انفعال؛ پاشنه آشيل وزير ورزش

بحث خوب بودن و نبودن رفتار و اخلاق سجادي در ميان نيست، چه اصولا او انساني اخلاق مدار است و در بدترين شرايط نيز عنان اختيار از دست نمي‌دهد حجت اله اکبر آبادی
با سلام و صلوات وزير ورزش ايران شد و جامعه ورزش از انتخاب سيد ابراهيم رئيسي و معرفي حميد سجادي به مجلس استقبال کرد . دليلش در نگاه دولت ها به مقوله ورزش بود که همواره با يک نوع بي اعتمادي به جامعه ورزش، از بيرون اين حيطه ، مسئول مورد نظر خود را براي رتق و فتق ورزش کشور بر مي گزيدند. بنابراين جامعه ورزش برغم تمام شک و شبهه‌ها به نوع مديريت قهرمان  اسبق دووميداني آسيا و فرد تحصيلکرده ورزش، از حضور او استقبال کرد. تنها با اين اميد که روال هاي بحث برانگيز مديريتي با حضور سجادي عوض شده و مديران متناسب با جايگاه و تخصص شان ، پشت ميز خدمت قرار گيرند. اما همه اين اميدها خيلي زود رنگ باخت تا وزير ورزش در موضعي انفعالي اين اجازه را به ديگران بدهد که مديران و معاونان وزارت ورزش را به او تحميل کنند.
 بطور طبيعي وقتي وزيري اينقدر دست به مماشات مي زند که اجازه مي دهد ديگران برايش نسخه بنويسند، روشن و بديهي است که دايره مسئوليش محدود بوده و ازاقتدارلازم تهي مي‌شود. موضوعي که مصداق موقعيت فعلي دکتر حميد سجادي است.
بحث خوب بودن و نبودن رفتار و اخلاق سجادي در ميان نيست، چه اصولا او انساني اخلاق مدار است و در بدترين شرايط نيز عنان اختيار از دست نمي‌دهد. اما بحث اصلي اقتدار و نوع مديريت دست به عصاي اوست که تا اينجا کار دستش داده و يک کارت زرد مجلس را نيز نصيبش کرده است. بي شک حميد سجادي اگر مي خواهد به درستي در مقام وزير ورزش به کشور خدمت کند بايد در نوع نگاه و مديريت خود تجديد نظر کند . جدا از انتصاب هاي بد در درون  وزارت ورزش که اجازه نداد مديراني قوي و کارآمد پيرامون او شکل بگيرند ، او در مقام هدايتگر ورزش قهرماني ايران نيز سازهاي ناکوک نواخت تا عده اي از روساي فدراسيون ها با سواستفاده از اين مسئله يک جاهايي جلوي سياست‌هاي او ايستاده و خود را بزرگتر از وزير ورزش به حساب آورند!.


در نظر بگيريد که انفعال وزير ورزش، فوتبال ايران را امروز به چه مرتبه نازلي رسانده است. اين درست که فدراسيون فوتبال بعنوان نهادي مستقل بايد گليم خود را از آب بيرون کشيده و مجموعه فوتبال را توسعه دهد ، اما وقتي مديريتي ضعيف حاکم است که راه را از چاه تشخيص نمي‌دهد، چطور مي توان پاي وزير ورزش را از ماجرا کنار گذاشت؟. آن هم وزيري که در ظاهر چنين به نظر آمده که در قبال تيم ملي فوتبال بي تفاوت نيست و براي همين با حضور در اردوي قطر ، با جمعي از بازيکنان تيم ملي پيرامون مشکلات موجود جلسه مي‌گذارد . جلسه اي که از همان‌جا زير پاي دراگان اسکوچيچ سست و سناريوي حذف او از تيم ملي کليد مي خورد. بنابراين نمي‌توان يک جا دخالت کرد و يک جاي ديگر که بحث مديريت فوتبال مطرح است و ضرورت اقتضا مي کند که سکان هدايت فوتبال به دست نااهلان نيافتد ، وزير ورزش پاي خود را کنار بکشد و بگويد قصد دخالتي ندارد .
سياست يکي به ميخ يکي به نعل
طبيعتا سياست يکي به ميخ و يکي به نعل زدن در مديريت ورزش اصولي نيست و همين باعث شده تا آينده روشني پيش روي فوتبال ايران قرار نگيرد. حميد سجلدي اگر بخواهد با همين دست فرمان ورزش را اداره کند بايد يقين داشته باشد که کارش به سال دوم مديريت در ورزش نخواهد رسيد.
به‌عنوان يک دوست خدمت حميد سجادي عرض مي کنيم که بايد در سياست هاي خود تجديد نظر کرده و با مواضع انفعالي خداحافظي کند. بي شک او وظيفه داشته و دارد که بدنه مديريتي ورزش را با حضور مديران توانمند قوي و بزرگ کند تا در اين عرصه جلوي فرصت‌طلبي‌ها و سوءاستفاده‌هاي احتمالي گرفته شود. در نظر بگيريد که امروز در شرايطي به استقبال انتخابات فدراسيون فوتبال مي‌رويم که با توجه به شرايط و کانديداهاي حاضر، چشم‌انداز مثبتي بر آن مترتب نيست.
 از اين منظر حميد سجادي وظيفه داشت که بي‌تفاوت از کنار موضوع عبور نکرده و با رايزني‌هاي لازم با افراد صاحب تجربه ، کارآمد و با دانش، پاي آنان را به موضوع انتخابات باز کند. قطعا اگر فوتبال ما مديري توانمند را در راس خود ببيند دستش هميشه به سوي کمک‌هاي دولتي دراز نخواهد بود و با مديريتي قوي اجازه نمي دهد حواشي بر متن فوتبال سايه بيندازد. موضوعي که طي اين چند سال ضرباتي مهلک را بر بدنه و ساختار فوتبال ملي و باشگاهي ايران وارد نموده و اجازه نداده تا اين رشته جذاب، داراي استعداد و پتانسيل بالا و مورد توجه مردم نفسي به راحتي کشيده و خدمتش به خود باشد تا غريبه‌ها.
آيا در اين مورد خاص، حميد سجادي مي‌تواند پاي خود را از ماجرا کنار بکشد؟!.