بیم و امید «فرزندان ایران»

زهرا کشوری
خبرنگار
فرزندان ایران متولد شدند. این برای نخستین بار است که کارشناسانی در جهان توانسته‌اند تکثیر یوز در «اسارت» را اجرایی کنند. سه توله یوز با روش سزارین به دنیا آمدند. سزارین گونه‌های حیات وحش هم اتفاق کم‌نظیری است. تولد فرزندان «ایران و فیروز» در پارک ملی توران با واکنش گسترده ایرانی‌ها در شبکه‌های اجتماعی رو به رو شد. این تولد درست پس از شلیک به پلنگ قائمشهر و مرگ دردناک خرس اردبیل اتفاق افتاد. خبرهای بعدی که از سوی دامپزشک توران رسانه‌ای شد چراغ امید را در دل بسیاری روشن کرد. دامپزشک تیم روزهای نخست جنسیت سه توله یوز را «ماده» اعلام کرد. یوزها در سراشیبی انقراض قرار دارند. ایران آخرین زیستگاه یوز در میان 44 کشور آسیایی است. تعداد یوزهای باقی مانده در طبیعت ایران معلوم نیست اما به نظر نمی‌رسد که بیشتر از 50 فرد یوز باشد. در این میان تعداد یوزهای ماده بسیار اندک است. از 12 یوز شناخته شده تنها دو یوز ماده‌ است. همین ماده‌ها هم به سمت «نرزایی» رفته‌اند. بنابراین خبر تولد سه توله یوز ماده هم ذخیره ژنی یوز ایرانی را تضمین می‌کرد هم می‌توانست ایران را به احیای یوزپلنگ در دهه‌های بعد امیدوار کند. وسط این جشن زودهنگام احیای یوز ایرانی بود که خبر رسید یکی از توله‌ها جان داد. «بهرنگ اکرامی» دامپزشک تیم تکثیر در اسارت، علت مرگ را چسبندگی ریه عنوان کرد اما یک منبع ناشناس در گفت‌و‌گو با «ایران»، شیردهی به پشت توله را دلیل مرگ دانست. سازمان حفاظت محیط‌ زیست به این موضوع واکنش نشان نداد اما «حسن اکبری» معاون محیط‌ زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط‌ زیست به‌عنوان نماینده ویژه پردیسان به سمنان رفت و کارشناس تغذیه تیم تکثیر را تغییر داد. اکانت رسمی پارک ملی پردیسان در اینستاگرام نیز در واکنش به سؤال یکی از کاربران علت مرگ را «خفگی» توله یوز عنوان کرد. اینجا بود که دلنگرانی‌ها اوج گرفت. دامپزشک جنسیت یوز از دست رفته را هم نر دانست و اعلام کرد با رشد توله‌ها جنسیت آنها واضح شده است. حرف‌های او این سؤال بی‌جواب را هم پیش آورد که آیا توله مرده هم رشد می‌کند؟



خطاهای مکرر
پردیسان در دو دهه گذشته تکثیر گونه‌های مختلف را با اشتباه‌های مهلک پیوند زده است. در بعضی از دهه‌ها حتی از نگهداری یک گونه عاجز بود. مرگ ماریتا یوزپلنگ ماده که از بیل روستاییانی خشمگین در بافق یزد جان سالم به در برده بود، نشان داد که کارشناسان پردیسان در آن دوره حتی در تشخیص غذای مناسب یوز هم ناتوان بودند. این ناتوانی در نهایت به عفونت روده و مرگ ماریتا منجر شد. 9 شهریور روز مرگ ماریتا به‌عنوان روز یوز در تقویم ثبت شد. این ثبت ملی هم البته پایان مرگ گونه‌های ایستاده در آستانه انقراض را رقم نزد. در تبادل سیاسی بین ایران و روسیه که دو پلنگ از طبیعت ایران به سوچی رفت و دو ببر باغ وحشی از مسکو به تهران آمد هم همین رژیم غذایی به مرگ یکی از ببرهای آموری(سیبری) منجر شد. روس‌ها در بدو ورود ببرها یک منوی بلند بالا را به کارشناسان ایرانی دادند تا از ببرها پذیرایی کنند. اما موج تبلیغات که خوابید ببرها ماندند با یک انتخاب، گوشت الاغ. ببرها در ابتدا مقاومت کردند و به سفره پهن شده نزدیک نشدند ولی در نهایت گرسنگی برنده شد و ببرها گوشت الاغ را به دندان گرفتند. گوشت الاغ آلوده به «مشمشه» بود. ببر نر مرد و مسئولان وقت باغ وحش ارم مجبور شدند برای جلوگیری از شیوع مشمشه تمام گربه سانان باغ وحش را معدوم کنند. 11 گربه سان به ضرب گلوله کشته شدند. این تنها خطای کارشناسان در پروژه احیای ببر مازندرانی نبود.
آن روزی که دو ببر روسی بدون قرنطینه یک راست از فرودگاه مهرآباد به باغ وحش ارم آمدند کارشناسان باغ وحش از باردار بودن ببر ماده خبر دادند. خبری که نشان از بی‌تجربگی کارشناسان داشت. چون ببر ماده باردار نبود و به قول مرحوم محمدباقر صدوق مرد قدر ندیده محیط‌ زیست چرا روس‌ها باید یک ببر ماده را به ایران بدهند؟!
کارشناسان محیط‌ زیست یکبار هم سه گورخر را در میان فنس‌ها رها کردند تا تکثیر در اسارت گورخرها را در بردسکن خراسان رضوی کلید بزنند. هیچ اتفاقی اما نیفتاد. ماه‌ها بعد مشخص شد هر سه گورخر «ماده» هستند. این خطاهای گل درشت باعث شد تا امروز چشم نگران جامعه محیط‌زیست به آنچه در توران اتفاق می‌افتد، خیره شود. آنها خواستار کمک از تیم‌های بین‌المللی و مجرب حوزه یوز هستند.

«نرزایی» پایان ماجرا نیست
نرزایی ایران پایان پروژه و شکست تکثیر در اسارت یوز نیست. نرزایی ایران در گام نخست ذخیره ژنی را نوید می‌دهد. برنامه تکثیر در اسارت تلاشی است برای زنده نگه داشتن درصد قابل توجهی از ژن‌های موجود، حتی در شرایط اسارت. حسن اکبری هم جوان بودن ایران را یک نقطه امید برای تولیدمثل‌های بعدی می‌داند. ایران در دهه 30 یکبار موفق شد یک گونه منقرض شده را نجات بدهد، گوزن زرد ایرانی. کانون شکار در سال 1336 فراخوانی برای زنده‌گیری گوزن زرد صادر کرد. در نهایت در دو‌مرحله درمجموع شش گوزن زنده‌گیری شدند. تمام گوزن‌های زرد فعلی از همان نسل هستند. تکثیر یوز در اسارت روند نسبتاً قابل قبولی دارد اگر پردیسان دست از اشتباه های مهلک و مضحک بردارد!