ضربه بر حیثیت ترامپ

برخی نمایندگان مجلس آمریکا به دنبال عزل رئیس‌جمهور به دلیل ناتوانی ذهنی هستند
ضربه بر حیثیت ترامپ
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: ترامپ همچنان خبرسازترین چهره حال حاضر دنیای سیاست بین المللی است. بیزینسمنی موفق و سیاستمداری ناآگاه و نوپا که هر واکنش او تبدیل به چالش‌هایی گاه در ابعاد جهانی می شود. خبری کوتاه بار دیگر این چهره غالبا خبرساز را به یکی از پربازدیدترین شخصیت های سیاسی جهان مبدل کرد تا بسیاری از مباحث از نو مطرح شود و مورد مداقه قرار گیرد.
اصل خبر آن است که: «گروهی از دموکرات‌های مجلس نمایندگان آمریکا تلاش دارند با اجرای متمم بیست و پنجم قانون اساسی آمریکا، دونالد ترامپ را به دلیل «ناتوانی ذهنی» از مقام ریاست جمهوری عزل کنند!


خبرگزاری اسپوتنیک مدعی است که جیمی راسکین، از دموکرات‌های مجلس نمایندگان آمریکا این لایحه را ارائه کرده است؛ لایحه‌ای که براساس آن باید کمیته ویژه‌ای تشکیل شود تا تشخیص دهد دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا توانایی ذهنی برای خدمت در این مقام را دارد یا خیر.
همان منبع مدعی شده که طبق متمم بیست و پنجم قانون اساسی آمریکا، رئیس‌جمهوری آمریکا که به لحاظ ذهنی برای انجام وظایفش مناسب نباشد، عزل می‌شود. در تکمیل خبر فوق می خوانیم:
«علاوه بر راسکین، ۲۴ تن از دموکرات‌های دیگر مجلس نمایندگان آمریکا هم این لایحه را امضا کردند و راسکین در توضیح ارائه این لایحه گفته است: اگر به روند مسائلی که از ماه ژانویه روی داده نگاهی بیندازید، متوجه یک واقعیت عجیب و غریب از وقایع و حوادث می‌شوید.»
اخبار منتشره حکایت از آن دارد که این دموکرات آمریکایی خواستار تشکیل یک کمیته غیرحزبی برای نظارت بر توانایی رئیس‌جمهوری آمریکا شده است و اعضای آن باید از سوی رهبران کنگره‌ تعیین شوند. او تاکید کرده: این کمیته نظارت باید متشکل از چهار روانپزشک، چهار پزشک و سه عضو دیگر که می‌تواند شامل یک رئیس‌جمهور سابق، معاون رئیس‌جمهوری و یا مقام ارشد سابق دولت باشد،‌ تشکیل شود.
البته جیمی راسکین با بیان اینکه دو جناح سیاسی اصلی در کنگره از او حمایت می‌کنند، تاکید کرده برخی از جمهوری‌خواهان که نامشان اعلام نشده، به صورت ضمنی از این حرکت حمایت کردند. براساس بخش اول متمم مذکور، در صورت فوت، برکناری و یا استعفای رئیس‌جمهوری آمریکا، معاون او به عنوان رئیس‌جمهور جایگزین می‌شود.
برای بررسی این خبر و دیگر مسائلی که در نهایت به دونالد ترامپ ختم خواهد شد، گفتگویی انجام دادیم باداوود هرمیداس باوند استاد حقوق و روابط بین‌الملل تا بیشتر از واقعیت ماجرا باخبر شویم.
------------------------
خبری منتشر شده مبنی بر تلاش هایی که منتهی به عزل ترامپ خواهد شد با این دستاویز که ترامپ دچار«ناتوانی ذهنی» است؛ آیا کنگره می تواند با این دلیل تقریبا ذهنی، مقدمات عزل ترامپ را فراهم آورد؟
پروسه برکناری رئیس جمهور هرکشوری در جهان دشوار و پیچیده است و در آمریکا نیز اگر پروسه دشوارتر و پیچیده تر نباشد قطعا از این قاعده مستثنی نیست. این که در تاریخ می خوانیم نیکسون با پرونده ای موسوم به واتر گیت یا معاون او اسپیرو اگنو به دلیل آن چه آن را اعمال نفوذ وی در زمان فرمانداری مریلند دانستند مجبور به استعفا شدند در مقابل باید به این مورد هم توجه داشته باشیم که مثلا بیل کلینتون در عین حالی که
رابطه اش با کارمند کاخ سفید(مونیکا لووینسکی) به اثبات رسید هیچ اتفاقی نیفتاد تا همچنان نیکسون تنها رئیس جمهوری باشد که از سمتش کناره گیری می کند.
عزل رئیس جمهور در صلاحیت سنا است. آنها با آراء دوـ سوم به اضافه یک رای که در مرحله بعد این پرونده باید در اختیار دادگستری ایالات متحده آمریکا قرار گیرد و تا آن جا که می دانیم بیشتر مباحثی چون خیانت به کشور، ضربه زدن عامدانه به حیثیت و منافع ایالات متحده، بیماری حاد نظیر آلزایمر که توانایی مدیریت را سلب نماید و نظائر آن است که آن هم با طی مراحلی سخت امکان پذیر خواهد بود و تازه حتی اگر همه این مراحل طی شود هم، جانشین ترامپ معاون وی(مایک پنس) خواهد بود که شخصیت چندان جالبی نداشته و از چهره‌های دست راست به شدت تندرو جمهوری خواه به شمار می رود و قطعا نه به صلاح آمریکایی‌ها است و نه کشورهای درگیر با این کشور.
اما در هر صورت طرح چنین مسائلی حتی اگر به نتیجه نرسد نیز به شدت به حیثیت ترامپ و حتی ایالات متحده آمریکا ضربه خواهد زد و تاثیر منفی بر جای خواهد گذاشت.
در حال حاضر با توجه به این که هم کنگره و هم سنا در اختیار اکثریت جمهوری خواه است و نیز آن که دلایل باید آن قدر محکم و به اصطلاح محکمه پسند باشد، بعید به نظر می‌رسد اساسا چنین طرحی بتواند وارد فاز اجرایی شود. مسئله مهم دیگر این که چنین مباحثی تنها می تواند زمینه ساز کاهش محبوبیت و اعتبار رئیس جمهوری آمریکا شود که در کوتاه مدت نه، اما در بلند مدت به طور قطع آثار مخرب بسیاری بر جای خواهد نهاد. ولی در مقام پاسخ صریح و آنی باید گفت چنین به نظر نمی رسد که مبنای طرح موضوع آن چنان قوی باشد که بتواند ادامه راه را برای ترامپ سخت و در نهایت ناپیمودنی کند.
** صرف نظر از این که این لایحه چه سرنوشتی پیدا می کند، آیا این مسئله نمی تواند زمینه ساز توجه بیشتر به دیگر مسائل مربوط به ترامپ
از جمله ارتباط با روسیه شود؟
این دو مسئله از هم جداست زیرا ارتباط ترامپ و اطرافیانش با روسیه در حال رسیدگی است آن هم در کمیسیون های امنیتی و اطلاعاتی اما در جامعه رسانه ای به آن دلیل که چندان ارتباط خوبی با رسانه ها وجود ندارد پس می تواند بزرگنمایی شود و ترامپ که در دوران گذار به سر می برد را به دردسرهایی اساسی گرفتار کند و اگرنه این که ترامپ دچار ناتوانی ذهنی است پس باید عزل شود یا استعفا دهد، به این سادگی ها اتفاق نخواهد افتاد.
حرکت این لایحه از کنگره به سنا، دریافت دوـ سوم آراء به اضافه یک رای و متقاعد کردن دادگستری آمریکا، قرار نیست به این سادگی ها صورت پذیرد اما در هر صورت و در حداقل ترین نتیجه گیری باید اذعان داشت که لطمه سختی به حیثیت و اعتبار ترامپ وارد خواهد آمد و برای او که تجربه چندانی در سیاست ندارد، گذر از این مرحله حتی می تواند سخت و ویران کننده باشد.
اندکی از این مسئله فاصله بگیریم. ترامپ در مدتی بسیار کم، بیشترین چالش ها و حواشی را به خود اختصاص داده، به تعبیری ساده تر نه تنها محبوب نیست که تا حدی مورد نفرت حداقل جامعه بین المللی است(!)چرا؟
به روند انتخابات نگاه کنید. رقبای هم حزب او همه سناتور، فرماندار و در مقابلش هیلاری کلینتون که وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا است و اما او بدون هیچ سابقه ای در سیاست و پر از موفقیت در اقتصاد، همه را پس می زند و در یک رقابت سخت به ریاست جمهوری می رسد. او در این راه حتی برادر بوش را هم مجبور به عقب نشینی می کند و با این که کلینتون سه میلیون رای از او بیشتر دارد اما با توجه به قوانین الکترال، وی را شکست می دهد.
ترامپ در هنگامه نبردهای انتخاباتی، اساسا مشی تهاجمی دارد و در زمان نشستن بر کرسی ریاست جمهوری آمریکا دائماً دچار تعدیل و عقب نشینی است و گاه گرفتار موضع گیری هایی که تعجب جامعه جهانی را برمی انگیزاند.
از آخر به اول، در مناقشه عربستان و سه کشور دیگر عربی با قطر به گونه ای عمل می کند که گویی فراموش کرده آمریکا در قطر پایگاه نظامی دارد یا به تازگی قرارداد بیست میلیارد دلاری امضا کرده(!) که در این میان معاون وزیر امور خارجه آمریکا است که مواضع را تعدیل می کند یا وقتی شهردار لندن می گوید ترامپ به انگلستان نیاید، حکایت از آن دارد که رئیس جمهوری آمریکا رفتارهایی از خود
بروز داده که شهردار پایتخت انگلستان هم او را نمی پذیرد. در مواجهه با خروج انگلستان از اتحادیه، بدترین واکنش را انتخاب و اتخاذ می کند و حتی کشورهای دیگر را بر اساس نظریه دامینو تشوی به خروج می کند. اینها یعنی ترامپ تجربه ندارد، هوش سیاسی ندارد هرچند در اقتصاد و بیزینس باهوش باشد و.. این ها باعث می شود هر روز دچار تنش و حاشیه شود.
** سوالی ساده اما مهم پیش می آید و آن این که دلیل محبوب نبودن ترامپ چیست؟
ترامپ در مرحله ارزیابی است پس باید قواعد بازی در دوران ارزیابی را بلد باشد و چون بلد نیست جوی علیه خود و جبهه به ضرر خود درست می کند. با رسانه درگیر می شود. معاهدات بین المللی را یا نادیده می گیرد، یا کان لم یکن می کند و یا علیه آنها حرف می‌زند. به توافقات محیط زیستی پایبند نیست، قراردادهای اقتصادی را حتی زیر پا می گذارد و برای همسایگان شاخ و شانه می کشد.
ترامپی که هنوز در مظان اتهام ارتباط با روسیه است دائما جهان را علیه آمریکا می شوراند و این ها طبیعتا بر جامعه فکری و ذهنی آمریکا تاثیر خواهد گذاشت ضمن آن که بیشتر تصمیماتش یا تعدیل شده، یا توسط خودش دچار عقب نشینی هایی بسیار معنادار می شود و یا این که در نهایت توسط دستگاه های قانونی مسکوت گذارده می شود و این ها یعنی کاسته شدن از قدرت و ریزش محبوبیت.
** اصطلاحی داریم که می گویند:«فلانی سر سالم به گور نخواهد برد!» این اصطلاح شامل حال ترامپ خواهد شد؟
رویدادها در زمان و مکان ممکن است به نفع یا ضرر یک شخص تمام شود. حوادث یازدهم سپتامبر برای ایران یک پیروزی مطلق ولی برای افغانستان و عراق فاجعه به بار آورد. بهار عربی برای برخی کشورها به فاجعه عربی تبدیل شد. در همین حوادث اخیر منطقه خلیج فارس هم شرایط به همین گونه است که در نهایت به نفع جمهوری اسلامی تمام شده است. این که ترامپ در آینده دچار چه سرنوشتی خواهد شد را باید با این دید به تماشا نشست که رخدادها به نفع او تمام می شود یا به ضرر او.
این که عاقبت بررسی ها در مورد ارتباط با روسیه به کجا خواهد انجامید یا نظیر این مسائل چگونه مدیریت خواهد شد، قطعا بر سرنوشت ترامپ تاثیرخواهد گذاشت اما آن چه قابل تحلیل است این که ترامپ بی تجربه است آن قدر بی تجربه که وقتی بخشی از یک دستور او با هزار اگر و اما به مراحل اجرایی نزدیک می شود آن را یک پیروزی بزرگ قلمداد می کند در حالی که همین حالا هم همه 50 ایالت امریکا موافق اجرا نیستند و شاید در ادامه این حداقل نیز دچار مشکل شود.
ترامپ آگاهی از قوانین بین المللی ندارد که اگر داشت بدون توجه به قوانین معاهده نفتا مکزیک را تهدید نمی کرد. تفاهم نامه آسیا ـ پاسیفیک را زیر پا نمی گذاشت، از پیمان پاریس خارج نمی شد و دوباره بعد از سال ها رو به مصرف ذغال سنگ نمی کرد.
ترامپ از داشتن حداقل آگاهی ها نسبت به آن چه در جهان می گذرد هم بی نصیب است و چون بی نصیب است علیه همپیمانانش در ناتو حرف می زند و مرکل را مجبور می کند که لب به گلایه باز کند و بگوید از این به بعد ما باید به اروپا متکی باشیم نه همپیمانان فرااروپایی، ترامپ از سیاست چیزی نمی داند واگرنه پخته تر عمل می کرد و دائما در حال بازپس گیری حرف ها و تعدیل ادعاهایش نبود. این ها برای رئیس جمهور کشوری که داعیه ابرقدرتی دارد تمام شکست است.
پس باید دید حوادث چگونه در آینده رقم خواهد خورد.
به نفع او و یا به ضرر او، اما چون او تمام هم و غمش
اقتصادی است، جامعه عوام پس ناگزیر به همه مسائل حتی سیاسی هم به قاعده نفع و ضرر می نگرد و این یعنی رعایت نکردن قواعد بازی های سیاسی و درست کردن جبهه یا حتی جبهه‌های قوی علیه خود چه در داخل آمریکا و چه در بیرون.
این که بیاییم در قوانین مهاجرتی به جای توجه به مسائل امنیتی به مسائل ارزشی بی توجهی کنیم و بگوییم مسلمانان یعنی جامعه جهانی را، مقوله امنیت را و مثل این ها را نمی شناسیم و این یعنی در ادامه هر آن ممکن است دچار مشکلاتی سخت شویم و ترامپ که این دوران یعنی دوران ارزیابی را در حال پشت سر گذاردن است به این مسائل توجهی ندارد و این بی توجهی قطعا برایش گران تمام خواهد شد.