سرقت بانک یا سرقت اعتماد‌؟

مجید ابهری آسیب‌شناس اعتماد اصلي‌ترين سرمايه و مهم‌ترين دستمايه براي مديريت جامعه، مخصوصا در ابعاد اقتصادي و سياسي است. بدون حضور اين فاکتور اساسي، ميدان براي حضور دشمنان و مخالفان آماده و مستعد مي‌گردد. افکار عمومي در غيبت اين عامل مهم، ديرگويي، کم گويي، موجب کنجکاوي و بروز شايعات در شبکه‌هاي اجتماعي و بخش قابل توجهي از اقشار مختلف مي‌شود و در چنين شرايطي برخي با تکرار اخبار و شايعات وگاه افزودن به آنها نقش پياده نظام دشمنان را ايفا مي‌کنند. در اين صورت است که در کنار يک يا چند خبر و واقعه حقيقي، ده‌ها خبر، رويداد و تحليل‌هاي کذب به روان جامعه تزريق مي‌شود. هماهنگ سازي اعتماد عمومي با دستگاه‌ها و سيستم‌هاي اجرايي، جامعه را از دو منبع تحت الشعاع قرار مي‌دهد. منبع اول، قرارگرفتن افراد مغرض و هدفمند در مشاغل کليدي يا بدتر از آن گماردن افراد خُرد به وظايف کلان و بي‌توجهي به نظريات دلسوزان و علاقه‌مندان. نکته دوم ثابت ماندن عناصر موجود در بدنه اجرايي دولت گذشته و عدم تغييرات در بدنه سازمان‌ها و دواير دولتي است. برخي از مديران ناکارآمد در سطوح دوم و سوم در بدنه اجرايي دولتِ حاضر، در دو يا سه دولت گذشته نيز حضور داشته‌اند که نه شرايط خاص آنها و متخصص بودنشان علت اين ثبوت بوده است. در اين ميان، وقوع برخي حوادث در نقاط بسيار حساس کشور و عدم بيان دلايل و علل وقوع آن، از اصلي‌ترين دلايل کاهش اعتماد مردم است. به‌عنوان مثل صندوق امانات بانک‌ها در تمام کشورها، از مراکز بسيار حساس و مورد اعتماد مردم در آن ممالک به حساب مي‌آيد، تا حدي که مردم گران‌قيمت‌ترين اقلام و مهم‌ترين اشياي خود را در اينگونه مراکز نگهداري مي‌نمايند. ثبات و اعتماد به اين مراکز آنچنان است که حتي در صورت تغيير نظام سياسي حاکم در يک کشور، اينگونه منابع بدون تغيير و دست‌اندازي باقي مي‌مانند. وابستگي و حضور اينگونه مراکز به اصلي‌ترين ومعتبرترين بانک‌هاي يک کشور، يکي از اصلي‌ترين دلايل جلب اعتماد مردم است. قوانين و انضباط دقيق و محکم براي ورود و خروج افراد مورد اعتماد، منظم‌ترين سيستم‌هاي مراقبت و کنترل شديد الکترونيکي با کمترين درصد خطا، از عوامل وجاهت و پذيرش آنهاست. با اين حال و طي تعطيلات گذشته در کشور، در کمال تاسف يکي از اصلي‌ترين مراکز نگهداري اينگونه امانات در تهران مورد دستبرد قرار گرفت. هرچند بانک مربوطه اعلام نموده که خسارات وارده را جبران خواهد کرد اما در اينجا فقط موضوع جبران خسارات مالي نيست بلکه مي‌توان به مشکلات و بي‌اعتمادي مردم در اين حادثه اشاره کرد. الف: اطلاع‌رساني و رسانه‌اي شدن ديرهنگام حادثه از سوي مديران. ب: کاهش اعتماد عمومي به يکي از مهم‌ترين و حساس‌ترين مراکز اقتصادي کشور. ساده انديشي است اگر باور کنيم بدون همکاري و همدستي بعضي از دست اندرکاران، دستبرد به اين نوع مرکز حساس ممکن و مقدور باشد، بنابراين دستگاه‌هاي امنيتي و انتظامي با جديت و دقت هميشگي بايد عوامل مرتبط را شناسايي و دستگير نمايند. مجازات سنگين عوامل به‌دليل سست نمودن ارکان اعتماد اجتماعي نسبت به اينگونه نهادها، امري واجب است. رسانه‌ها با شهامت فرهنگي نسبت به بيان اقدامات انجام شده، طرح‌ها و نقشه‌هاي سارقان اقدام کرده تا آسيب‌هاي وارده بر اعتماد مردم ترميم گردد.