چین، آمریکا و دو کره؛ هیچ کدام جنگ نمی‌خواهند

آفتاب یزد - رضا بردستانی: آمریکا این روزها به دست یک«توئیترباز» ناآگاه به مسائل سیاسی(!) اداره
می شود که حتی رسمی ترین مواضع ایالات متحده آمریکا را
در تنگنای چند کلمه‌ای «توئیتر» خلاصه می کند و این در حالی است که اداره امور کشوری با 50 ایالت که داعیه ابرقدرتی دارد از این طریق و دیگر راه‌ها در فضای مجازی نه تنها ممکن نیست که مساوی است با به خطر انداختن مصالح ملی و بین‌المللی آمریکا. خبرگزاری‌های معتبر بین‌المللی هم از این موضوع درمانده‌اند که وقتی روی خروجی خبرها می‌آید: «واکنش سریع ترامپ به آزمایش موشکی کره شمالی: بعید است کره جنوبی و ژاپن بیش از این بتوانند این وضع را تحمل کنند. شاید لازم باشد که
چین یکبار و برای همیشه به این وضعیت مزخرف


پایان دهد»، با موضع رسمی ایالات متحده آمریکا طرف هستند یا با پیام صبح و شامگاهی دونالد ترامپ!؟
نشنال اینترست به تبع همان توئیتی که بعید است جدی گرفته شود نوشته: «صبر استراتژیک دولت ترامپ در ارتباط با پکن رو به اتمام بوده، بنابراین ترامپ موضعی خشن و تهاجمی را علیه این کشور در پیش گرفته است.» و این در حالی است که وقتی می‌بینیم حتی کره شمالی هم نسبت به در اصطلاح «هارت و پورت» های یک «توئیترباز» ناآگاه به مسائل سیاسی بی‌توجهی نشان می‌دهد(!) بسیار بعید است که چین به این سادگی‌ها در برابر چنین رفتارهای خلاف قاعده و عرف سیاسی، تزلزلی هرچند اندک از خود نشان دهد.
تحلیلگران مسائل سیاسی در بررسی های به انجام رسیده به گزینه نظامی هم اندک توجهی نشان داده اند اما این در حالی است که کارشناسان مسائل سیاسی ـ نظامی با نگاهی عمیق تر و دقیق تر به شرایط ژئوپلیتیک منطقه شرق آسیا به ویژه حوالی مرزهای شرقی چین و روسیه و نیز شبه جزیره کره و ژاپن معتقدند در این منطقه هیچ جنگی رخ نخواهد داد زیرا زیرساخت های منطقه و ذهنیت تاریخی این چند کشور چنین اجازه ای نخواهد داد خاصه آن که آمریکا و چین تا همین جا هم اندکی بیشتر از حد مجاز به مرزهای سیاسی ـ اقتصادی یکدیگر نزدیک شده اند
و شاید گامی بیشتر تنش هایی در سطح بین المللی
به وجود آورد.
نکته انحرافی مسئله خطاب قراردادن چین بدون توجه به جایگاه و پایگاه روسیه در همین منطقه است که می تواند سوالات و ابهامات بسیاری به دنبال داشته باشد که چینی ها،
که اقتصاد را به هر مسئله دیگری ترجیح می دهند و نظمی خاص را سرلوحه خود قرارداده اند؛ به آسانی از آن نخواهند گذشت(!)مسئله ای که می تواند حتی چینی ها را تامرز تجدید نظر در روابط پس از ترامپ نیز پیش ببرد.
ترامپ در ذهن چینی‌ها می تواند یکی از منفورترین روسای جمهور ایالات متحده آمریکا باشد زیرا چه در زمان رقابت‌ها و چه لحظه ای پس از انتخاب، او را چهره ای گستاخ و چین ستیز شناخته اند و تماس او با رهبر تایوان بر این مسئله صحه گذاشت که یا ترامپ سیاست بین الملل نمی داند یا به قدری گستاخ است که حرکت بر اساس قواعد موجود را زیر پا نهاده و در هر دو موضع چینی ها حواسشان به کوچکترین تحولات منطقه ای هست حتی اگر وقعی به توئیت های دونالد ترامپ نگذارند.
برای بررسی بیشتر تحولات اخیر مسائل موجود در شبه جزیره کره و نیز اثرات وضعی و سیاسی توئیت جدید ترامپ با دکتر اسماعیل بشری، پژوهشگر ارشد گروه خلع سلاح مرکز تحقیقات استرات‍ژیک و کارشناس مسائل شبه جزیره کره به گفتگو پرداخته ایم که حاصل این گفتگو در ادامه می‌آید.

ثمره نگاه تاریخ گرایانه به مناقشات 10سال اخیر آمریکا و کره شمالی و رفتار جمهوری خواهان و دموکرات ها در قبال کارهایی که کره شمالی انجام می دهد، چیست؟
این موضوع تنها به 10 سال اخیر مربوط نیست و به بعد از
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی برمی‌گردد. زمانی که کره شمالی تقریبا متحدان خود را که اتحاد شوروی و چین بود از دست داد و شوروی فرو پاشید، روسیه نیز سیاست حمایت از کره شمالی را ادامه نداد و چین نیز به دنبال اقتصاد رفت زیرا نمی خواست در مناقشات سیاسی دخالت کند پس کم تر از کره شمالی حمایت کرد.
به همین دلیل کره شمالی برای حفظ نظام خود مجبور شد به سمت فعالیت های هسته ای و سپس موشکی برود. البته
از هر کشوری که می توانست کمک می گرفت و زیربنای این گونه فعالیت ها نیز برای او فراهم بود. نخستین گام پیش از انجام آزمایش هسته ای این بود که از پیمان
ان پی تی خارج شد زیرا، این پیمان جلو آزمایشات هسته ای
را می گیرد. پس از آن این کشور وضعیتی مانند هند و پاکستان که عضو پیمان نبودند پیدا کرد. این ها آزمایشات خود را انجام می دادند بدون این که پیمان در آن جا اعمال نفوذ کند. بعد از انجام نخستین آزمایش هسته ای توسط کره شمالی کشورهای دیگر، موضعی خصمانه در برابر او گرفتند و همین منجر به جمع شدن کره شمالی به همراه کره جنوبی، ژاپن، روسیه، چین و ایالات متحده دور یک میز و تصمیم گیری در مورد این فعالیت ها شد. تصمیم اولیه بر این قرار بود که کره شمالی فعالیت های هسته ای خود را متوقف کند و در عوض، آن پنج کشور کمک کنند نیروگاه آب سنگین او تبدیل به آب سبک شود و همچنین در به دست آوردن انرژی موردنظر به او یاری
رسانند. به این معنی که تحریم ها برداشته شود و
در عین حال فعالیت‌هایی نیز از طریق کره جنوبی شروع شد که
بر اساس سیاست آفتاب درخشان تا سطح زندگی کره‌شمالی
و جنوبی تا حدودی همسان سازی شود. برای مثال کره جنوبی شروع به سرمایه‌گذاری و ایجاد مراکز صنعتی در مناطق بی طرف کرد. به این صورت که کارگر از کره شمالی و ماشین آلات و سرمایه‌گذاری از سوی کره جنوبی باشد و تولیدات نیز توسط کره شمالی به فروش برسد و سود آن نیز نصیب شرکت های کره جنوبی شود. بعد از چندی کره شمالی مدعی شد این 5 کشور به طور کامل تعهدات خود را انجام نداده اند. به همین دلیل بازگشت به فعالیت های هسته ای خود را اعلام کرد. از آن زمان، هم اجلاس 6جانبه برگزار نشد و هم کره شمالی به انجام آزمایشات هسته ای پرداخت و نهایتا نیز به سراغ وسیله حمل سلاح احتمالی هسته ای و ... رفت و این داستان همچنان تا امروز ادامه دارد. متعاقب این ها شورای امنیت نیز مرتبا طی قطعنامه هایی تحریم های بسیاری علیه کره شمالی وضع کرد که این تحریم‌ها به هیچ وجه با وتوی روسیه و چین مواجه نشد بلکه این کشورها رای مثبت نیز دادند. در حال حاضر از یک سو کره شمالی برای این که وضعیت خود را به کرسی بنشاند و طرف های مقابل خود را وادار به شکستن تحریم ها کند و متقابلا آن ها نیز معتقدند کره شمالی باید از فعالیت های هسته ای خود دست بردارد تا تصمیم نهایی گرفته شود. این مسئله باعث به وجود آمدن یک بن بست شده است. در نهایت بن بست های به وجود آمده رفته رفته حلقه محاصره اقتصادی کره شمالی را روز به روز تنگ تر خواهد کرد.

در دوران اوباما شاهد تنش میان آمریکا و کره شمالی بودیم اما، با روی کار آمدن ترامپ احساس می شود جنس تنش ها فرق کرده است. به این معنی که کره شمالی به تمام موضع گیری های ایالت متحده آمریکا نگاهی لجبازانه پیدا کرده، همین که ترامپ هشداری می دهد، این کشور بلافاصله با یک آزمایش موشکی آن را خنثی می کند یا تفکر جهانی را به این سمت می برد که ای کاش این اولتیماتوم داده نشده بود. شاید کره شمالی یک حمایت پنهان از خودش را احساس می کند و یا حریم امنی برای خود در نظر گرفته است. این ذهنیت را شما قبول دارید؟
بله. در حال حاضر روسیه که در زمان فروپاشی کاملا غرب گرا شده بود، مدت ها است با آمریکا وارد چالش شده و الان روابط خود را با کره شمالی تقویت کرده است. در نتیجه مرزهای کره شمالی با روسیه مرز مناسبی شده است که می تواند از این طریق امکاناتی دریافت کند. مرز با چین نیز از زمان شروع آتش بس جنگ کره، پر نفوذ است و مرتبا از طریق آن کالا مبادله می شود. البته چین کره شمالی را به نوعی حیاط خلوت خود می داند و اصلا مایل نیست که کره شمالی به سمت جنوب برود. چین می داند که کره جنوبی به واسطه پیشرفت هایی که داشته است و توان مالی بالا می تواند به طور کامل کره شمالی را ببلعد و یک کشور لیبرال منطقه هم مرز چین شود. بنابراین در مورد کره شمالی یک سیاست کج دار و مریز در پیش گرفته که هم می خواهد جلو بلندپروازی‌های کره شمالی را بگیرد و هم نمی خواهد نظام کره شمالی واژگون شود.

توییت دیروز آقای ترامپ بیش از این که شامل حال رهبر کره شمالی شود، مستقیم‌تر چین را هدف قرار داده که چرا پکن موضع محکم تری اتخاذ
نمی کند. به عقیده تحلیل‌گران، گره بسته کره شمالی پیش از آن که به دست جامعه جهانی یا آمریکا باز شود، به دست چین باز خواهد شد زیرا، تنها حامی مالی و کسی که مراودات مالی گسترده ای با کره شمالی دارد، چین است. نگاه ترامپ به رابطه چین و کره شمالی و خواسته ای که ترامپ از چین داشته است را تا چه اندازه واقع بینانه می بینید؟
آقای ترامپ در سیاست تازه کار است و دیدگاه های او اقتصاد محور است. البته زمانی که در مبارزات انتخاباتی شرکت می کرد موضع ضد چین بسیار داشت اما، بعد از ریاست جمهوری به سمت صمیمیت با چین رفت. همیشه فکر می کرد با رفتار صمیمانه با رییس جمهور چین، این کشور فشارهای کافی را به کره شمالی وارد خواهد کرد تا از فعالیت های خود دست بردارد. اما چین همان طور که گفته شد در کره شمالی ملاحظات راهبردی دارد که نمی تواند آن را فدای دوستی موقت با رییس جمهور آمریکا کند. البته چینی ها
بسیار حساب گر هستند و از یک سو
وعده هایی مبنی بر این که سعی خواهیم کردیم
فشار بیش تری به کره شمالی بیاوریم، به آمریکا می دهند اما، در عمل آن طور که باید و شاید این کار را انجام نمی دهند و این امر طبیعی است زیرا سود چین در این کار نیست. بنابراین سعی می کنند
در مذاکرات کلان که با آمریکا صورت
می گیرد برای کره شمالی امتیازاتی بگیرند و در عین حال کره شمالی را از مواضع تند خود پایین بیاورند. البته گفتنی است، کره شمالی نیز تمایل ندارد محدوده اقداماتش چنان گسترده شود که جنگ کوتاه
منطقه ای میان خودش و کره جنوبی
به وجود آید و یا حمله به ناوهای آمریکایی که مانور می دهند
داشته باشد. بنابراین در شرایط حاضر بن بستی پیش آمده که آمریکا نیز مخصوصا در زمان ترامپ می خواهد همه چیز را از موضع قدرت حل کند که این امر امکان پذیر نیست و این نظرات دیکته شده را نه چین و نه کره شمالی نمی پذیرد اما، اگر نشست 6جانبه مجددا برقرار شود و به کره شمالی کمک کنند تا از وضعیت موجود اقتصادی خود خارج شود، احتمال بسیاری وجود دارد که این کشور هم از مواضع خود پایین بیاید.

در توییت آقای ترامپ مشخصاآمده که چرا چین یک بار برای همیشه به این وضعیت بد[مزخرف] پایان نمی دهد. این امر نشان می دهد که ترامپ خیلی سیاست بین‌الملل را نمی‌شناسد. همین کار را وی در منطقه خاورمیانه با عربستان و قطر انجام داد و گویا جواب گرفت اما، انگار در این قضیه قرار نیست جواب بدهد. درست است؟
در مورد عربستان نیز من موافق نیستم زیرا ممکن است قراردادهای ابتدایی بسته شود اما پروسه فروختن سلاح به کشورهای دیگر، در آمریکا طی یک برنامه فروش های نظامی حتما باید از مسیره کنگره آمریکا عبور کند و کمیسیون های دفاعی کنگره باید رای مثبت دهند که در این راه موارد بسیاری در نظر گرفته می شود. در نتیجه نمی توان روی این قراردادها حساب کرد و بیش تر جنبه تبلیغات و بزرگ نمایی دارد. پس این توییت نیز نشان از عدم آگاهی ترامپ از سیاست و روابط بین الملل دارد. زیرا چین در کره شمالی حق آب و گل دارد و از این کشور سود می برد.

اگر بخواهیم به آمریکا و سیاست های درونی این کشور نگاهی بیندازیم، نه قطعا اما، احساس می‌شود کره شمالی از فضای به هم ریخته سیاست داخلی آمریکا به نفع خود بهره برداری می کند. شما این اعتقاد را دارید؟ با این توضیح که به نظر می رسد کره شمالی از زمان انتخاب آقای ترامپ فعال تر شده است حتی در ظاهر.
بله می تواند این گونه باشد. آقای ترامپ در کارزارهای انتخاباتی خود همواره تاکید داشت که آمریکا چرا باید درگیر به طور مثال خاورمیانه باشد، اما عملکرد امروز خلاف آن صحبت ها را نشان می دهد و نه تنها وضعیت گذشته در این زمینه حفظ نشد بلکه به سمت تشدید نیز رفته اند. در مقابل سیاستی را وزیر امور خارجه آمریکا اعلام می کند که به دنبال درگیری نظامی حتی به صورت زمینی نیز نیستند. این یعنی صحبت ها هماهنگ نیست و هر مسئولی در این کشور حرفی می زند. در نتیجه در مجموع کره شمالی زمانی که می بیند حرف ها طبل تو خالی است و یا اگر بخواهد از قوه به فعل در بیاید، کسانی در آمریکا مانع آن خواهند شد، به همین دلیل جواب هر نوع تهدید را با پرتاب موشک می دهد و می گوید من هم آماده هستم. البته آمریکا وعده می دهد که استراتژی سیاست خارجی خود را تدوین نکرده است و تصمیم گیری
نهایی را به بعد از آن موکول می کند اما، اگر به
سابقه سیاست‌گذاری ها در آمریکا مراجعه کنیم، شاهد این هستیم که یک رییس جمهور به محض این که وارد آمریکا می شود حتی یک گزارش تحقیق شده روی میز است که آن چه را که رییس جمهور در 4سال آینده باید انجام دهد در آن آمده است.

با فرض این که چین توئیت اخیر ترامپ را موضع اصلی ایالات متحده آمریکا فرض کند، پاسخ طبیعی او به این درخواست چه خواهد بود؟
چین اعلام کرده است که من فشار لازم را وارد می کنم اما، کره شمالی نیز کشوری مستقل است و این جواب، سیاستمدارانه ترین جواب ممکن به این درخواست است.

به نظر می رسد که در نهایت چین از وضعیت موجود ناراضی نیست؟
خیر. خواست‌های آمریکا از چین مقدور و مقبول نیست. خلع سلاح کامل هسته ای کره شمالی بدون این که تضمین های لازم برای دوام نظام حکومتی کره شمالی توسط آمریکا، کره جنوبی و ژاپن داده شود برای چین نیز قابل قبول نیست. زیرا این خطر را احساس می کند که این کشورها سعی دارند کره شمالی را از درون دچار مشکل و به تدریج زمینه را برای فروپاشی نظام کره شمالی فراهم کنند.

احتمال جنگ بین کره شمالی و آمریکا تا
چه اندازه وجود دارد؟
با تمام این توصیف ها من احتمال جنگ را محتمل نمی دانم
زیرا چین ضمن این که می خواهد کره شمالی را حفظ
کند، در عین حال مایل نیست در وضعیت کنونی اقتصاد دنیا خود را درگیر جنگی کند که خودش نیز به آن وارد شود، هزینه بپردازد و در نهایت معلوم نباشد چه اتفاقی
خواهد افتاد. در حال حاضر چینی ها برای هر کاری
هزینه - فایده می کنند. کره شمالی هم می داند که اگر درگیر یک جنگ دامنه دار شود، زیرساخت های محدود و فرسوده ای که از زمان شوروی سابق برای او فراهم شده
است، نابود و در نتیجه مصیبت هایش چند برابر
خواهد شد. در مقابل کره جنوبی نیز که شکوفایی اقتصاد آن مدیون صلح است، ممکن است زیرساخت‌هایش آسیب ببیند. کما این که برای ژاپن نیز امکان دارد همین اتفاق رخ دهد. بنابراین هیچ کدام طالب جنگ نیستند.

پس توئیت آقای ترامپ روی میز خواهد ماند؟
بله قطعا. ترامپ باید با افرادی خبره همچون هنری کسینجر که یک چین شناس مبرز است در این زمینه مشورت کند. عملیاتی شدن درخواست ترامپ در این توئیت، کاملا غیر ممکن است.