همه شواهد می گویند یزد آمادگی جهانی شدن دارد

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: یزد این روزها در مسیری چندهزارساله، به بزنگاهی
به غایت«حساس»رسیده است و ما گاه با«سکوت»، گاه با«تمرکز» و گاه حتی با«مهربانی»، باید کمک کنیم تا به سلامت از این«گُدار» رد شویم و
باز گردیم به جایگاه واقعی، یعنی رسیدن بدان حد که همگان باور کنند یزد سرزمینی است برای جهانی بودن و جهانی شدن!
**این یک واقعیت است!؟


یزد را نه معادن، نه صنایع، نه کارخانجات کاشی و فولاد، نه طرح های آن چنانی، نه آب انتقالی از دریای عمان و خلیج فارس، نه فاینانس های چندصدمیلیون دلاری بر سر قراردادهای دو یا چند جانبه برای تامین آب مصرفی، نه لابی های سنگین و کمرشکن، نه سرمایه های سرگردان در اقصی نقاط کشور و نه هیچ چیز دیگر نجات نخواهد داد که اگر نیک بنگریم و بپذیریم که این یک واقعیت انکار ناشدنی است آن گاه
خواهیم دید که نجات یزد در گرو احیای بافت تاریخی است، در گرو جهانی شدن و جهانی اندیشیدن و در یک کلام؛ یزد را مواریث تاریخی و فرهنگی نهفته در آن نجات خواهند داد
نه صنعتی شدن و معدنی اندیشیدن که باید باورکنیم اگر دل نگران نجات یزد هستیم.
**هیچ دولتی توان دفاع از سیاست های غالبا«ضدمیراثی» خود ندارد!
این دولت چه کرد و آن دولت نکرد، این دولت ساخت و آن دولت ویران کرد، این دولت بود و آن دولت نبود، این خوب بود و آن بد... ره به بیراهه بردن است(!) کافی است چشم و گوش فرو بندیم و در ذهن عاری از چپ زدگی و راست باوری نگاه کنیم به برخی اسم ها، برخی نام ها، برخی مدیریت ها، آن گاه به یک نتیجه درخشان می رسیم: هیچ دولتی توان دفاع از سیاست های غالبا«ضدمیراثی» خود ندارد!
برخی دولت ها فقط لطف کرده اند و کمتر ویران کرده اند، این ما هستیم که باید بنا کنیم، بسازیم، نگهبان مواریث مان باشیم و... واگرنه کدام دولت را سراغ دارید که بتواند از سیاست های غالبا«ضدمیراثی» خود دفاع کند؟! نه توجیه که دفاع!؟ دفاعی محکمه پسند!
حالا که پرونده روی میز تصمیم گیران جهانی است، من و ما، او و شما در کنج پستوهای غبارگرفته؛ چنگ به روی هم می کشیم که چه؟ که بروز بدهیم معنی میراث نفهمیده ایم یا دارایی های تاریخی مان را باور نداریم؟! این چه جدال بی پایانی
است که سر متر گرفته؛ دیوار به دیوار، دنبال
آن می گردیم که ویرانی شما بیشتر بود نه ما؟! دندان سر جگر بگذاریم، فعلا سکوت بهتر است، تمرکز چاره سازتر است، مهربانی راهگشاتر، امیدوار باشیم یا ثبت شود یا پرونده با چند ایراد جزئی به آینده موکول شود و به طور کلی از دستور جلسه خارج نشود. ایرادها را کمک می کنیم ـ با هم ـ که رفع شود؛ بدون منیّت، بدون خودخواهی که این شهر ثبت شده یا نشده هم جهانی است، زنده است، دیدنی است، دوست داشتنی است.
**برای«از پس ماجرا برآمدن»باید تلاش کرد!
اصلا گیریم که در اجلاس لهستان چند ایراد جزئی و یکی ـ دو ایراد اساسی گرفتند! باید چه کرد؟ چهره این و آن خراشید یا دست داد به دست همیّت و همّت و بیشتر تلاش کرد؟! در بدترین حالت ممکن اصلا پرونده ثبت جهانی از دستور جلسه خارج شد! سخت است تلخ است ناامیدکننده است اما هم ما، هم آن ها می دانند که یک راه بیشتر سر راه یونسکو وجود ندارد آن هم ثبت جهانی یزد است با همه ایرادها و کم و کاستی هایی که وجود دارد که یزد را می توان پس از جهانی شدن متحول کرد،
انگیزه ای به وسعت همه این جهان خاکی
می خواهد، نیروهای یک شهر و یک کشور در برابر همه بزرگی ها و زیبایی های این شهر برای
«از پس ماجرا برآمدن» اندکی کم توانند.
**
یزد قرن ها پیش ثبت جهانی شده است!
نگران نیستیم، ایکوموس می خواهد بگوید چه؟ می خواهد ثابت کند شایستگی جهانی شدن نداریم؟ یا می خواهد نفی کند شهری چنین زنده و پویا در ابعاد مواریث فرهنگی و تاریخی را؟ که اگر چنین کند که خودش را زیر سوال برده است! یونسکو نظرش چیست؟ نظرش قطعا این نیست که یزد این قابلیت که «جهانی شدگی» را تجربه کند به آسانی از دست بدهد.
نگران نیستیم زیرا یزد خیلی پیش تر از
اظهار نظر«ایکوموس و یونسکو» ثبت جهانی شده است(!) قرن ها پیش، فقط مانده چند نامه و مهر و امضای اداری که آن هم در سایه صبر و همدلی به دست خواهد آمد.