روسیه و بریتانیا که ایران را گستاخانه به دو منطقه‌ی نفوذ تقسیم و آن را تا مرز تحت‌الحمایگی و چندپاره شدن پیش بردند و... جملگی بین سال‌های ۱۲۸۵ تا ۱۲۹۰ هجری شمسی اتفاق افتاده‌اند و حکایت از سال‌هایی پر اتفاق در این بخش از تاریخ ایران دارند.
در این یادداشت به نقش پررنگ و مانای زنان در این دوره‌ی پر تب و تاب خواهیم پرداخت که کمتر بدان توجه شده است.
شاید عجیب به نظر برسد اما در این بازه‌ی زمانی به گواهی تاریخ ده‌ها محفل سری زنانه مشروطه‌خواه در پایتخت و سایر شهرها وجود داشته‌است که از ساختاری منظم و مرکزی برخوردار بوده‌اند.
به جز اقدامات سری که در قالب دو حزب مطرح آن زمان یعنی عامیون و اعتدالیون صورت‌بندی می‌شده است، این محافل به ایجاد و سازماندهی اجتماعات متعدد برای تقویت مشروطه اقدام می‌کرده‌اند و چنان در کار خود مهارت داشته‌اند که در تهران چنین شایع بوده که (وقتی زن‌ها علیه کابینه‌ای شلوغ کردند، کار آن کابینه


تمام است)در قضیه تحریم اجناس روسی و انگلیسی، تراموا یا همان ماشین دودی هم که جزء اموال آنان فرض گردید تحریم شد و این زنان بودند که به طور منظم و برنامه‌ریزی شده، برای افرادی که از موضوع خبر نداشته، بی‌خبر از همه جا قصد سوار شدن ماشین دودی را داشته‌اند، آگاهی‌رسانی نموده و در هر صورت آنان را از سوار شدن منع می‌کرده‌اند تا کار به جایی رسید که مسئول خارجی تراموا به خواهش و التماس افتاد که این فقره مربوط به بلژیک است و ربطی به این دو کشور ندارد.
در قضیه اولتیماتوم دولت روسیه به مجلس، در حالی‌که اکثریت مجلس در عین استقلال و شجاعت به سبب تهدیدها و فشارهای زیاد در آستانه‌ی تسلیم و پذیرش شرایط تحمیلی بودند، سیصد نفر از زنان تهران به سمت مجلس حرکت کرده، خواستار ملاقات با شخص رئیس مجلس شدند و پس از صورت گرفتن این دیدار که در سرسرای مجلس صورت گرفت به قوت قلب دادن مجلسیان و در عین حال اتمام حجت با آنان برای‌عدم پذیرش شرایط دیکته شده پرداختند و حتی برای محکم کاری طپانچه‌هایی که همراه خود داشتند را نشان داده، اعلام نمودند که در صورت قبول شرایط با دادن خون خود و عزیزان‌شان از مشروطه دفاع خواهند نمود.
مورگان شوستر خزانه‌دار کل وقت ایران که از طرف مجلس شورای ملی انتخاب و دعوت شد و سرانجام نیز تحت فشار و اولتیماتوم روس‌ها وادار به ترک کشور شد در کتاب خود زنان ایران در دوره‌ی انقلاب مشروطیت را جزء پیشروترین زنان جهان معرفی می‌کند که حتی در زمانی‌که دل مردان در وحشت استبداد می‌لرزید و رضا به تسلیم شده بودند، خود را نباخته و پرچم مشروطه‌خواهی را برافراشته نگاه می‌داشته‌اند و چنان هم شد و مجلس پا پس نکشید تا به زور و قوه‌ی قهریه تعطیلش کردند و از این تعطیل شدن به اندازه شیرین‌کاری وحشیانه‌ی کلنل لیاخوف در تاریخ صحبت نشده است.
باید بر این نکته مهم تاکید گردد که تمام این اتفاقات در زمانی رخ داده‌است که زنان ایران از کمترین حقوق انسانی برخوردار نبوده‌اند و در بساط همایونی شاه! حرمسرا وجود داشته و حضرتشان در سفر به فرنگ از آن‌همه اتفاقات پیشرو در امور جهان و زنان تنها رنگ چشم و موهای زنان فرنگی به چشم اعلیحضرت امروزی و هنرپرور می‌آمده است.
همه‌ی اینها بدان معنی است که زنان ایرانی در شرایطی چنان گام‌های مستحکمی در راه آزادی و استقلال ایران برداشته‌اند که در سیستم حاکمه هیچ نوع حمایت و زمینه‌سازی برای رشد و تعالی آن‌ها وجود نداشته و جامعه‌ی مردسالار نیز هیچ ارزشی جز فرزندآوری برایشان قائل نبوده و کلیت جامعه نیز آنان را فقط پشت روبنده تحمل می‌کرده و حتی اجازه‌ی تحصیل به آن‌ها نمی‌داده است. اما این زنان با وجود همه‌ی فشارها و
عدم پذیرش‌ها، راه خود را یافتند و توانایی‌های خود را اثبات نمودند.
نسلی از زنان روشن و آگاه که اعقاب آن‌ها نیز امروز با پویایی و تازگی به تولید محتوا و رشد در جامعه‌ی ایران مشغول هستند و برای موفقیت مرزی نمی‌شناسند.